۱۳۹۶/۳/۱۰

رهایش جامعه از چنبره نهاد دين

🌴ماكس وبر معتقد بود دين، هرگز از بين نخواهد رفت ولي كاركردهايش از توجيه هاي اجتماعي و سلطه بر ساير نهادها كاسته و به محدوده همبستگي اجتماعي تقليل خواهد يافت. دين از نظر او در مطالعه شرق و غرب داراي مختصات و كاركردهاي متفاوت است.
بطوريكه دين مسیحيت سبب ساز رونق اقتصادي در غرب شده و كالوینيزم، قناعت در مصرف، پس انداز و سختكوشي را سبب ساز شد. از سوي ديگر، هندوييزم در برخی مناسک آئینی از قبیل تقدس گاو و منع كشتار آن، زمينه گرسنگي معتقدان بدان را پديد آورده و مانع رفاه عمومي شده است. از نظر او در يهوديت، تفكر سروري قوم يهود، سبب رونق و سلطه بر طبيعت و همبستگي براي رسيدن به سرزمين موعود و برتري قومي در آن شده است.

🍂اگر چه مسيحيت ارتدوكس، كمتر از مسيحيت پروتستان، زمينه هاي سكولاريزم و دمكراسي خواهي و توسعه ملل باورمند بدان را فراهم كرد ولي سلطه دين بر جامعه و نهادهاي آن در طول تاريخ كمتر شده است.  برخلاف ماكس وبر، ماركس معتقد بود دين سبب ازخود بيگانگي انسان مي شود خواه در رابطه ايماني خواه در روابط اجتماعي؛ از اينرو دين يك مانع جدي وارستگي و رهايي انسان از چنبره آخرت جويي و فردگرايي از يكسو و پذيرش ستم از سوي ديگر مي شود.

🌳دين اسلام نيز از منظر توسعه اي، داراي موانع جدي در نيكبختي و بهبود وضعيت اقتصادي مردم است. عليرغم استناداتِ مختلفِ دين شناسان، مبني براينكه اسلام، قابليت تطابق با شرايط زيست انسان و جامعه روز مسلمانان را دارد، ولي شواهد مربوط به وضعيت رشد و توسعه در بين ٥٠ كشور مسلمان درعصر حاضر، نشان از اين دارد كه عليرغم زيرساخت هاي اقتصادي در اين كشورها، دينمداري در جوامع اسلامي نتوانسته زمينه رونق اقتصادي و بهبود معيشت مردم را فراهم سازد. 

🌞چنين رويكردي در نسبت ميان دين و جامعه، مويد اين است كه باانديشه دينسالاري در جوامع اسلامي، اميد و چشم اندازي براي بهبود زندگي مردم دراین كشورها وجود ندارد مگر وقوع جنبش سكولاريستي كه بتواند دين را غير اجتماعي كرده و آنرا به حوزه خصوصي و عرصه هاي ايماني محدود كند تا روساخت هاي بسترساز در تاسيس نظامات حقوقي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي براي يك توسعه برابرخواه و دمكرات فراهم شود. 

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: