۱۳۹۶/۳/۱۷

مستند بي بي سي و دكتر سروش ٢

ادامه و تلخیص نقد و نظرهايي كه در فضاهاي مجازي پيرامون فیلم مستند بي بي سي درباره سروش نوشته ام را در زير مي افزايم تا شايد براي علاقمندان يا منتقدان نقد من سودمند بيفتد:


✅در اين مستند، صحبت از آراي سروش نيست كه آثار و آراي او نقد شود، بجز اشارات جسته و گريخته محدود و الکن كه بيشتر ناظر بر بزرگ نمايي هاي يكسويه است لذا تمرکز من روی بخش هاي مغفول بخصوص بخش تاريخي آن هست. 

✅نقد من نه سياسي بلکه نقد اندیشه یک شخصیت در حوزه جامعه شناسي علم و معرفت است. طرح مسئله اي كرده ام كه دغدغه بسياري است از دانشمند تا سياستمدار و  كساني كه صداي رسايي دارند تا آنان كه قرباني عملكرد انقلاب فرهنگي شده اند. انقلاب فرهنگي علاوه بر يك رفتار سياسي و ايدئولوژيك، از منظر جامعه شناسي علم و بسياري از صاحبنظرانش از مولكي تا مرتن يك سياست و پلان ضد علم بود که با نام دين به دست دينداراني كه ابزار مثله كردن علم را به كمر داشتند، صورت گرفت. 

 ✅ اگر متن تحولات تاريخي را ببينيم و فراتر از تاريخگرايي، به نوعي تاريخيگري بپردازيم (historism & historicism ) خواهيم ديد كه اين مستند، قصد دارد رويكرد تاريخي را ناديده بگيرد، زيرا فیلم سعی دارد نشان دهد که سروش توانسته تحول معرفتي بوجود آورد و درون نهاد دين و تفاسير مسلط در آن انشقاق ايجاد و پرسشگري كند و اینجاست که برای مخاطب آگاه عیان می شود که سروش عباي روحانيت را نه به تن که بر سرش كشیده است! اما بحث من اصلا اين گونه از تحول تاريخي نيست، بي ترديد حضور سروش مي تواند مانند اندیشه شريعتي، كژي هاي معرفتي و ايدئولوژيك فراهم آورد و پلي باشد براي گذار از دين به جامعه و از دينمداري به نوعی سكولاريزم. گيرم سكولاريزم سروش بسيار شرمگينانه و محافظه كارانه جلوه گر می شود. 

✅ با رويكردي تاريخگرايانه  به تحليل وقايع آن روز در همان متون، مي توان قضاوت كرد كه:
❓نقش سروش در تسريع شليك ايدئولوژيك به مغز جنبش مدرن چپگرايي در كشور چه بود؟
❓نقش سروش در طراحي و اجراي اسلامي سازي دانشگاهها با تعابير عربي خودش و قلع و قمع دانشگاهيان و دانشجويان در آن دوره چه بود؟
❓نقش سروش در ايجاد و نهادينه ساختن دخالت دين در نهاد علم و فرهنگ و اجرایی و موسسه اي كردن نهاد فيلترينگ عقيدتي و سياسي در دانشگاهها چه بود؟
❓نقش سروش در تصفيه و اخراج هزاران نفر از اساتيد و دانشجويان در روند انقلاب فرهنگي و سوق دادن اين قشر نخبه به صحنه هاي راديكاليزه شده در جامعه و قرباني شدن جان و حقوق بسياري از آنان چه بود؟
❓نقش سروش در بنيان نهادن و ساختمند كردن ايدئولوژي قدرت، و قرباني ساختن علم در دامن دين و همكاري با قدرت توتاليتر چه بود؟ 
و پرسش های بسياري كه در يك گزارش مستند، آگاهانه مورد غفلت قرار گرفته اما ابهامات كليدي تري هستند که بدليل فضاي بسته داخل كشور و بيخبري از وقايع آن مقطع، مسكوت مانده است.

✅پيوند دين و علم، اسلامي كردن علوم اجتماعي و علوم انساني نه تنها در عملكرد سروش بلكه در كتب اوليه او نيز مطرح بوده و در سخنان خود سروش در آثار و كليپ هاي بازمانده از آن دوره قابل بررسي است، این فاكت را با وهم نميتوان زدود. 

✅اين رويكرد كه اصلاح طلبي مرهون امثال سروش است نوعي اغراق تاريخي  و ناديده گرفتن رشد و بالندگي و تجربه گروهها و اقشار اجتماعي است كه از درون ساختار قدرت ايدئولوژيك برآمدند و روشنفكراني كه در آن عهد بر اين ساختار شوريدند لذا این خلط مبحث است كه چون سروش متفكر اصلاح طلبي است نبايد عملكرد او را نقد كرد بلکه باید فجايع حاصل از تبختر فلسفي و دينمداري او را زير مصلحت انديشي تحریف یا فراموش كرد. 

✅تاسي و جعل مفاهيم تاريخي مانند پروتستانيزم اسلامي و كپي برداري ناشيانه از تحولات معرفت ديني دنياي مسيحيت با ساختار و عملكردي متفاوت، شوخي با تاريخ اين مرز و بوم است خاصه آنگاه كه در اين تفسير، دكتر سروش نقش كالون و لوتر را ايفا كند!

✅ مهارت سروش در زبان انگليسي براي مطالعه و ترجمه و اقتباس از متون خوبست ولي تلكم و نوشتار  وی به انگليسي، چندان مناسب نيست! وی تاكنون هيچ سخنراني به زبان انگليسي نداشته و البته به منابع انگليسي و حتي فارسي! نيز در تدوين آثار خود استناد نكرده است.

✅ در فضاي حصر انديشه، طبيعي است كه سروش از يك محافظه كار واپسگرا به يك اصلاح طلب در انديشه تحول يابد ولي هنوز به تعبير بسياري، يك سكولار شرمگين است تا يك سكولار راديكال. ملكيان و شبستري در اين موارد از او بسيار پيش هستند.

✅ سروش، روش تحقيق را از مباني فلسفي بخوبي تئوريزه كرد البته به اقتباس دانش و روش غرب و تطبيق آن با الهيات، و این درصورتی بود که او روش تحقيق علوم اجتماعي را نمي دانست و در آثار و نوشته هايش نیز رعايت نكرد، لذا استنادات كتب و نظراتش بر منابع مستند استوار نيست.

✅سروش همچنين سابقه ايدئولوژيك دارد او در سالهاي ٥٧-٥٨ با عقايد ايدئولوژيك خود، به امحای موجودیت و اندیشه متفكران سوسياليستي آن زمان و متفکران مدرنيزم از نوع شرقي پرداخت (بحث ها و مناظره هاي فرمایشی اش با طبري و سران فكري چپ در كنار مصباح يزدي = محاکمات سیاسی حکومت)سپس ورودش به شوراي انقلاب فرهنگي جهت اسلامي كردن دانشگاهها و علوم انساني ... گواهی روشن بر این اندیشه زدایی است و سايه شوم اين رويكرد  کماکان بر دانشگاهها مستولی است. در طي فعاليت سروش در اين شورا به استناد خود او، قريب ٧٠٠ و به گفته برخي ديگر تا چند هزار استاد و دانشجو اخراج شدند!

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1


هیچ نظری موجود نیست: