نوروز همواره دارای دو چهره متفاوت بوده است. این دو چهرگی نوروز هم یک رخداد تاریخی است. خواه آنزمان که نظامهای شاهی و ارباب و رعیتی بر ایران حاکم بود و نوروز طبقه صاحب قدرت با نوروز طبقات فاقد قدرت مضمون و شکل متفاوتی دشت. خواه در دوره معاصر که قشر مذهبیون افراطی و ایدئولوژیگ، شیوخ بجای شاه نشسته و اقشار بزرگی از مردم در تنگدستی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بسر می برند.
نوروز سالجاری قدری نسبت به نوروزهای پیشین متفاوت تر است. نوروز در پیش روی ملت ایران اگرچه مانند همیشه دارای حس و بوی بهاری و نوزایی های طبیعی و اثار اچتماعی و فرهنگی آن در مناسبات اجتماعی ملل و نحل ایرانی است ولی در واقعیت نوروز آشکاری که در کوی و برزن شاهد آن هستیم، دارای زوایای پنهان دیگری نیز هست.
مهمترین رسالت جامعه شناسی علاوه بر شناخت کارکردهای آشکار و زمینه های وفاق آمیز و ساختاری این رخداد و پدیده فرهنگی (دراینجا نوروز)، شناخت و تحلیل زوایای پنهان نوروز نیز در میان اقشار و طبقات مختلف اجتماعی است. از این منظر می توان به برخی زوایای پنهان نوروز اشاره کرد:
- نوروز امری اجتماعی است و دارای تاریخ، ساختار، نظام، کارکرد و تضاد های درونی خود است. نوروز در ذات خود یک رویارویی عمیق و گسترده و گردگشتی میان زمستان و بهار است، رویارویی که با نمادهای سرخ و سیب و آتش به پیروزی می رسد.
- نوروز سالجاری، برنمایی سخت و سهمگین شکاف طبقاتی است. در فضاهای شهری و حواشی آن بویژه می توان این چهره عریان فقر و فلاکت را در میان مردم مشاهده کرد. اقشار اسیب دیده اجتماعی، ارتش بیکاران و کارگران موقت،
- نوروز زنان سرپرست خانواده که در فقدان تامین اجتماعی مطلوب رنج می برند و بدون کمترین بیمه و امنیت اجتماعی به تامین معاش زندگی خود و کودکانشان می پردازند.
- نوروز کودکان خیابان و کار که به هزاران پا و قدمهای مردمان کوی و برزن در ایام نورزوی می نگرند کسانی که برای تامین معاش خانواده ناگزیر از کار و قبول استثمار در بازار کار غیر رسمی هستند.
- نوروز معتادن و خانواده آنان در گوشه و کنار این جامعه که بندرت مجال تجربه حس نوروز را در زندگی خود یافته و در مصایب روزمره خود غوطه ورند.
- نوروز خانواده زندانیان، که در بهترین حالت نوروز خود را در مسیر خانه تا زندان و بازداشتگاهها طی می کنند و نورزوی را تجربه نمی کنند جز تکرار مدار بسته انتظار، فقر نگرانی.
- نوروز قربانیان حوادث و وقایع خیابانی نظیر قتل و نزاع، تجاوز و ازار جنسی، تصادفات، بیماری های بی درمان بویژه ناشی از الودگی هوا و زندگی شهری و.. که نوزایی های ذاتی نوروز را در زندگی خود بازنمی یابند.
براین فهرست میتوان افزود. میتوان به ابعاد این نوروز پنهان به تفصیل پرداخت. نوروز پنهان درونمایه های متضادی را نمایندگی می کند. یاس و ناامیدی، لمس عینی تر فقر و درماندگی، حس رنج ناشی از شکاف طبقاتی، ملموس شدن عمق خشونت در جامعه، روابط شهری و خانواده، بیگانگی سیاسی، شکاف های قومی و در نهایت نوزایی بغض هایی که طبقه متوسط شهری چه بسا از آن بشدت فاصله دارد.
نوروز پنهان، از نوروز آشکار نیز کارکرد زدایی می کند. نوروز پنهان به چالشگری نوروزی می پردازد که ماهی سرخ آن در تنگ خواص است. نوروز پنهان ناخواسته در ماتمی است که در آن نوروزی متبلور نیست. دراین نوروز پنهان، تضاد درونی این سنت در چالش طبیعی سرما و گرما، زمستان و بهار و روشنایی و تاریکی، مفهوم طبیعی اش را اگرچه از دست می دهد ولی بار اجتماعی قوی تری بخود می گیرد و نظام اقتدار، استبداد دینی، ستم طبقاتی و سیاسی، و ساختار فقر و ثروت را به چالش می کشد. نوروز پنهان ضد ساختاری است در برابر ساختار مسلط اجتماعی و سیاسی موجود و ستم نخستین سین سفره هفت سین آن است. ماهی سرخ این نوروز پنهان در تنگ کسی نخواهد ماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر