۱۳۹۶/۳/۲۰

فرهنگستان زبان فارسي، از فراز تا فرود

هشتاد سال پيش، فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي در سال ١٣١٤ به دستور رضا پهلوي و تدبير محمدعلي فروغي، روشنفكر وقت، تاسيس شد تا به پاسداري و ساماندهي زبان فارسي در مقابل ساير زبانهاي بيگانه، در كوران مدرنيزم حكومتي، بپردازد.
اين نهضت با حضور افرادي مانند محمد علي فروغي تا علي اصغر حكمت و عيسي صديق و فرهيختگان بنامي چون بهار، دهخدا، نفيسي، فروزانفر، حكمت، قريب، ياسمي، غني، سياسي و حسابي و بسياري ديگر آغاز بكار كرد تا از ورود واژه هاي بيگانه به زبان فارسي جلوگيري كند.

در طي سه دوره فعاليت اين فرهنگستان، نخست از ١٣١٤ تا ١٣٢١ و سپس از ١٣٤٧ تا ١٣٥٧ و سپس از ١٣٦٧ تاكنون، فرهنگستان و مدیریت فرهنگستان و رويكرد آن از ترقيخواهي به واپسگرايي، از تخصص گرايي به سلطه ايدئولوژيك، و از تعهد علمي به سوگيري هاي سياسي و ضد فرهنگي نزول كرده است. مرور ساختار فرهنگستان در دوره دوم یعنی زمان محمدرضا پهلوي، حاكي است كه افرادي چون صادق کیا،  مقدّم، ذبیح بهروز، رضازاده شفق، حسابی،  گل‌گلاب، نوابی، رضایی و مصطفی مقربی در صدر اين پروژه عظيم بودند. 

دوره سوم ١٣٦٧ تاكنون به مديريت افرادي چون حسن حبيبي، حداد عادل،  تفضلي، سركاراتي و برخي ديگر، همچنان به دوام عمر خود اگر چه با نازلترين كيفيت ادامه مي دهد. حداد عادل يكي از اصلی ترین فارسي ستيزاني است كه سالهاست در فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي حكمراني مي كند. برخي از مهمترين آسیبهای اين فرهنگستان بر پیکر زبان و ادبیات فارسی از منظر جامعه شناسي زبان عبارتند از:

سلطه گسترده زبان عربي به عنوان زبان مسلط ديني، سياسي و ايدئولوژيك در ساختار و محتواي عملكرد اين نهاد؛
سلطه افرادي با آراي سياسي و ايدئولوژيك و فيلترينگ زبان غربي بدون نيت پاسداري از زبان فارسي و زبانهای بومی و محلي؛
سلطه زبان مركزمحور و فراموش كردن زبان هاي محلي، قومي و گويش هاي مناطق مختلف ايران و عدم تلاش براي گسترش و احياي زبان مادري در اين راستا؛ 
سلطه زبان تقيه، تقليد، فرمانپرستي، تجاهل و تظاهر ديني در زبان و ادبيات فارسي؛
سلطه و استیلای زبان و ادبيات ديني بر ادبيات فارسي و بي هويت سازي زبان ملي.

علي طايفي

هیچ نظری موجود نیست: