۱۳۹۹/۷/۲۵

توسلی جامعه‌شناسی که جامعه‌اش را نشناخت!


توسلی استاد من بود. او‌ در سال‌های اخر عمر خود در تدریس، دیگر توان لازم برای مدیریت کلاس و‌ درس نداشت. سالها رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود و از بسیاری که او برای ارتقای‌شان کمک کرده بود گله‌مند بود که او را از ریاست برکنار کردند (از افرادی چون جمشیدیها و آزادارمکی که شخصا از او شنیدم). 


توسلی تحقق عینی پیوند میان دانشمند و سیاستمدار بود. او سال‌ها عضو کمیسیون علوم انسانی شورای عالی انقلاب (ضد)فرهنگی بود و تلاش کرد اختلاط مرزهای میان اسلامی‌سازی علوم اجتماعی را تعدیل کند اگرچه نه به تنهایی از عهده آن برآمد و نه به‌دلیل باورهای مذهبی و سنتی‌اش، عزمی جزم داشت. 


توسلی سالها تدریس کرد و در‌مواردی نیز پژوهش‌هایی را مدیریت کرد ولی هرگز به‌عنوان یکی از نخستین نسل‌های علوم اجتماعی، منشا تولید نظریه یا پژوهش ویژه‌ای نبود. او معلمی بود وفادار به علم، میهن، دین و حکومت اسلامی خاصه در سال‌های نخست انقلاب، ترکیب ناهمگونی که مانند بسیاری از اعضای مرکزی نهضت آزادی و همچنین بسیاری از اعضای خانواده علوم اجتماعی، گلی بر سبد حیات علوم اجتماعی و سیاسی کشور ننهاد. 


توسلی بعنوان یک سیاستمدار و همچنین متفکر اجتماعی و استاد جامعه‌شناسی ایران مانند بسیاری از هم‌کیشان خود در عالم سیاست شناخت درستی از جامعه ایران نداشت. بی‌سبب نبود که در تحلیل انقلاب، جهت‌گیری سیاسی‌اش در نهضت آزادی، تفکیک ساختاری میان دین و سیاست، تمایز بین حزب‌گرایی و هیات‌گرایی، تحلیل نقش طبقات اجتماعی در تداوم استبداد دینی، تربیت دانشجویان متفکر و آزاداندیش و تحول‌خواهی در روند توسعه اجتماعی و فرهنگی کشور کارآمد نبوده و درک درستی از این مناسبات بدست نداد. 

یاد او گرامی است.


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://t.me/alitayefi1/3409

هیچ نظری موجود نیست: