جمعیتشناسی و آمار جمعیتی همواره دارای نسبتی با بررسی وضعیت اجتماعی و نمایش عمومی جهتگیریتحولات اجتماعی است. فقط مروری بر کیفیت تحولات سنی جمعیت در کشور در طی دورههای سه گانه دهساله نشاناز وقوع و تعمیق برخی وقایع اجتماعی است که به برخی از آنها در افق بیست سال آینده در سال ۱۴۱۵ میپردازم:
ادامه پرتنش جنبشهای تحولخواه، سریالی و فروکاهنده نیروی ماشین قدرت و سرکوب از ویژگیهاییاست که دههنخست هزاره جدید ادامه خواهد یافت. پس از سالهای ۱۴۱۵ بتدریج جمعیت میل به سالخوردگی پیدا کرده و از نظرکنشگری سیاسی و اجتماعی و میل به تغییر اجتماعی محافظهکار خواهد شد.
سالخوردگی جمعیت و فقر و محرومیت سالمندان از دیگر خصایص این تحول جمعیتی است که به دلیل فقدان نهادهایحمایتی و خانههای کافی برای سالمندان و نظامهای مرتبط، سبب بروز پدیده سالمندان خیابانی، بیخانمانهای سالمندمیگردد. بحرانهای دامنگیری مانند بیماری، دورهگردی، خودکشی، بی سامانی روانی و اجتماعی و حاشیهنشینیاجتماعی این قشر، چهره جامعه را بسوی فقر روز افزون دگرگون خواهد کرد.
زنانه بودن مسیله سالمندگرایی و فقر روزافزون زنان سالمند تکسرپرست خواه براثر طلاق یا فوت همسر از دیگرویژگیهای جمعیتی دو دهه آتی خواهد بود. زنان سالمند بیخانمان بیش از مردان در معرض آسیبهای اجتماعیدیگر، تعرض و بیپناهی در جامعه واگرا و ازهمگسیخته خواهند بود.
مرگ رهبران و سران سیاسی و انقلابیون ۵۷ در پوزیسیون صاحب قدرت و اپوزیسیون ضد ساختار قدرت نیز ازپیامدهای گریزناپذیر این تحولات جمعیتی است. بخش بزرگی از سران قدرت از رهبری تا مجلس خبرگان و نگهبان، تانسل انقلابی که جنایتهای سالهای نخست انقلاب را سکه زدند درصورت ماندگاری نظام قدرت، بدلیل سالخوردگیخواهند مرد. همین وضعیت درمورد بسیاری از سران رهبری اپوزیسیون داخل و خارج از کشور نیز صادق است. خلا وبحران رهبری بدین معنا دارای پیامدهای مثبتی نظیر گردش نسلی در ساختار قدرت و ضدساختار خواهد بود.
کاهش طول دوره باروری زنان، کاهش روزافزون نرخ رشد جمعیت نیز چنانکه از هماکنون شواهد آن روشن است سببمیگردد ساختار سنی جمعیت کشور از جوانی در دهه ۵۰-۶۰ سده حاضر به سالمندی در دهه ۲۰ سده بعدی برسد. افزایش نرخ تجرد، کاهش فرزندزایی، فقر دامنگیر و بیماریهای ناشی از فقر بهداشت عمومی و درمان سبب تضعیفساختارهای سنتی تعاون و تامین اجتماعی میگردد. بطوریکه دیگر فرزندی هم اگر باشد توانایی حمایت از سالمندانفامیل را نخواهد داشت.
بحران جدایی و تنهایی انسان و اتمیزه شدن ایرانیان از دیگر پدیدههایی است که در دو دهه آینده انسان تنهای ایرانیرا خواه بدلیل تجرد، خواه جدایی و خواه مرگ همسر بشدت آسیبپذیر خواهد کرد. اگر در طی دو دهه اخیر و حاضرتنهایی جوانان سبب طغیانگری و چالشگری بیشتری برای تغییر وضع موجود میگردید، در سنین میانسالی یاپیرسالی، گرایش افراد تنهای سالمند به حفظ وضع موجود غالب خواهد شد.
سالمندگرایی جمعیت بخودی خود زمینه سلطه گذشته گرایی در جامعه را فراهم میسازد جاییکه وضع موجود حفظشده و تلاش میگردد بر شانههای سنتهای کهن تکیه نماید. غلبه کمی سالمندی جمعیت کشور، سبب ساز تغییراتکیفی در سطح و سبک زندگی جامعه در کل خواهد شد. در این بستر، سنتهای کهنه، دینمداری توام با تعصب بررسوم، خرافهپرستی، و باورهای قدیمی و تضادهای بیننسلی سالمندان و جوانان افزایش خواهد یافت.
https://www.amar.org.ir/Portals/0/News/1397/jameat.pdf
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر