۱۳۹۵/۸/۱۸

قبض و بسط ماهيچه: تابوي بكارت

از ساليان دور در بين هر جوانی، يكی ازشاخصه‌های بارز آرزوي ايراني، كامروايی آميزش جنسی بوده است. مصداق عينی اين گزاره در ادبيات و فلكـلور عمومی نهفته است كه هر فرد جوان يا حتی بزرگسـال مجردی كه بر اثر سانحه طبيعی يا غيرطبيعی فوت می‌كند، به او لفظ «جوان ناكام» اطلاق می‌شود.
البته اين پديده هم در ذات خود تفكيك جنسيتـی داشته و فقط مختص مردان است و هيچـكس نشانه‌ای از اطـلاق جوان ناكام برای دختر دوشيزه متوفی نديده است.
به راستی چگونه است كه جامعه بلا ديده ايران ديروز و امروز كه مجموعه بيشماری از نياز‌ها و كام‌های متعدد او در شدايد روزگار و زندگی سخت و سرشار از تنگدستی، فقر، محنت و ستم (همچون آزادی انديشه، آزادی روابط، آزادی مناسك، آزادی عمل، حق انتخاب، امنيت، رفاه در سطح حداقل، تامين مايشاع و دهها ميل و كام ديگر كه) ناكام می‌ماند، فقط با عدم تامين آميزش جنسی و ازدواج كه مشروع و رايج‌ترين روش اطفای نياز جنسی اوست، ناكام شناخته می‌شود؟ و چگونه است كه حتی معنای اجتماعی «كام گرفتن» نيز همانا آميزش جنسی است؟ در اينجا تلاش مي كنم به برخي ابعاد اين مسيله بپردازم.
  
الف) خانواده به عنوان يكی از اركان و با ارزش‌ترين نهاد اجتماعی در ايران از ديربـاز مقدس و فوق مشروع بوده است كه در قالب يك نهاد اجتماعی بر نيازها و زندگی فردی ارجحيت داشته است. اين اهميت تا حدی است كه بسياری از نيازها و تمنيات و آرزوهای فردی نيز فقط از طريق خانواده مشـروعيت يافته و محل توجه و تامين احتمالی آن قرار می‌گيرد. يكی از نيازهای فردی كه در اين سطح قابل تعريف بوده و در شكل حق اجتماعی متعين می‌شود، نياز جنسی است. به عبارت ديگر نياز به آميزش جنسی در جامعه ايران فقط در پوشش اجتماعی خانواده زمينه تحقق رسمی می‌يابد و اگر حتی فردی خارج از اين چارچوب به چنين رابطه‌ای دست يابد و تجربه ارتباط و نزديكی جنسی با جنس مخالف داشته باشد، در صورت فوت او رسماً از او بعنوان ناكام ياد می‌شود. به بيان ديگر فرد در جامعه مستحيل است و فردگرايی به معنای تامين حقوق فردی هر فرد انسانی خارج از چارچوب و ساختارهای اجتماعی اصولا متصور نيست و طبيعی است كه اين نياز بسيار دور دست قلمداد شده و به يك آرزو تبديل شود.
  
ب) دوشيزگی يا بكارت دختران نيز كه مانع از هرگونه امكان ارتباط جنسی حتی بصورت غير رسمی و پنهانی می‌گردد، از ديگر زمينه‌هايی است كه اولا دختران بصورت تام و تمام و سپس پسران را در يك مدار بی‌وزنی و خلاء قرار می‌دهد كه تنها روش رابطه جنسي، ازدواج است و اين ازدواج تا زمانی كه رخ نداده است همچون يك كام در دل فرد (يا مرد) ايرانی است. البته در همين راستا نيز كام ايرانی حداقل به شكل رسمی و آشكار فقط برای مرد ايرانی مطرح است و چه بسا دوشيزگان بسيار فوت شده اي كه لفظ ناكام در مورد آنان مصداق عينی نمی‌يابد.
  
پ) بزرگ‌نمايی و رمانتيك شدن يك رابطه ساده انسانی و هماغوشی عاطفی و سرشار از حس نوع دوستی بويژه بين دو ناهمجنس كه در آتش تسخير يكديگر به عشق‌های رمانتيك تن در می‌دهند، فقط به دليل حفظ تنها كاركرد پر اهميت دختر ايرانی كه همانا دوشيزگی اوست، زمينه تبديل يك ميل غريزی و بالقوه جهت شكوفايی شخصيت هر فرد انسانی، به يك آرزو و كام شيرين و البته دوردست را فراهم می‌سازد. اين پديده چنان در جامعه ايرانی ملاك عمل حيثيت اجتماعی و حتی حيات فردی بويژه دختر ايرانی گرديده است كه با اولين آميزش جنسی به شكل رسمی تحت عنوان ازدواج، به ظاهر كام ايرانی روا می‌گردد. طرفه اينكه بكارت يا ماهيچه هاي اندام جنسي دختران، سرنوشت دختران و هويت خانواده ايراني را رقم مي زند!
  
ت) طبيعی است در جامعه‌ای كه مهمترين دغدغه دختر ايرانی حفظ بكارت و عدم ارتباط انديشه‌ای و كلامی و جسمی او از يكسو و حفظ تنها كاركرد و امتياز دستيابی به فرصتهای اجتماعی نظير ازدواج، حيثيت و منزلت اجتماعی و حتی مادر شدن از سوي ديگر است، فتح چنين سرزمين‌های بكر و دست نخورده‌ای از سوی پسران، می‌بايست به عنوان يك كام و كامروايی قلمداد شود و ابزاري براي سركوب و اعمال هژموني بر زنان. 

بهر ‌ترتيب آنچه كه مسلم است كام مرد ايرانی  همانا آميزش جنسی با يك دوشيزه باكره و در قالب ازدواج است. بنظرم موكول كردن هويت و مشروعيت انسان، خانواده و رابطه انساني بين ناهمجنسگرايان به قبض و بسط ماهيچه هاي اندام جنسي دختران، بشدت غير اخلاقي و بدوي بوده و  البته بسرعت نيز رو به تغيير است.  

علي طايفي
سنجشگري مسايل اجتماعي ايران
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: