۱۳۹۵/۹/۱۶

بنيانگذار جامعه شناسي كيست؟

🎅🏽من با عبارت پدر جامعه شناسي چند مسيله دارم. نخست اينكه تا كي بدنبال "پدر" جامعه شناسي خواهيم بود؟ ساختار پدرسالاري و ديدمان خانواده مدار حتي در حوزه علم نيز توسط خود كنشگران اين حوزه بازتوليد مي شود. مگر علم هم پدر بردار است؟ آيا با چنين ديدمان مسلطي انتظار مادر جامعه شناسي نيز امري محتمل است؟
 ⛏دوم اينكه مي دانيم فرض پدر جامعه شناسي، بر نقش بنيانگذاري اين رشته تاكيد دارد. سن سيمون و اگوست كنت در فرهنگ و تاريخ جامعه شناسي اروپا از آنرو عنوان پدر يا بنيانگذار گرفته اند كه در بنياد به تاسيس و طرح ريزي شاخه علمي بنام فيزيك اجتماعي و جامعه شناسي پرداخته اند و نه فقط براي ثبت عنوان اين رشته بدينگونه اشتهار دارند.

🛎تاريخ علم در ايران و بويژه جامعه شناسي نيز بشدت متاثر از علم در اروپا است. مروري بر تاريخ اين رشته علمي در ايران نشان از چند برهه و برخه دارد. اگرچه نام "جامعه شناسي" بدرستي توسط دكتر غلامحسين صديقي وضع و تدريس شد، ولي آيا نقش بنيانگذار فقط نامگذاري است؟ تاريخ اين علم در ايران نشان مي دهد كه پيش از صديقي افراد ديگري در اين حوزه نقش هاي بنيادي داشتند كه به تعبير حسين اديبي و انصاري، در جامعه شناسي غيررسمي و بيرون از دانشگاه به وضع و ايجاد اين رشته اهتمام كردند. برخي از اين بنيانگذاران عبارتند از:

📕نخستين فرد دكتر تقي اراني بود كه با معرفي نظريه هاي اجتماعي در قالب علوم اجتماعي به معرفي آثار برخي از جامعه شناسان و اين رشته اهتمام كرد. پس از او يحيي مهدوي نام علم عمران را برگرفته از ابن خلدون و با نيم نگاهي بومي وضع و آغاز به تدريس كرد. اينان سالها قبل از صديقي چنين اهتمامي كردند.

📗از ديگر پيشاهنگان جامعه شناسي در ايران بايد از دكتر علي اكبر ترابي نام برد كه با تدوين، نگارش و گسترش متون مرتبط در جامعه شناسي رسمي دانشگاهي توانست نقش پررنگي در ساماندهي اين رشته ايفا كند ولي بدليل سانتراليزم سياسي اداري و حتي علمي در ايران، او كه در تبريز فعاليت مي كرد، چندان در قافله علم بشمار نيامد.

📘پيشاهنگ ديگر جامعه شناسي در ايران دكتر اميرحسين آريانپور بود كه با ترجمه و تأليف زمينه جامعه شناسي نخستين متون جامعه شناسي را به فضاي علمي اين رشته در حوزه رسمي و غير رسمي ارائه كرد. آريانپور در محتوا نيز به توليد جامعه شناسي در ايران پرداخت. آثار علمي او سالها مهمترين منبع جامعه شناسي در دانشگاه و بين ساير دانش آموختگان و روشنفكران شناخته شده بود و است.

📙در اين ميان از دكتر احسان طبري نيز بايد نام برد كه علاوه بر فلسفه، در جامعه شناسي نيز بنيان ديدمان هاي اجتماعي را وارد فضاي علمي و حتي دانشگاهي كشور كرد. شخصيت علمي طبري بدور از شخصيت سياسي اش كه همه افراد پيش گفته نيز داراي همين پرونده بودند، در فضاي غيررسمي دانش آموخته هاي بسياري پروراند. 

📔دكتر غلامحسين صديقي واضع واژه جامعه شناسي و مدرس اين درس در فضاي رسمي دانشگاهي كسي است كه در بنياد به تربيت دانشجو پرداخت. او نيز اگرچه شخصيتي سياسي بود و در دانشگاه نيز تدريس مي كرد ولي هرگز به توليد اثري از خود اهتمام نكرد. مجموعه آثار او بسنده به جزوه درسي بود كه آن نيز به اهتمام دانشجويانش تدوين گشت. 

📚جمع بست سخن من نه كاستن ارج و مقام دكتر صديقي بلكه اهميت نهادن بر نامبردن از كساني است كه بدليل ستم تاريخي، نامي از آنان در فضاي رسمي دانشگاهي دوران شاهان و شيوخ برده نشده و نمي شود. كوتاه سخن اينكه اراني، آريانپور، طبري، ترابي و صديقي از بنيانگذاران رشته جامعه شناسي ايران محسوب مي شوند كه علاوه بر عنوان و مباني اين رشته، به ترجمه و توليد ديدمان هاي جامعه شناختي در ايران اهتمام كردند و در اين رشته حق پيشگامي دارند. 

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: