۱۳۹۰/۵/۹

فرهنگ علمي و پژوهشي درايران‌


مقدمه:هرچند «تايلور» در تعريف‌ فرهنگ‌ آورده‌ است‌ که‌ فرهنگ کل‌ پيچيده‌ای‌ است‌ مشتمل‌ بر معارف‌، باورها و اخلاق‌، قوانين‌، سنن‌ و هرگونه‌ عادات‌ و قابليت‌های‌ ديگری‌ که‌ اعضای‌ يک‌ جامعه‌ آن را کسب می‌کنند.

، (Hoecklin,۲۶) ما تعريف‌ مورد قبول‌ در علم ‌جامعه‌شناسی‌ ـ به‌مثابه‌ رويکرد اصلی‌ و ضروری‌ بررسی‌ و تحليل‌روابط بين‌ دو پديده‌ فرهنگ‌ وتحقيقات‌ در جامعه‌ ايران‌ ـ عبارتست‌ از «روش‌هايی‌ که‌ اعضای‌ يک‌ گروه‌ يا افراد عضو يک‌ جامعه‌ معين‌ حفظ کرده‌، هنجارهايی‌ که‌ دنبال‌ نموده‌، کالاهای‌ مادی‌ که‌می‌سازند». از اين‌ ديدگاه‌، فعاليت‌های‌ عادی‌ ذهن‌، همچون‌ هنر، ادبيات‌، موسيقی‌ و نقاشی‌ که‌ درزندگی‌ روزمره‌، مترادف‌ فرهنگ ‌تلقی‌ می‌شوند، معانی‌حاشيه‌ای‌ محسوب‌ می‌گردند (Giddens,۳۱).



با توجه‌ به‌ دوتعريف‌ مذکور و تميز سازه‌ای‌ چون‌ فرهنگ‌ که‌ عينيت‌ آن‌ بسيار بسيط است‌، و نظر به‌ اين‌که‌ هم‌ تحقيق‌ و هم‌ فرهنگ‌هر دو دارای‌ ماهيتی‌ فرابخشی‌ هستند و در تمامی‌ حوزه‌های‌ علوم‌نظری‌ و عملی‌ و بخش‌های‌ مختلف‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌، بسترهايی‌ را فراهم‌ آورده‌اند، لذا جهت‌ مطالعه‌ همه‌جانبه‌ اين‌ مقوله‌ و روابط بين‌ اين‌ دوپديده‌ می‌بايست‌ همسو با فرايند عملياتی‌تر کردن ‌سازه‌ای‌ چون‌ فرهنگ‌، با تأکيد بر تحقيقات‌، اين‌ دومفهوم‌ را در ابعاد مختلفی‌ بررسی‌ کرد تا از ابهامات‌، ناگفته‌ها و ناپيداهای‌ آن‌ کاسته‌شود.برای‌ پرهيز از تحويل‌گرايی‌ و سقوط در ورطه‌ نگرش‌های‌ تک‌عاملی‌، بايد به‌گونه‌ای‌ عمل‌ کرد که‌ به‌ همه‌ عوامل‌ موجود در زمينه ‌فرهنگ‌ تحقيقات‌ در کشور و نيز تمامی‌ ابعاد مختلف‌ اين‌ موضوع‌ اعم‌ از ابعاد دينی‌، سياسی‌، قانونی‌، اقتصادی‌، ساختاری‌، زبانی‌، معرفتی‌، آموزشی‌ و مديريتی‌ توجه‌ شود تا از اين‌ طريق‌ نقاط ضعف‌وقوت‌ آن‌ در هر بعد آشکار گردد. بديهی‌ است‌ با چنين‌ کوششی‌، امکان‌ جامع‌نگری‌ و عينی‌گرايی‌ افزايش‌ خواهد يافت‌.


۱) بررسی‌ وضع‌ موجود فرهنگ‌ تحقيقات‌

۱ـ ۱ ـ نقاط ضعف‌: ضعف‌ها و مسائل‌ آسيب‌شناختی‌ فرهنگی‌ را که‌ در بدنه‌ تحقيقات ‌کشور وجود دارند، در ابعاد مختلف‌ به‌ شرح‌ زير می‌توان‌ بيان‌ کرد:

الف‌) بعد دينی‌: ــ تقليدگرايی‌ و پذيرش‌ آن‌چه‌ هست‌ به‌مثابه‌ نوعی‌ تقدير ازلی‌ و اتکابرگزاره‌های‌ پيشينی‌ (Apriori)،

ــ تقدس‌ بخشيدن‌ به‌ پديده‌های‌ طبيعی‌ و انسانی‌ ـ اجتماعی‌ وتابوسازی‌ از آن‌ها و پرهيز از هرگونه‌ برخورد نقادانه‌ و پرسشگرانه‌درجهت‌ شناخت‌ عينی‌ آن‌ پديده‌ها،

ــ غلبه‌ برخی‌ عقايد قالبی‌ (Stereotype) بر افکار و انديشه‌های‌پژوهشگران‌ کشور و القای‌ برخوردهای‌ تحميلی‌ با پديده‌ها وانعطاف‌ناپذيری‌ چارچوب‌های‌ مفهومی‌ و شناختی‌ آنان‌ در انطباق‌ باپديده‌های‌ محيط طبيعی‌ و انسانی‌ ـ اجتماعی‌ ومسائل‌ معرفتی‌ ديگر،

ــ ضعف‌ تلاش‌ و پی‌گيری‌ و خستگی‌ناپذيری‌ در کشف‌ حقايقی ‌که‌ به‌نوعی‌ ناشی‌ از تعلقات‌ آخرت‌جويانه‌ ودنياگريزی‌های‌ تعريف‌نشده‌ و نامشخص‌ است‌.

ب‌) بعد سياسی‌: ــ تفرد و بی‌اعتمادی‌ افراد به‌ يکديگر. اين‌ ويژگی‌ که‌ ناشی‌ ازحاکميت‌ استبداد و مقابله‌ با هرگونه‌ فعاليتی‌ است‌ که‌ نيازمند اجتماع‌بيش‌ از دونفر ما است‌، در طول‌ زمان‌ به‌صورت‌ ميراثی‌ تاريخی‌ ـ فرهنگی‌ درآمده‌ است‌.

ــ تقيه‌ و پنهان‌کاری‌ صاحبان‌ فکر و انديشه‌ در بيان‌ افکار، آرا وعقايد خويش‌، که‌ خود متأثر از سيطره‌ فضای‌ ترس‌ و ارعاب‌ و عدم‌تحمل‌ افکار دگرانديشان‌ در نظام‌ سياسی‌ ايران‌ در طول‌ تاريخ‌ است‌.

پ‌) بعد قانونی‌: ــ شيوع‌ تدريجی‌ نوعی‌ هنجارشکنی‌ علمی‌ در بين‌ پژوهشگران‌ وانديشه‌گران‌، و بروز واکنش‌های‌ خاص‌ غيراخلاقی‌ و غيرقابل قبول ‌درفضاهای‌ علمی‌ و تحقيقاتی‌ همچون‌ اقتباس‌های‌ بدون‌ مأخذ، تهيه ‌مقالات‌ يا ايراد سخنرانی‌هايی‌ که‌ محتوای‌ آن‌ها تخريب ‌شخصيت‌(های‌) علمی‌ و پژوهشی‌ است‌، قلب‌ واقعيت‌ها و...،

ــ غلبه‌ رابطه‌ به‌جای‌ ضابطه‌ در فرايند تحقيق‌ و بازار عرضه ‌و تقاضای‌ کالاهای‌ پژوهشی‌،

ــ ضعف‌ توجه‌ قوانين‌ ومقررات‌ خاص‌ پژوهش‌ به‌ ملاحظات‌ وضرورت‌های‌ فرهنگی‌ ملازم‌ با علم‌ و فن‌آوری‌ و تحقيقات‌ درکشور، و وجود خلأ نسبی‌ در زمينه‌ تأثير جهت‌گيری‌های‌ فرهنگی‌ درتصويب‌ قوانين‌.

ت‌) بعد اقتصادی‌: ــ تأثيرخصيصه‌ مصرف‌گرايی‌ در علم‌ و فن‌آوری‌ به‌ علت‌ حاکميت‌ روحيه‌ مصرف‌گرايی‌ بر ساختار فرهنگ‌ عمومی‌ کشور واتکای‌ اين‌فرهنگ‌ بر کسب‌ و جذب‌ يافته‌ها و توليدات‌ علمی‌ و تحقيقاتی‌، بدون‌ آن‌که‌ به‌ فرايند توليد و چگونگی‌ پيدايی‌ آن‌ آگاه‌ باشد،

ــ ضعف‌گرايش‌ به‌ توليد دانش‌ علمی‌ و فنی‌ در کشور به‌علت‌ غلبه‌ نوعی‌ آماده‌ خوری‌ فرهنگی‌ و علمی‌ يا به‌ تعبيری‌ رانت‌جويی‌ (Rentalism) که‌ حاصل‌ آن‌ خلق‌ و توليد فکر و انديشه‌ بدون‌کمترين‌ زحمت‌ و تلاش‌ است‌،

ــ غلبه‌ منش‌ پول‌گرايی‌ و محوريت‌ منافع‌ و سودمندی‌های ‌اقتصادی‌ در فرايند تحقيق‌ به‌ جای‌ منافع‌ انسانی‌ ـ اجتماعی‌ حاصل‌ ازانجام‌ تحقيق‌ درعرصه‌های‌ ملی‌ و جهانی‌ Money is first)به‌جای‌(Manifest،

ــ ضعف‌ نگرش‌ در زمينه‌ عمومی‌ دانستن‌ مالکيت‌ يافته‌ها ومنابع‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ (Communism) و لذا عدم‌ بهره‌وری‌ واستفاده‌ بهينه‌ از اين‌ منابع‌ از يک‌سو و شخصی‌ تلقی‌ کردن‌ سرمايه‌ها و سرمايه‌گذاری‌های‌ علمی‌ افراد در فرايند تحقيق‌ و نوآوری‌ از سوی‌برخی‌ پژوهشگران‌ (محسنی‌، ۸۶ ـ۸۲).

ث‌) بعد ابزاری‌: ــ ضعف‌ استفاده‌ بهينه‌ از ابزارهای‌ فرهنگی‌ يا صنايع‌ فرهنگی‌ نوين ‌همچون‌ رايانه‌ ،تلويزيون‌، راديو، سيستم‌ ويدئويی‌ و مطبوعات‌(صنعت‌ چاپ‌) درجهت‌ اشاعه‌ فرهنگ‌ علمی‌ و روحيه‌جست‌وجوگری‌.

ج‌) بعدساختاری‌، سازمانی‌ و مديريتی‌:ــ فقدان‌ تمايز ساختی‌ و تفکيک‌ نقش‌ها (Differentiation) در ساختارهای‌ علمی‌ و فنی‌ جهت‌ بررسی‌ و پژوهش‌ و مبهم‌ بودن‌جايگاه‌ پژوهش‌ و پژوهشگر واقعی‌ از يک‌سو و نامشخص‌ بودن ‌متولی‌ اصلی‌ پژوهش‌ در زمينه‌ فرهنگ‌ علمی‌ کشور از سوی‌ ديگر.به‌عبارت‌ ديگر تقسيم‌ کار ناسودمند و مخدوش‌ ناشی‌ از فقدان ‌تمايزهای‌ شناختی‌ درانديشه‌ها و افکار تصميم‌گيران‌ وگاه‌ تصميم‌سازان‌ (Smelser,۱۲۰)،

ــ ابهام‌ در ارزش‌گذاری‌ فعاليت‌های‌ علمی‌ و غير آن‌ و شيوع‌ نوعی‌ بی‌وزنی‌ يا بی‌تکليفی (Ambivalence) در ميان‌ پژوهشگران‌ وبه‌ طريق‌ اولی‌ در فرهنگ‌ عمومی‌ و نامشخص‌ بودن‌ پاسخ‌ اين ‌پرسش‌ هميشگی‌ که‌ علم‌ بهتر است‌ يا ثروت‌،

ــ بی‌ سامانی‌ و نبود ساختاری‌ پويا، پايدار و ارگانيک‌ درفرهنگ‌علمی‌ و پژوهشی‌ کشور و نامشخص‌ بودن‌ راهبردها و انتظارات‌ و اهداف‌ تفصيلی‌ در اين‌ زمينه‌،

ــ آميزش‌ شئونات‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ پژوهشگران‌ ونامتناسب‌ بودن‌ وضعيت‌ معيشتی‌ و سطح‌ زندگی‌ پژوهشگران‌ باتوجه‌ به‌ جايگاه‌ رفيع‌ تحقيق‌ و علوم‌ و انديشه‌ورزی‌ در جامعه‌ وبازخورد منفی‌ اين‌ شرايط در ذهن‌ و انديشه‌ پژوهشگران‌ و درنهايت ‌شيوع‌ تمايل‌ به‌ کاسب‌کاری‌ در تحقيق‌ و آلايش‌ دامان‌ علم‌ و پژوهش‌به‌ انديشه‌ سودجويی‌،

ــ نبود يقين‌ و باور عميق‌ ميان‌ مديريت‌ بخش‌های‌ سياسی‌، اداری‌ و گاه‌ اقتصـادی‌ جـامعه‌ به‌ اهمیـت‌ تحقیـق‌ ويافته‌هـای‌ علمی‌ و فن‌آوری‌های‌ مختلف‌ در تـوسعه‌ کلان‌، ميان‌بخشی‌ و بخشی‌کشور،

ــ حاکميت‌ فرهنگ‌ سازمانی‌ ايستا و گاه‌ منحط اداری‌ برسازمان‌های‌ علمی‌ و پژوهشی‌ و در برخی‌ موارد حضور فعال‌ و نقش‌آفرين‌ عناصر کوته‌بين‌، عافيت‌طلب‌، تنگ‌نظر و بيمار درمحيطهای‌ علمی‌ و پژوهشی‌ وآلودن‌ فضای‌ پژوهشی‌ به‌ برخی ‌رفتارهای‌ نامناسب‌،

ــ ضعف‌ توجه‌ به‌ شايسته‌سالاری‌ (Meritocracy) وتخصص‌گرايی‌ در انتخاب‌ مديريت‌های‌ علمی‌ و پژوهشی‌ و ارزيابی ‌عملکرد آنان‌ بدون‌ در نظر گرفتن‌ عملکرد رقيبان‌ داخلی‌ که‌ براساس ‌شايسته‌سالاری‌ عمل‌ می‌کنند،

ــ چيرگی‌ انديشه‌ و تفکر دولتی‌ بر سازمان‌ها و مديريت‌های‌علمی‌ کشور که‌ حاصل‌ آن‌ اتخاذ تدابيری‌ غيراقتصادی‌، هزينه‌زا، حجيم‌ و درعين‌ حال‌ کم‌محتوا و نيز انحصارطلبی‌ در بسترسازی‌های ‌تحقيقاتی‌، علمی‌ و فنی‌ کشور به‌ويژه‌ عناصر و قابليت‌های‌ دولتی است‌ و همچنين‌ ناتوانی‌ در جذب‌ و جلب‌ مشارکت‌ سازمان‌های ‌غيردولتی‌ در جهت‌ علم‌، فن‌آوری‌ وتحقيق‌،

ــ ضعف‌ آينده‌نگری‌ درتحقيقات‌ و ابتلا پژوهش‌ها به‌روزمرگی‌،

ــ ضعف‌ منش‌ فرهنگی‌ در انگيزه‌های‌ تحقيقی‌ و فعاليت‌های‌علمی‌ و فنی‌ در کشور با تشويق‌ و تقدير از خلاقيت‌ها، تسهيل‌ درثبت‌ يافته‌ها و نوآوری‌ها و اختراعات‌، تسريع‌ در فرايند پيشنهاد، تصويب‌ و حمايت‌ مالی‌ جهت‌ اجرای‌ طرح‌های‌ تحقيقاتی‌ اعم‌ ازبنيادی‌ يا کاربردی‌،

ــ ضعف‌ نگرش‌ تحقيقاتی‌ در ميان‌ مديريت‌های‌ سازمان‌های‌علمی‌ ـ تحقيقاتی‌ کشور در جهت‌ استفاده‌ از ابزارهای‌ پژوهشی‌ دراستفاده‌ از منابع‌ انسانی‌، بازاريابی‌ و مديريت‌ علمی‌ در فعاليت‌های‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌.

چ‌) بعد زبان‌شناختی‌: ــ شکاف‌ معنی‌ شناختی‌ (Semantics) ميان‌ زبان‌ علمی‌ و زبان‌روزمره‌ و نارسايی‌ مفاهيم‌، تعبيرات‌ و معادل‌سازی‌های‌ واژگان‌ واصطلاحات‌ علمی‌ درنزد عموم‌ مردم‌،

ــ شکاف‌ معنی‌ شناختی‌ ميان‌ زبان‌ علمی‌ جامعه‌ علمی‌ امروز ايران‌ و زبان‌ علمی‌ دنيای‌ کنونی‌ که‌ خود ناشی‌ از ضعف‌ درک‌ فرايندپيدايی‌ يافته‌ها و فراورده‌های‌ علمی‌ است‌،

ــ وجود ضعف‌ در گفتمان‌ علمی‌ کشور و منش‌ ديالکتيک‌ دربحث‌، نقد و تبيين‌ نگرش‌ها و يافته‌های‌ علمی‌ نظری‌ و فنی‌ در جامعه‌علمی‌ و دوری‌ نسبی‌ پژوهشگران‌ از رويارويی‌ با اين‌ مسئله‌.

ح‌) بعد روحی‌ و معرفتی‌: ــ ضعف‌ روحيه‌ واخلاق‌ جست‌وجوگری‌، پرسشگری‌ و طرح‌مسئله‌ به‌مثابه‌ منشی‌ علمی‌ در فرهنگ‌ عمومی‌ کشور،

ــ ضعف‌ روحيه‌ کار جمعی‌ و بها دادن‌ بيشتر به‌ فردگرايی‌ نسبت‌به‌ توليد جمعی‌ و ارزش‌های‌ آن‌ (Hofstedt,۳۴)،

ــ ضعف‌ اتکای‌ نظام‌ معرفتی‌ برخی‌ از مديران‌ سازمان‌های‌علمی‌ و پژوهشی‌ و همچنين‌ پژوهشگران‌ به‌ مفروضات‌ پسينی‌ يا آن‌چه‌ از تجربه‌ به‌دست‌ می‌آيد و ميل‌ به‌ اتکا بر انگاره‌های‌ ذهنی‌، ازلی‌ و پيشينی‌ در برخورد با پديده‌ها و تصميم‌سازی‌ و تصميم‌گيری‌ها،

ــ سوگيری‌ (Bias)های‌ ارزشی‌ آگاهانه‌ يا ناآگاهانه‌ در فرايندتحقيق‌ و ضعف‌ عينيت‌ در تحقيق‌ به‌خصوص‌ در عرصه‌های‌ انسانی‌ـ اجتماعی‌،

ــ ضعف‌ منطق‌ علمی‌ و شک‌ سازمان‌يافته‌ در انديشه‌پژوهشگران‌ (محسنی‌، ۸۶ـ۸۲)

ــ ضعف‌ الگوپردازی‌های‌ علمی‌ از حيث‌ نگرش‌ها و رفتارعلمی‌، عمومی‌ و فردی‌ پژوهشگران‌ متأخر و معاصر کشور،

ــ برخورد قالبی‌ با بسياری‌ ازپديده‌های‌ تاريخی‌ و شخصيت‌ها وجريان‌های‌ آن‌، و نيز پديده‌های‌ اجتماعی‌ ـ انسانی‌ در جامعه‌ معاصرو ضعف‌ در به‌دست‌ آوردن‌ نگرشی‌ علمی‌،

ــ ضعف‌ در اشاعه‌ نگرش‌ سامان‌مند يا نظام‌گرا (SystemsApproach) دربررسی‌ و تبيين‌ مسائل‌ ، پديده‌ها و روابط بين‌ آن‌ها وميل‌ عمومی‌ به‌ تحويل‌گرايی‌ (Reductionism) درتحقيق‌.


۱ ـ ۲ ـ نقاط قوت‌: هرچند در بررسی‌های‌ غيرجانبدارانه‌ می‌بايست‌ به‌ تحليل‌ وضعيت‌موضوع‌ مورد بررسی‌ تحليل‌ نقاط ضعف‌ و قوت‌ آن‌ اهتمام‌ ورزيد،اما در بررسی‌ مقدماتی‌ حاضر، دامنه‌ مسائل‌ آسيب‌شناختی‌ فرهنگ‌علمی‌ ـ پژوهشی‌ کشور بسيار وسيع‌تر از دامنه‌ قابليت‌ها وتوانايی‌های‌ بالقوه‌ آن‌ مطرح‌ شده‌ است‌. اين‌ امر شايد ناشی‌ از دوواقعيت‌ باشد: نخست‌، چيرگی‌ نگرش‌ مسئله‌شناختی (Problematics) يا درد شناسی‌ موضوع‌ مورد بررسی‌; دوم‌، ضعف‌بسترها و زمينه‌های‌ تاريخی‌ و کنونی‌ قابليت‌ها و توانايی‌های‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ بالقوه‌ کشور، که‌ در هر دو جنبه‌، ضرورت ‌ظرفيت‌سازی‌های‌ بيشتر و نظام‌مندتر علمی‌ ـ تحقيقاتی‌ از يک‌سو وميل‌ به‌ توسعه‌ نظام‌ تحقيقاتی‌ کشور از سوی‌ ديگر، تقويت‌ می‌شود. بديهی‌ است‌ در اين‌ بخش‌ بسياری‌ از مطالبی‌ که‌ مطرح‌ می‌گردد، بيانگر قابليت‌های‌ بالقوه‌ای‌ است‌ که‌ در فرايند بسترسازی‌های ‌فرهنگی‌ به‌ بازآفرينی‌، انطباق‌ و کارآمدی‌ آن‌ها می‌توان‌ اهتمام‌ کرد. برهمين‌ اساس‌ اين‌ قابليت‌ها و نقاط قوت‌ در ابعاد زير قابل‌ بررسی‌است‌:


الف‌) بعد دينی‌: ــ تأکيد آموزه‌های‌ دينی‌ بر تحقيق‌، تفحص‌، سير در آفاق‌ و انفس‌ وشناخت‌ تاريخ‌ و جغرافيا و همچنين‌ تدبير و تدبر در پديده‌های‌طبيعی‌ و انسانی‌،

ــ کمبود نسبی‌ پژوهشگران‌ ماهر در تميز انگاره‌ها و گزاره‌های‌دينی‌ از غيردينی‌.

ــ سفارش‌ مؤکد متون‌ دينی‌ به‌ توجه‌ به‌ دنيا و واقعيات‌ پيرامون‌آن‌ به‌مثابه‌ ابزاری‌ مناسب‌ برای‌ رسيدن‌ به‌ سعادت‌ اخروی‌،

ــ وجود نگره‌ها و الگوهای‌ علمی‌ ـ دينی‌ در زمينه‌ اشاعه‌ فرهنگ‌تلاش‌ و پی‌گيری‌ در جهت‌ کشف‌ حقايق‌ موجود در تاريخ‌ دينی‌ و دربين‌ متفکران‌ دينی‌ معاصر.

ب‌) بعد سياسی‌:ــ وجود منش‌ بيگانه‌ ستيزی‌ و خودباوری‌ ملی‌ ـ قومی‌ و بهره‌گيری‌ ازاين‌ منش‌ در اشاعه‌ و تقويت‌ انديشه‌، تفکر و تلاش‌های‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ (طايفی‌، «تحول‌ فرهنگی‌ ...»، ۴۴ـ ۳۷)،

ــ وجود نگره‌ها و حرکت‌های‌ جمعی‌ و گروهی‌ درتاريخ‌ معاصر و استفاده‌ ازآن‌ها در الگوسازی‌های‌ مربوط به‌ منش‌ فرهنگی‌کارجمعی‌ و گروهی‌ و ارزش‌آفرينی‌های‌ آن‌.

پ‌) بعد قانونی: ــ امکان‌ اصلاح‌، بازنگری‌ و تطبيق‌ قوانين‌ و مقررات‌ ويژه‌ پژوهش‌ ومرتبط با فرهنگ‌ علمی‌ و پژوهشی‌ کشور و همسو کردن‌ آن‌ بافرهنگ‌ علمی‌ جهانی‌،

ــ فراهم‌ آوردن‌ تمهيداتی‌ در زمينه‌ سازوکارهای‌ قانونی‌ نظام‌پاداش‌ دهی‌، نظام‌ دستمزدی‌، نظام‌ حقوقی‌ مربوط به‌ فعاليت‌های‌علمی‌ ـ پژوهشی‌ به‌منظور اشاعه‌ منش‌های‌ فرهنگی‌ متناسب‌ و دوری‌از هنجارشکنی‌.

ت‌) بعد اقتصادی‌: ــ حاکميت‌ منش‌ قناعت‌ بر فرهنگ‌ مصرف‌ آموزه‌های‌ فرهنگی‌جهت‌ ميل‌ به‌ ايجاد ارزش‌ افزوده‌ و کاهش‌ هزينه‌ها و اشاعه‌ آن‌، به‌ويژه‌ در فرايند تحقيق‌ و توليد علمی‌ و فنی‌ کشور.

ث‌) بعد ابزاری‌:ــ وجود شخصيت‌ها و چهره‌های‌ ملی‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌، اعم‌ ازمتقدم‌ و متأخر و معاصر جهت‌ الگوپردازی‌ درفرهنگ‌ علمی‌ ـ تحقيقاتی‌ و اشاعه‌ آن‌،

ــ وجود قابليت‌های‌ موضوعی‌، محققان‌، يافته‌های‌ پژوهشی‌، توليدات‌ تصويری‌، تکنولوژی‌ آموزش‌های‌ ديداری‌ ـ شنيداری‌ وانتشارات‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ در دنيای‌ امروز جهت‌ استفاده‌ از آن‌ها درصنايع‌ فرهنگی‌ کشور،

ــ وجود بنگاه‌های‌ انتشاراتی‌، پژوهشی‌ وتوليدکننده‌ برنامه‌های‌علمی‌ ـ پژوهشی‌ درکشور،

ــ وجود صنايع‌ فرهنگی‌ اطلاع‌رسانی‌ و آموزشی‌ نسبتاً مناسب‌ جهت‌ سرمايه‌گذاری‌های‌ فرهنگی‌ ـ علمی‌ بيشتر.

ج‌) بعدساختاری‌، سازمانی‌ و مديريتی‌:ــ وجود برخی‌ مديران‌ لايق‌، توانمند و کوشا جهت‌ الگوپردازی‌های‌ شغلی‌ درعرصه‌های‌ مديريت‌ علمی‌،

ــ وجود تجربيات‌ ارزشمند داخلی‌ و خارجی‌ که‌ به‌ کار بستن‌آن‌ها در بهينه‌سازی‌ سازمان‌ها و تشکيلات‌ مربوط به‌ فعاليت‌های‌علمی‌ و پژوهشی‌ و سامان‌دهی‌ فرهنگی‌ ساختار تحقيقات‌ کشور بسيار مؤثر است‌،

ــ وجود افراد توانمند ومتخصصان‌ ايرانی‌ مطرح‌ درسطح‌ جهانی‌به‌منظور استفاده‌ از آن‌ها در پايه‌ريزی‌ ساختارهای‌ نوين‌ علمی‌ ـ تحقيقاتی‌ و مديريتی‌ ايران‌،

ــ وجود پژوهشگران‌، انديشه‌گران‌، و صاحبان‌ فکر و تجربه‌ وتخصص‌ ايرانی‌ مقيم‌ در خارج‌ از کشور که‌ مشورت‌ با آن‌ها در بهبود و سامان‌دهی‌ وضع‌ موجود علم‌، فن‌آوری‌ و تحقيقات‌ درکشور بسيارسودمند است‌.

چ‌) بعد زبان‌شناختی‌: ــ وجود متخصصان‌ زبان‌شناسی‌ علمی‌ مبرز جهت‌ معادل‌سازی‌های‌صحيح‌، رسا و قابل‌ فهم‌ برای‌ اجتماعات‌ علمی‌ و مخاطبان‌ آن‌،

ــ قابليت‌ زبان‌ فارسی‌ در نوآوری‌، تنوع‌ وگسترش‌ واژگان‌ جهت ‌پوشش‌ اصطلاحات‌ و تعابير علمی‌ ـ فنی‌ دنيای‌ امروز،

ــ وجود فرهنگستان‌های‌ متعدد علمی‌ به‌منظور سامان‌دهی ‌فرايندهای‌ معناشناختی‌ زبان‌ علمی‌.

ح‌) بعد روحی‌ ومعرفتی: ــ وجود نگره‌ها و اسوه‌های‌ تاريخی‌ و معاصر علمی‌ درالگوپردازی‌های‌ فرهنگ‌ علمی‌ در زمينه‌های‌ جست‌وجوگری‌، شک ‌سازمان‌يافته‌، باور علمی‌، تفکر نظام‌مند و عينی‌ گرا،

ــ انعطاف‌پذيری‌ پژوهشگران‌ و دانشجويان‌ در برابر ايده‌های‌ جديد و آراسته‌ بودن‌ آن‌ها به‌ روحيه‌ منش‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌.

۲) ترسيم‌ وضع‌ مطلوب‌ و راه‌کارهای‌ عملی‌ برای‌دست‌يابی‌ به‌ آن‌


باتوجه‌ به‌ مطالب‌ نسبتاً متعدد ودامنه‌دار مطرح‌ شده‌ درتحليل‌ وضع‌موجود فرهنگ‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ ايران‌ و در نگاهی‌ مقايسه‌ای‌ ميان‌نقاط ضعف‌ و قوت‌ آن‌، سيمای‌ مطلوب‌ و مورد انتظار فرهنگ‌ علمی‌ـ پژوهشی‌ کشور قابل‌ ترسيم‌ است‌. بديهی‌است‌ تبيين ‌صحيح ‌مشکلات‌، دردها، آسيب‌ها و مسائل‌ فرهنگ‌ علمی‌ کشور، ضمن‌ راه‌گشودن‌ به‌سمت‌ برنامه‌ريزی‌، سياست‌گذاری‌ ومديريت‌ بهترفرايندها و فعاليت‌های‌ توسعه‌ای‌ در اين‌ زمينه‌، بسترهای‌ لازم‌ را برای‌ مشارکت‌ همگانی‌ و ملی‌ فراهم‌ خواهد کرد. از اين‌رو آن‌چه‌ در اين ‌گزارش‌ آمده‌ است‌ نـگاهی‌ گذرا بر فرهنگ‌ علمی‌ جامعه‌ امروز ايران‌ بـا تمایـز ميان‌ فـرهنگ‌ علمی‌ از فـرهنگ‌ عمومی‌ و بـاور به‌ اين‌عقيده‌ است‌ که‌ اولاً فصل‌ مشترک‌ فرهنگ‌های‌ متنوع‌ و متعدد مردم ‌کشورهای‌ دنيا، فرهنگ‌ علمی‌ است‌ که‌ بيش‌ از همه‌ به‌ صاحبان‌ علم‌ وفن‌ و انديشه‌، يا به‌ تعبیـری‌ اجتماعات‌ علمی‌، تعلـق‌ دارد. ثانياً فرهنگ‌ عمومی‌ جامعه‌ بسيار متأثر از فرهنگ‌ علمی‌ است‌ و هرآينه ‌اين‌ رابطه‌ معکوس‌ شود زمينه‌ افول‌ تمدن‌ها فراهم‌ می‌گردد. لذابی‌دليل‌ نيست‌ که‌ در تحليل‌ وضع‌ موجود فرهنگ‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌جامعه‌ کنونی‌ ایـران‌ بارقه‌هـای‌ اصلی‌ در فرهنگ‌ عمومی‌ مشهوداست‌ و ريشه‌های‌ آن‌ در اين‌ فرهنگ‌ قابل‌ جست‌ وجوست‌ و اين ‌گويای‌ چيرگی‌ نسبی‌ فرهنگ‌ عمومی‌ برفرهنگ‌ علمی‌ در جامعه‌ ايران‌است‌. لذا در وضعيت‌ مطلوب‌ بايد درپی‌ تغيير اين‌ رابطه‌ و جهت‌گيری‌ آن‌ بود.

در اين‌ قسمت‌ برای‌ پرهيز از تکرار مطالب‌، ويژگی‌های‌ اصلی ‌خصايص‌ مطلوب‌ فرهنگی‌ در تحقيق‌، علم‌ و فن‌آوری‌، در هر بعد ازابعاد مورد اشاره‌، بيان‌ خواهد شد:

الف‌) بعد دينی‌:ــ تقويت‌ و گسترش‌ علم‌ باوری‌،

ــ تمايز انگاره‌های‌ علمی‌ از انگاره‌های‌ دينی‌،

ــ تحقيق‌ و جست‌وجوگری‌ و يقين‌ علمی‌، خلاقيت‌ و نوآوری‌ به‌جای‌ تقليد، تلاش‌ و سماجت‌ علمی‌ در کشف‌ قانون‌مندی‌ها،

ــ قبول‌ و تحمل‌ دگرانديشان‌.

ب‌) بعد سياسی‌ : ــ تقويت‌ و گسترش‌ زمينه‌های‌ قانون‌گرايی‌،

ــ آزادی‌ عمل‌ و بيان‌ در اجتماعات‌ علمی‌،

ــ آزادی‌ انتخاب‌ مسائل‌ و طراحی‌ آن‌ها و صراحت‌ بيان‌،

ــ شجاعت‌ بخشيدن‌ به‌ محققان‌ و دانشمندان‌ در بيان‌ مفروضات‌ و يافته‌های‌ علمی‌،

ــ امنيت‌ سياسی‌ و اجتماعی‌ برای‌ پژوهشگران‌ و صاحبان‌ علوم‌ و فن‌.

پ‌)بعد قانونی‌:ــ تقويت‌ و گسترش‌ نظام‌ پاداش‌دهی‌ مبتنی‌ بر تشويق‌ به‌جای‌ تنبيه‌،

ــ توجه‌ به‌ تبعات‌ و بسترهای‌ فرهنگی‌ قوانين‌ ومقررات‌ موجود،

ــ بازنگری‌ و اصلاح‌ نظام‌ دستمزدی‌ دربين‌ اجتماعات‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ متناسب‌ با شأن‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ آنان‌ در توسعه‌ کشور،

ــ اصلاح‌ نظام‌ حقوقی‌ متناسب‌ با موضوعات‌ و طرفين‌ دعوا درتفاهمات‌ و قراردادهای‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ با شرط استيناف‌ علم‌ وتحقيق‌.

ت‌) بعد اقتصادی‌ : ــ تقويت‌ و اشاعه‌ نگرش‌ ملی‌ ـ عمومی‌ در استفاده‌ از منابع‌ پژوهشی‌ و يافته‌های‌ حاصل‌ از آن‌،

ــ اشاعه‌ نگرش‌ جهان‌نگری‌ و عام‌گرايی‌ در طرح‌ مسائل ‌پژوهشی‌ درعرصه‌های‌ مختلف‌،

ــ توجه‌ به‌ فرايندهای‌ توليد علم‌ و فن‌آوری‌ و احتراز ازمصرف‌گرايی‌ علمی‌ در ساير کشورها و اقتباس‌های‌ علمی‌ به‌صورت‌ فرايندی‌،

ــ رانت‌دهی‌ به‌ فعاليت‌های‌ توليدی‌ علمی‌ ـ تحقيقاتی‌ در بازار،

ــ سودآور کردن‌ فعاليت‌های‌ تحقيقاتی‌ با تجاری‌ کردن‌ يافته‌های‌ پژوهشی‌.

ث‌) بعد ابزاری‌ :ــ استفاده‌ از توليدات‌ فيلم‌، عکس‌، انتشارات‌، اطلاعات‌ و ساير محصولات‌ صنايع‌ فرهنگی‌ درجهت‌ تقويت‌ فرهنگ‌ علمی‌ و اشاعه ‌آن‌ در فرهنگ‌ عمومی‌،

ــ الگوپردازی‌های‌ لازم‌ و سنجيده‌ از شخصيت‌های‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌ معاصر و تاريخی‌ جامعه‌ ايران‌ از طريق‌ صداوسيما، نوارهای ‌ويدئويی‌، موزه‌های‌ موضوعی‌ و فصلی‌، سينماها، سالن‌های‌ تئاتر، مراکز آموزشی‌ و تأليفات‌.

ج‌) بعدساختاری‌، سازمانی‌ و مديريتی‌: ــ تفکيک‌ ساختاری‌ و نقش‌ های‌ سازمانی‌ نهادهای‌ تحقيقاتی‌،

ــ تعيين‌ متولی‌ سياست‌گذاری‌ تحقيقات‌ و فرهنگ‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ در کشور جهت‌ يکپارچه‌ سازی‌، هدايت‌ و بهبود مستمر سطح‌ کمی‌ و کيفی‌ فرهنگ‌ تحقيقات‌،

ــ شفاف‌ کردن‌ نحوه‌ ارزش‌گذاری‌ بر علم‌، فن‌آوری‌ و تحقيقات‌به‌مثابه‌ ابزارهای‌ اصلی‌ توسعه‌ کشور و اشاعه‌ آن‌ در ميان‌ مديران‌، تصميم‌سازان‌ و تصميم‌گيران‌ و فرهنگ‌ عمومی‌ کشور،

ــ هماهنگی‌ و انطباق‌ هرچه‌ بيشتر ميان‌ شئونات‌ علمی‌ واقتصادی‌ و اجتماعی‌ محققان‌ و صاحبان‌ علم‌ و فن‌آوری‌،

ــ بازنگری‌ در ساختار، تشکيلات‌ و نمودارهای‌ سازمانی‌ مراکزو سازمان‌های‌ علمی‌ و تحقيقاتی‌ جهت‌ الگوپردازی‌ در اصلاح‌ کلی‌نظام‌ اداری‌ کشور،

ــ تقويت‌ و اشاعه‌ فرهنگ‌ شايسته‌سالاری‌ در گزينش‌ مديران‌،

ــ اصلاح‌ نگرش‌ دولت‌ در بسترسازی‌ فرهنگی‌ و حقوقی‌ ونحوه‌ جلب‌ مشارکت‌ سازمان‌های‌ غيردولتی‌ به‌ سمت‌ تحقيق‌، علم‌ وفن‌آوری‌،

ــ آموزش‌ آينده‌نگری‌ در برنامه‌ريزی‌ و عمليات‌ اجرايی‌ مديران‌کشور به‌ويژه‌ مديران‌ مجامع‌ و سازمان‌های‌ علمی‌،

ــ اصلاح‌ نگرش‌ مديران‌ و تصميم‌گيران‌ کشور در عرصه‌های‌مختلف‌ و ايجاد نگرش‌ پژوهشگرانه‌ در ميان‌ آن‌ها

چ‌) بعد زبان‌شناختی‌ :ــ ايجاد ارتباط معناشناختی‌ و همدلانه‌ ميان‌ جامعه‌ علمی‌ و پژوهشی‌کشور با اجتماعات‌ علمی‌ در جهان‌ به‌منظور همگام‌ کردن‌ درک‌ ومعرفت‌ علمی‌ و ابزارهای‌ پژوهشی‌ ملازم‌ باآن‌،

ــ تقويت‌ و گسترش‌ زمينه‌های‌ بحث‌ و گفت‌وگو در زمينه‌ مسائل‌آموزشی‌ و پژوهشی‌ در نظام‌ آموزش‌عالی‌ يا به‌ تعبيری‌ ميان‌ استادان‌،مدرسان‌، دانشجويان‌ و مراکز پژوهشی‌،

ــ ساده‌ کردن‌ مفاهيم‌، يافته‌ها و آموزه‌های‌ علمی‌ جهت‌ انتقال‌ واشاعه‌ کامل‌ آن‌ها در ميان‌ مردم‌ و جذب‌ بيشتر فرهنگ‌ علمی‌ درفرهنگ‌ عمومی‌.

ح‌) بعد روحی‌ و معرفتی‌: ــ تقويت‌ و اشاعه‌ روحيه‌ جست‌وجوگری‌ و پرسشگری‌ درمحيط های‌ آموزشی‌ و خانوادگی‌ و به‌طريق‌ اولی‌ در مراکز پژوهشی‌،

ــ تقويت‌ روحيه‌ تلاش‌ و کار جمعی‌ در تحقيقات‌،

ــ اتکای‌ جامعه‌ علمی‌ بر داده‌های‌ پسينی‌،

ــ اشاعه‌ عينيت‌ و بی‌طرفی‌ ارزشی‌ در فرايندهای‌ تحقيقاتی‌،

ــ تقويت‌ منطق‌ علمی‌ و شک‌ سازمان‌يافته‌،

ــ به‌دست‌ آوردن‌ نگرش‌ نظام‌مند و جامع‌ نگر در تحقيق‌،

ــ دوری‌ از ارزش‌گذاری‌ بر شخصيت‌ها، پديده‌ها و موضوعات‌قابل‌ تحقيق‌.

۴) راه‌کارهای‌ عملی‌ پيشنهادی‌ :

باتوجه‌ به‌ اين‌که‌ بهترين‌ راه‌کار عملی‌ برای‌ تحقق‌ همه‌ آن‌چه‌ گفته‌شد، در گرو نظام‌ مديريتی‌ شايسته‌ است‌، در اين‌ قسمت‌ پيش‌ از هربحثی‌ درباره‌ ابعاد مختلف‌ فرهنگ‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ کشور، سازمان‌و مديريت‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ را موضوع‌ بحث‌ قرار می‌دهيم‌:

الف‌) بعد ساختاری‌، سازمانی‌ و مديريتی: ــ تعيين‌ متولی‌ اصلی‌ تحقيقات‌ که‌ ضمن‌ تأمين‌ قابليت‌های‌ فکری‌ وتخصصی‌، بازوان‌ اجرايی‌ نيز داشته‌ باشد و بتواند مصوبات‌ خود راجامه‌ عمل‌ بپوشاند. چنين‌ متولی‌ای‌ با مديريت‌ علمی‌ و نظام‌مند خودمی‌تواند ضمن‌ کاهش‌ پراکندگی‌ و ابهام‌ در سياست‌گذاری‌های‌ علمی‌ـ تحقيقاتی‌ کشور، به‌ هدايت‌ و بهبود مستمر و يکپارچه‌سازی‌فرهنگ‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ ياری‌ رساند،

ــ تبيين‌ جايگاه‌ فرهنگ‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ در راهبردهای‌توسعه‌ای‌ کلان‌، ميان‌بخشی‌ و بخشی‌ کشور و ترسيم‌ سياست‌های‌اصلی‌ آن‌ در قانون‌ برنامه‌ سوم‌ توسعه‌ کشور،

ــ تقويت‌ نظام‌ پژوهشی‌ با تأکيد بر فرهنگ‌ کارآفرينی‌ و پژوهش‌در کليه‌ تصميم‌گيری‌های‌ کليدی‌ و محوری‌ مديريت‌های‌ ميانی‌ وکلان‌ جامعه‌ در بخش‌های‌ مختلف‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ولزوم‌ آينده‌نگری‌ در آن‌ها،

ــ بازنگری‌ و تصويب‌ ساختار و تشکيلات‌ سازمانی‌ جديد مراکز، مؤسسات‌ و سازمان‌های‌ تحقيقاتی‌ و تعيين‌ جايگاه‌ واحدهای ‌تحقيق‌، و توسعه‌ ساير دستگاه‌ها و مؤسسات‌ دولتی‌ مبتنی‌ بر نيازعينی‌ و قابليت‌ها و تنگناهای‌ پژوهشی‌ کشور و تلاش‌ برای ‌دست‌يابی‌ به‌ الگوی‌ بهينه‌ ساختار سازمانی‌ کشور بر اساس‌ مديريت‌علمی‌،

ــ پيش‌بينی‌ سازوکارهای‌ مناسب‌ درجهت‌ اشاعه‌ و تحکيم ‌فرهنگ‌ شايسته‌سالاری‌ در گزينش‌ مديران‌، به‌ويژه‌ مديران‌ مراکز وسازمان‌های‌ تحقيقاتی‌ و علمی‌ کشور،

ــ پيش‌بينی‌ نظام‌های‌ تشويقی‌ و ترغيبی‌ اعم‌ از معافيت‌ها،حمايت‌ها و در اختيار نهادن‌ فرصت‌های‌ خاص‌ و تسهيلات‌ ويژه‌ به‌مؤسسات‌ و شرکت‌های‌ غيردولتی‌ جهت‌ جلب‌ مشارکت‌ آن‌هابه‌سوی‌ تحقيق‌، علم‌ و فن‌آوری‌ و تقويت‌ فرهنگ‌ مشارکت‌ در ميان ‌سازمان‌های‌ غيردولتی‌.

ب‌) بعد دينی‌ :ــ پايه‌ريزی‌ نظام‌ آموزش‌ مقدماتی‌، عالی‌ و عمومی‌ مبتنی‌ بر فرهنگ‌ پژوهش‌، پرسشگری‌ و جست‌وجوگری‌، خلاقيت‌ و کوشش‌ علمی‌ در جهت‌ کشف‌ حقايق‌ با بازنگری‌ اساسی‌ و سريع‌ در متون‌ آموزشی ‌و اعمال‌ جهت‌گيری‌های‌ لازم‌ در آموزش‌ عمومی‌،

ــ پيش‌ بينی‌ روش‌های‌ جلب‌ مشارکت‌ مجامع‌ دينی‌ ـ اعم‌ ازحوزه‌های‌ علميه‌، شورای‌ ائمه‌ جماعات‌ و سازمان‌ تبليغات‌ اسلامی ‌و ساير ارگان‌های‌ نشر افکار دينی‌ ـ با مؤسسات‌ و شوراهای‌ علمی‌ ـ پژوهشی‌ کشور به‌منظور تنظيم‌ سياست‌های‌ اشاعه‌ فرهنگ‌ علمی‌ دربين‌ آحاد مردم‌، تقويت‌ توجه‌ به‌ تلاش‌ دنيوی‌، تقدم‌ تحقيق‌ و تتبع‌ برتقليد و تبعيت‌، تعمق‌ و بررسی‌ در همه‌ تصميمات‌ و شئونات‌ زندگی‌روزمره‌ با محوريت‌ علم‌ باوری‌ .

پ‌) بعد سياسی‌ :ــ پيش‌بينی‌ محمل‌های‌ قانونی‌ تضمين‌ کننده‌ امنيت‌ علمی‌ و جانی‌پژوهشگران‌ و انديشه‌ورزان‌ در بيان‌ و انتشار آزاد يافته‌های‌ علمی‌ ـتحقيقاتی‌ خود در ميان‌ مخاطبان‌،

ــ پيش‌بينی‌ محمل‌های‌ قانونی‌ تضمين‌کننده‌ ايجاد تشکل‌های‌صنفـی‌ و انجمن‌هـای‌ علمی‌ غیـردولتی‌ و آزاد و تنوع‌ بخشيدن‌ به‌اين‌ تشکل‌ها جهت‌ ايجاد و توسعه‌ فضای‌ رقابت‌های‌ علمی‌ ـپژوهشی‌.

ت‌) بعد قانونی:ــ تقويت‌ و گسترش‌ نظام‌ پاداش‌ دهی‌ مبتنی‌ بر تشويق‌ و ترغيب‌متخصصان‌ و دانشمندان‌ به‌ سمت‌ خلاقيت‌، نوآوری‌ و توليد دانش‌نظری‌ و فنی‌ از طريق‌ پيش‌ بينی‌ محمل‌ های‌ قانونی‌ و اصلاح‌ موانع‌آن‌،

ــ بازنگری‌ و اصلاح‌ نظام‌ دستمزدی‌ در بين‌ اجتماعات‌ علمی‌ ـتحقيقاتی‌ متناسب‌ با شأن‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ آنان‌ در توسعه‌ کشور و در مناسبات‌ اجتماعی‌ به‌منظور امتياز بخشيدن‌ به‌ اشتغال‌ علمی‌ ـپژوهشی‌ نسبت‌ به‌ ساير مشاغل‌، ارزش‌گذاری‌ عمومی‌ با در نظرگرفتن‌ شأن‌ علمی‌ و اجتماعی‌ پژوهش‌ و پژوهشگران‌ و کمک‌ به‌شکل‌گيری‌ فرهنگ‌ پژوهش‌،

ــ بازنگری‌ و اصلاح‌ نظام‌ حقوقی‌ متناسب‌ با ماهيت‌ پژوهش‌،علم‌ و فن‌آوری‌ و حيثيت‌ علمی‌ محققان‌ در قراردادهای‌ علمی‌ـ تحقيقاتی‌ با تأکيد بر استيناف‌ علم‌ و تحقيق‌ در کشور،

ــ بازنگری‌ و تسريع‌ در تصويب‌ قانون‌ «کپی‌رايت‌» و تضمين‌حق‌ مالکيت‌ معنوی‌ در استفاده‌ از يافته‌ها و فراورده‌های‌ علمی‌ خارج ‌و داخل‌ کشور.

ث‌) بعد اقتصادی‌ :ــ پيش‌بينی‌ سـازوکارهای‌ منـاسب‌ بـرای‌ تقـويت‌ و حمايت‌ ازتوسعه‌ بازارهای‌ مبادله‌ محصولات‌، کالاها و يافته‌های‌ تحقيقاتی‌ وعلمی‌ داخلی‌، منطقه‌ای‌ و بين‌المللی‌ جهت‌ دست‌يابی‌ به‌ مزيت‌های‌رقابتی‌ و فرهنگ‌ بهينه‌سازی‌، و نزديک‌ شدن‌ به‌ سطح‌ استاندارد جهانی‌ و افزايش‌ کيفيت‌ و بهبود مستمر فعاليت‌های‌ علمی‌ ـتحقيقاتی‌.

ــ پيش‌بينی‌ سمينارها و نمايشگاه‌های‌ متعدد در جهت‌ تبيين‌کاربرد نتايج‌ و يافته‌های‌ تحقيقاتی‌ در توسعه‌ بخش‌های‌ مختلف‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ کشور،

ــ پيش‌بينی‌ سازوکارهای‌ مناسب‌ درجهت‌ حمايت‌ از خلاقيت‌ها و نوآوری‌ ها و فن‌آوری‌ های‌ جديد و بومی‌ از طريق‌ ايجاد زمينه‌های‌مساعد برای‌ جلب‌ مشارکت‌های‌ مالی‌ بانک‌ها، مؤسسات‌ وشرکت‌های‌ دولتی‌ (که‌ به‌طور بالقوه‌ متقاضی‌ آن‌ فراورده‌ها خواهندبود) و شهرک‌های‌ علمی‌ ـ تحقيقاتی‌.

ج‌) بعد ابزاری‌ :ــ استفاده‌ گسترده‌ مستمر از صدا و سيما، فيلم‌های‌ ويدئويی‌ وسينمايی‌ جهت‌ تقويت‌ و اشاعه‌ فرهنگ‌ علمی‌ ـ تحقيقاتی‌ در فرهنگ‌عمومی‌ کشور و انعکاس‌ تلاش‌ و قابليت‌های‌ منابع‌ انسانی‌ پژوهشی‌ درکشور و الگوپردازی‌های‌ لازم‌از شخصيت‌های ‌علمی‌ معاصر و تاريخی‌،

ــ استفاده‌ از وسايل‌ ارتباطی‌ نوشتاری‌ نظير کتب‌ و نشريات‌جهت‌ انتشار به‌موقع‌ نتايج‌ و يافته‌های‌ تحقيقاتی‌،

ــ پيش‌بينی‌ احداث‌ بنگاه‌های‌ ويژه‌ ترجمه‌ به‌منظور انتخاب‌ بهترين‌ مقالات‌ علمی‌ در رشته‌های‌ مختلف‌ و ترجمه‌ و درج‌ آن‌ها درنشرياتی‌ که‌ به‌ زبان‌ بيگانه‌ در خارج‌ از کشور منتشر می‌شوند و انتشاربه‌موقع‌ يافته‌های‌ تحقيقاتی‌ آن‌ها در کشور.

چ‌) بعد زبان‌شناختی:ــ پيش‌ بينی‌ بسيج‌ فرهنگستان‌های‌ علوم‌ کشور جهت‌ يکپارچه‌سازی ‌معادل‌سازی‌ها و ضرورت‌ وحدت‌ روش‌،نظر و الگوی‌ کار،

ــ پيش‌بينی‌ انجام‌ دست‌کم‌ يک‌ طرح‌ تحقيقاتی‌ توسط اعضای‌هيئت‌ علمی‌ دانشگاه‌ها و ساير مراکز تحقيقاتی‌ که‌ ضمن‌ مؤثربودن ‌در اخذ رتبه‌ و ارتقای‌ شغلی‌ آن‌ها، در تقويت‌ فرهنگ‌ تحقيق‌، گفت‌وگو، آزادانديشی‌، نقد و بررسی‌ و روحيه‌ انتقادپذيری‌ نيز بسيارمؤثر است‌،

ــ پيش‌بينی‌ زمينه‌های‌ مبادله‌ علمی‌ ميان‌ انجمن‌ها و مجامع‌علمی‌ داخلی‌ و خارجی‌ جهت‌ تقويت‌ رابطه‌ معناشناختی‌ فراورده‌های‌ علمی‌ مرتبط.

ح‌) بعد روحی‌ ـ معرفتی:ــ اشاعه‌ مفاهيم‌ علمی‌ و معرفتی‌ جهت‌ سامان‌دهی‌ قابليت‌های‌ فرهنگی‌ کشور،

ــ اشاعه‌ فرهنگ‌ خودباوری‌ با تبيين‌ نقش‌آفرينی‌های‌ علمی‌ ـ فن‌آوری‌ برخی‌ از صاحب‌نظران‌ علمی‌ در داخل‌ و خارج‌ از کشور وبا زاويه‌ ديد توليد جديد، زندگی‌ شغلی‌، زندگی‌ فردی‌ و خانوادگی‌ والگوپردازی‌های‌ مناسب‌.



--------------------------------------------------------------------------------

منابع‌ و ماخذ:

ــ بررسی‌ و تحليل‌ نقادانه‌ وپيشنهادهای‌ اصلاحی‌ بخش‌ پژوهشی‌، دفترامور پژوهشی‌ معاونت‌ امور فرهنگی‌ سازمان‌ برنامه‌ وبودجه‌، ۱۳۷۷.

ــ طايفی‌، علی‌. «تحول‌ فرهنگی‌ در آموزش‌ منابع‌ انسانی‌»، نشريه‌فرهنگ‌ و توسعه‌، شماره‌ ۱۷،

ــ طايفی‌، علی‌. «موانع‌ فرهنگی‌ توسعه‌ در ايران»‌، سفارش‌ وزارت‌فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌، ۱۳۷۱.

ــ محسنی‌، منوچهر. مبانی‌ جامعه‌شناسی‌ علم‌، نشرطهوری‌، ۱۳۷۵.

ــ Giddens, Anthony, Sociology, 1994.

ــ Hoecklin, L, Managing of cultural Differences, 1996.

ــ Hofstedt,G, Culture & Organization, 1992.

ــ Smelser, Neil J, Evaluating the Model of structural Differentiation in Relation to Educational change in the Ninteenthcentury, In Neofunctionalism, ed. Alexander,J,1985.

هیچ نظری موجود نیست: