۱۳۹۵/۱۲/۲۳

ناسازه هاي بارنشستگي

🌀زودرس بودن سن بازنشستگي در كشور در نظام تامين اجتماعي بطور عام از يكسو و فقدان سن بازنشستگي قشري از جامعه از سوي ديگر نشان از تنوع و تبعيض ساختاري و ناسازه هاي آن در نظامي است كه تامين اجتماعي در آن بشدت ناكار آمد است. 

🚼بارنشستگي زودرس. بخش بزرگي از بازنشستگي در كشور بويژه براي زنان و برخي در محيط هاي كارگري پيش از موعد بوده و از منظر سلامت فرد شاغل، خروج زودهنگام شاغل از بازار كار براي دادن اولويت به زندگي خانوادگي (براي زنان!)، در دستور كار قرار دارد. از اينرو سن بازنشستگي در سالهاي دهه هفتاد پايين بود تا فرصت هاي شغلي براي جمعيت جوانسال كشور فراهم شود. اين پديده اگرچه ديگر داراي آن نياز ساختاري نيست ولي  بازنشستگي زودرس يا پيش از موعد بودن آن همچنان برقرار است. بخش بزرگي از بازنشستگان  زودرس، بدليل توان جسماني مناسب در سن بازنشستگي و فقر و نياز مالي مجددا وارد بازار كار مي شوند.
@alitayefi1 
🔻بازنشستگي ديررس. طيفي از شاغلان بخش دولتي اعم از مديران و برخي مدرسان دانشگاه ها و معلمان مدارس هستند كه اگرچه بطور قانوني به سن بازنشستگي مي رسند ولي بازنشسته نمي شوند و در همان بخش دولتي يا موسسات وابسته حكومتي يا نيمه دولتي همچنان مشغول بكار مي مانند و از رانت هاي ويژه برخوردار مي شوند. 
@alitayefi1 
🔴بارنشستگي نارس، بازنشستگي است كه هرگز محقق نمي شود. اين مزيت استخدامي كه مغاير با قانون كار، و سلامت انسان و جتمعه است شامل طيف ويژه اي نظير رهبران ارشد نظام حكومتي، مديران ارشد كشوري و لشگري و تقريبا همه آحاد جمعيت روحانيون است كه فقط مرگ آنان زمينه بازنشستمي ابدي آنان را فراهم مي آورد. اين طيف حتي سلامت جسمي، رواني و عقلاني خود را از دست داده باشند همچنان بعنوان مسيول چندين  سمت و مرتبه عالي شغلي به فعاليت مي پردازد.

🔔سن بازنشستگي كه در دنيا براساس متوسط طول عمر و نرخ بازدهي جسمي، فكري و رواني افراد تعريف و تعيين مي شود، در جامعه ايران داراي مناسبت هاي ويژه در ارتباط با قدرت و منسوبين بدان است و سلامت فرد و جامعه قرباني اهداف و مطامع نهاد قدرت مي شود. 

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: