عشق و عشق ورزي در فرهنگ عمومي خاصه در اجتماعاتي با ساختار فرهنگي عشيرتي و مبتني بر عصبيت يا سرسختيك در مناسبات كهن خويشاوندي بر پايه مالكيت، هويت و قوميت، شكل و كاركردي آسيب شناختي دارد.
عشق در اين ساختار، مفهومي جدايي ناپذير از خشونت است: خشونت در رابطه خويشي و فاميلي، همسر گزيني، حفظ رابطه جنسي، صيانت از قاموس و ناموس در خانواده، تمكين زنان، تربيت دختران، و هرگونه تخطي از شعاير متعلق به اين تعصبات قومي و خويشي.
در ساختاري كه مفهوم عشق، مشحون از خودخواهي هاي فردي و قوميتي/عشيرتي است، فرد عاشق براي دستيابي به معشوق همه چيز را فدا مي كند بطوريكه درصورت عدم پذيرش عشق او از سوي معشوق، معشوق محكوم به عقوبتي سخت مي شود: از منزوي و بدنام كردن فرد تا خشونت فيزيكي با اسلحه گرم يا سرد مانند اسيد. عشق در اين معنا، طالب عشق ايثار گرايانه يكسويه از سوي معشوق است و نسبت آن از نظر جنسيتي، خشونتي از سوي مردان عليه زنان.
در ادبيات "عشق خشونت بار"، پدر و برادر مي توانند دخترِ نافرمان و سرپيچنده از دستورشان براي ازدواج هاي فاميلي يا ايجاد رابطه عاطفي، زن يا دختر خانواده گسترده و خوني را محكوم به مجازاتي خشونت بار كنند. دامنه اين خشونت كه از سر عشق هاي پدرانه و برادرانه است! مي تواند منجر به خودكشي و خودسوزي دختران معترض، تا سنگسار، قتل، شكنجه و محروميت هاي مالي و اجتماعي براي او گردد.
زنان مهمترين قربانيان اينگونه از "عشق هاي خشونت بار ناموسي" هستند. در اين چرخه شوم، مردان عامل اجراي خشونت هاي ساختاري هستند كه توسط جريان مسلط فرهنگي، قوميتي و ديني، مدام بازتوليد مي شود. در اين ساختار در صورت عدم تمكين، دختران خواه از سوي خانواده خود، خواه خانواده فردي كه مورد عشق ورزي قرار مي گيرد، مجازات مي شوند. در اينجا مدار عشق ورزي يكباره به قدار تيغ و تبر ختم شده و براي پاك كردن عامل خدشه دار شدن ناموس و دفاع از كيان ناموسداران، جسم و شرف دختر مورد هدف و مجازات قرار مي گيرد.
عشق خشونت بار، عشق هاي ناهنجار و آسيب شناختي هستند كه در تضاد مناسبات اجتماعي مردسالار با شرايط برابر خواه بيشتر نمايان مي شود.
http://l1l.ir/1pq7
علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر