✍🏼چکيده: نگاهی بر تاريخچه احزاب سياسی در ايران که از سالهای مشروطه با تشکيل حزب اجتماعيون عاميون به رهبری حيدر عمو اوغلی اشکال سازمان يافته ای بخود گرفت، تا به امروز بيانگراين مهم است که تشکيل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاريخی، فرهنگی و قانونی جدی است. فراز و فرود ساخت يابی و ساخت شکنی احزاب، سازمانها و گروه های سياسی درايران خواه در دوره مشروطه، خواه دوره پهلوی ها و خواه در عصر جمهوری اسلامی، همگی نشانگر ضرورت آسيب شناسی شکل گيری احزاب سياسی در ايران می باشد.
👣دراين راستا مطالعات نسبتا متنوع و گاه جسته گريخته ای صورت گرفته است که چندان نيز وافی مقصود دليل يابی و مسئله شناسی عدم شکل گيری و نهادينه شدن تحزب يا پلوراليزم سياسی نبوده است.
بدين معنا که هنوز پرسش های بسياری بدون پاسخ دقيق باقی است: چرا با همه قدمت صد ساله احزاب سياسی سوسياليست، آزاديخواه، ملی گرا و حتی دينی، هنوز در ساختار حزبی با مشکلات عديده سازمانی، و کنشی روبرو هستيم؟ مهمترين مسائل آسيب شناختی تحزب و سازمانگرايی سياسی درايران برای ايجاد و ساماندهی مشارکت سياسی در جامعه ايران امروز چيست
🤔طرح مسئله: بيش از يکصد سال از تاسيس اولين حزب بمعنای امروزين آن درايران می گذرد و سلسله احزاب متعددی در طول اين سده اخير تشکيل، رشد و افول کرده است. دراين رهگذر برخی از احزاب به نقش های تاريخی خواسته يا ناخواسته ای نيز پرداخته اند که سير تحولات سياسی و اجتماعی ايران را نيز تحت تاثير خود قرار داده است. بااينحال، ساختار و شاکله دستگاه حزبی درايران هنوز مبتلابه مسائل و مصائب چندی است:
🔹از نظر درونی، تمرکزگرا، ناپايدار، آسيب پذير و رابطه مدار است و کمتر به ضوابط حزبی و انضباط سازمانی اقتدا کرده است.
🔹از نظر بيرونی نيز متصل به طبقه اجتماعی خاصی نبوده و با گرايش نخبه گرايانه يا توده گرا فقط توانسته است در برهه هايی به نقش آفرينی بپردازد.
🔹همچنين ساختار غيردمکراتيک قدرت و نهاد سياست در ایران در طول عصر مشروطه، دوران پهلوی ها و جمهوری اسلامی زمينه شکوفايی و رشد و فراگير سازی سازمان و سازوکار نهاد حزبی بعنوان ابزار دمکراتيزه کردن و مدنی شدن حقوق سياسی وشهروندی را تضعيف کرده است.
⁉️از اينرو مسئله محوری دراين مقاله تمرکز بر اين موضوع است که پس از گذشت يکصد سال و وقوع چندين شبه جنبش و انقلاب در ايران و طلوع و افول احزاب خرد و کلان بسيار هنوز حزب بمعنای مدرن، با سازوکارهای دمکراتيک، پايدار و موثر در جامعه ايران وجود ندارد. پرسش های اساسی مقاله حاضر نيز بر محورهای زير است:
- آيا ساختار سياسی/اجتماعی جامعه ايران مانع از تشکيل و نهادينه شدن آن شده است؟
- آيا فرهنگ عمومی و سياسی/اجتماعی نخبگان و لايه هايی از طبقه متوسط جامعه ايران مانع از شکل گيری نهاد موثر حزبی در جامعه ايران شده است؟
- آيا تاخر فرهنگی و تاريخی تشکيل احزاب درايران و يا زود هنگام بودن تشکيل آنها در فرايند مدرنيزم درايران سبب ساز چنين فرازو فرود های فروکاهنده ای شده است؟
💬بررسی برخی شواهد و تحليل مشخصه های مرتبط با پرسش های مذکور دراين نوشتار در محدوده زمانی عصر حاضر و بطور خاص در دهه اخير می تواند زمينه ساز آسيب شناسی مسائل حزبی در ايران امروز باشد.
🔔اهميت و ضرورت مسئله: بی ترديد اطلاق مسئله به روند تحولات حزبی درايران و مسئله وار ديدن اين پديده سياسی و اجتماعی نيازمند دلايل توجيهی و طرح اهميت موضوع است که برخی از اهم اين دلايل عبارتند از:
✅از نظر توسعه ای، فرايند دمکراتيزه شدن و افزايش مشارکت های مردمی در تصميم سازی های سياسی و اقتصادی و بطور کلی مديريت جامعه برای بهتر زيستن و رفاه عمومی نيازمند ساخت يابی احزاب و سازمان های سياسی پايدار و فراگيری است که بتواند آحاد مردم را در درون خود شکل داده و از توده گرايی فاصله گيرد. ازاينرو باتوجه به اينکه هنوز چنين فضايی برای رشد و توسعه نهادهای مدنی ازقبيل احزاب فراهم نشده است بررسی پيرامون دلايل و تبعات آن به عنوان يک مسئله می تواند زمينه ساز توسعه سياسی شود.
✅از نظر ساختی و کارکردی نيز هدف از تشکيل احزاب، سازماندهی رابطه ميان دولت و مردم برای مديريت بهتر و مشارکتی جامعه مدنی است و دراين راستا سازوکارهای دمکراتيکی برای توسعه دمکراسی در جامعه ضروری است. از اين منظر نيز ساختار وکارکرد احزاب سياسی با همه تجربه نسبتا طولانی و فرازو فرود های بسيار هنوز فاقد خدمات رسانی مطلوب است. ازاينرو بعنوان يک مسئله، قابل توجه و بررسی است.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر