۱۳۹۵/۱۲/۲۴

معلمي، و آن فعل مجهول!

معلم يا آموزگار مهمترين كنشگر نظام آموزشي است كه در طول سالهاي پس از انقلاب با ايجاد و گستردگي پوشش نسبي آموزش عمومي در كشور، با مسايل و كاستي هاي بسياري نيز روبرو بوده و هست. معلمي كه در سالهاي نخست انقلاب، شغلي مقدس و در سطح شغل انبيا معرفي شد، در طي گذشتِ قريب چهار دهه، به آسيب پذير ترين مشاغل تبديل شده است. 

حداقل دستمزد حقوق معلمي در بدو استخدام حدود ٨٠٠-٩٠٠ هزار تومان در ماه است كه حدود يك سوم متوسطِ درآمد، در كشور بوده و طبق آمار اقتصادي خانوارها، در زير خط بقا تا فقر بسر مي برند. بخش بزرگي از معلمان حق التدريس هنوز از مهر ماهِ سالجاري نتوانسته اند حقوق خود را دريافت كنند و جامعه معلمان كشور با قريب يك ميليون نفر معلم، در خطر سوء تغذيه تا سوء مسكن، بسر مي برند.

☔️زندگي فقيرانه بخشِ بزرگي از جامعه يك ميليوني معلمان كه مسئوليت آموزش قريب ١٤ ميليون دانش آموز را بعهده دارد، سبب افزايش و تسري ناامني در فضاهاي آموزشي را نيز فراهم مي آورد.بي سبب نيست كه در اقصي نقاط محروم كشور، هنوز جلوه هايي از خشونت در مدارس بچشم مي خورد.  سنگيني حجم مسئوليت معلم در استانداردهاي نازل مدرسه و كلاس درس، خاصه در مناطق محروم كشور در طي چندين ماه، اين فضاي تحمل و مراوده سالم بين معلم و دانش آموز را سخت تر مي سازد.
@alitayefi1 
🎬فاصله طبقاتي سالهاي پس از انقلاب و رسوخ آن در فاصله تسهيلات آموزشي، خواه در نظام آموزش دولتي، نيمه دولتي و خواه در بخش خصوصي و به اصطلاح غير انتقاعي، سبب شده است كه تفاوت درآمد، منزلت و فرصتهاي آموزشي معلمان از روستا به شهر، از شهرهاي حاشيه اي تا شهرهاي مركزي، و از طبقات مختلف شهري در نواحي مختلف شهري، چنان گسترده و زياد باشد كه معلم در كلاس درس، نمي تواند عشق را با مشق تلفيق داده و طفل گريز پاي را جمعه به مكتب آوَرَد. 

🔦نظام گرينش عقيدتي و سياسي در استخدام معلمان، كنترل نحوه تدريس معلم، مبتني بر ارزش هاي ايدئولوژيك درمدارس، ساختار سلسله مراتبي و فقدان عنصر مشاركت معلم در تصميم گيري در مدارس و آموزش در كشور، فقر نظام دمكراتيك در انتخاب مديران مدارس و ارزشيابي آنان توسط معلم از ديگر مسايلي است كه معلم را در كنار محدوديت هاي پيش گفته، بيشتر در معرض خفقان و سركوب قرار مي دهد. 
@alitayefi1 
💰رسوخ فرهنگ پول در برخي مدارس و موسسه هاي آموزشي، كمكي براي تقويت بنيان هاي تحصيلي دانش آموزان توسط خانواده هاي نسبتا متمول و طبقه متوسط سبب شده است كه قشر اندكي از معلمان، وارد اين چنبره فروش آزاد خدمات آموزشي در موسسات يا منازل شده و با دوُر زدن مدرسه، اين فرصت را خودشان براي ترميم نارسايي هاي نظام آموزش فراهم سازند. 

⚙️فقدان تشكل هاي موثر و فراگير معلمان و فشار و كنترل شديد بر فعاليت انجمنها و خانه معلمان و سركوب فعالان مدني آنان در پيگيري و تحقق مطالبات جامعه معلمان كشور نيز سبب شده است قشر معلم در آسيب پذيرترين شرايط اقتصادي و فرهنگي در كنار دغدغه نان و امنيت شغلي، نتواند به ايفاي نقش موثرِ معلمي خود از يك سو و ايفاي حقوق پايمال شده اش توسط دستگاههاي حكومتي، از سوي ديگر بپردازد. نااميدي، ناامني و ناسپاسي در فضاهاي آموزشي، بزرگترين دغدغه هاي جامعه معلماني است كه شغلشان قداست سنتي خود را از دست داده است. 

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: