۱۳۹۹/۴/۴

سروش، نظریه‌پرداز دینی‌ درمانده و‌ بی‌درمان



مصاحبه اخیر عبدالکریم سروش درباره اومانیزم و لیبرالیزم دارای فرازهای مختلفی است که بشدت قابل نقد و‌ نقض است:

نخست اینکه سروش یکی از‌ پایه‌گذاران خانه ویران ایدئولوژیک بنام اسلامی کردن علوم انسانی بود.

او که امروز به نقد انداختن پرده اسلامی بر پنجره علوم انسانی می پردازد که چگونه سیاهی بر نور علم می‌پاشد، خود از بنیانگذاران طرح اسلامی سازی و علم ستیزی با تیغ ایدیولوژی بود، میراثی که جانشنیان همان تفکر‌ نواب صفوی در حوزه اندیشه پی می‌گیرند.  


دوم آنکه او فریبکارانه ناباوری اش به سوسیال دمکراسی را به ناممکن بودن این نظام اقتصادی اجتماعی که بطور نسبی موفقیت های زیادی در شمال اروپا بهمراه داشته تحویل می‌دهد تا بتواند باورش به لیبرالیزم اقتصادی ر‌ا توجیه کند. سروش مبتنی بر باورداشت‌های دینی ایستاده بر اندیشه اسلامی، به لیبرالیزم اقتصادی، سرمایه داری تجاری و دمکراسی برای خودی باور دارد. بی سبب نیست چنین نگرشی با لیبرالیزم همسویی نشان داده و دمکراسی لیبرالی را که مبتنی بر تیوری خودی و غیر خودی و ساختاری طبقاتی است ترویج می‌دهد. در ادبیات فکری دینی سروش دمکراسی برای لیبرالهاست و مارکسیست، خداناباور، دگراندیش و‌ دگرباش جنسی، زنان و کودکان، گروه‌های قومی، رنگین‌پوست و فقرای شهری قربانی نظام اقتصادی لیبرالیستی جایی در این دمکراسی ندارند.  


سو‌م اینکه داعیه او مبنی بر شکست مارکسیزم بدلیل تاکید بر جبر تاریخی غلط است. تعیّن یا نقش‌آفرینی نهایی یک ایده یا نیاز فقط محصول مارکسیزم نیست بلکه این دنیای ایدیولوژیک لیبرالیزم و باور دینی اسلامی است که با نظریات امثال فوکویاما و همراهانش و مفتیان داعیه جامعه امام زمانی یا مدینه فاضله مانند خود سروش با تزریق و تجویز ایده بر عینیت، به دنبال جامعه موعود و فرایند‌های محتوم به پایان تاریخ جبر تاریخی اند. 


چهارم اینکه سروش همواره با علم سر ستیز داشت خواه زیر نام باورهای دگم مذهبی در چند دهه پیش و خواه زیر نام دفاع از اومانیزم و لیبرالیزم. او مدعی است که علم لیبرالیستی در‌طی چند صد سال اخیر همواره ضد اومانیزم و‌ انسان باوری بوده و با فقدان برابری، دمکراسی و اومانیزم در جامعه‌ و خود نهاد علم را تهدید می‌کند. غفلت مغرضانه سروش آنجاست که او علیه آفت علم لیبرالیستی می شورد ولی همزمان بر سجاده لیبرالیزم نماز شکر می‌گذارد. ناسازه‌های فکری سروش همانند پیشاهنگ‌ ایدیولوژیک‌اش شریعتی از همان چاهی آب آشفتگی بیرون می‌کشد که شریعتی در دنیای بهت و سرگیجگی با شعار ایدیولوژیک علیه شعور جنگید و لشگری از مردم را به تباهی کشاند.  


https://b2n.ir/620472


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران


https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: