❓بحث از مدرنيته ايراني سالهاست دغدغه بسياري است از تفسير تقي زاده تا تبيين بسياري از متفكران معاصر كه درصدد بومي يا محلي سازي مهمترين نمادها و نهادهاي مدرنيزم بوده اند. بي ترديد در اين يادداشت نمي توان به جزييات اين گراش و چالش نظري و تاريخي پرداخت اما در چند سرفصل به سنجش خطوط كلي مدرنيته ايراني مي پردارم:
✳️يك. ناسازه سكولاريزم و سكتولوژي. مدرنيته در روايت ايراني بشدت اورلوكاليزه يا "بيش محلي سازي" شده است. اين بومي سازي اغراق آميز در نهايت در كسوت دينمداري شكل بروز مي يابد و دنيا را دني شمرده و جهان را به اخرت مي فروشد. و از سوي ديگر حكومت در با دين در آميخته، ملقمه ايدئولوژيكي را مي سازد كه با مدرنيته ناساز است.
@alitayefi1
✳️دو. ناسازه حقوق الهي و حقوق مدني/شهروندي. مدرنيته ايراني ناتمام و مملو از ناسازه هاي مفهومي است از حقوق دگرباشان ديني گرفته تا حقوق زنان و دگرباشان جنسي؛ امري كه مدرنيته در كسوت ايراني را به پروبلماتيك توسعه اي تبديل مي كند نه كاتاليزور آن.
✳️سوم. ناسازه تمدني اسلامي و ايراني. تجدد در تجربه ايراني-اسلامي به ضد خود تبديل مي شود: خواه در نهاد سياست خواه دين و خواه علم؛ ناسازه هاي مفهومي و كاركردي در اين نهادها سبب انومي در تجدد و توسعه شده است. در اين معنا برخورد تمدني و تاريخي با مدرنيته سبب درماندگي در هنجارهاي چالش برانگيز درون دو حوزه تمدني در ايران مي شود كه هواداران و مخالفان خود را دارد.
@alitayefi1
✳️چهارم. ناسازه مفهومي در مثلا تعين بخشيدن بومي به مفوم روشنفكري، دمكراسي، سكولاريزم و نظاير آن و منتسب كردن آن به دين و اسلام كه در واقع تهي سازي محتواي تاريخي و تبارشناختي اين مفاهيم است و بهره گيري افراطي از رويكرد هاي آنتي اورينتاليستي كه در كشور ما مورد سوء استفاده در رويارويي با آموزه هاي انساني و آزادي و برابرخواهانه مدرنيته در دنياي مدرن در غرب و شرق دنياست.
✅وجوهي ديگر از همين ناسازه ها سبب ساز ابهام، امبي ولنس يا بلاتكليفي مفهومي و بي هنجاري سياستي و اجرايي در روندهاي مدرنيزم و مدرنيته در تاريخ معاصر ايران شده و جامعه ما را با مجموعه بزرگي از ناسازه هايي روبرو ساخته است كه در خل آن چنان اسير محلي سازي هستيم كه سيل جهاني سازي، بر روندهاي توسعه اقتصادي كشور مساط شده است.
علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر