در ادامه بحث مربطو به اهالي علم، پروبلماتيك من نيازمند تفسير ديگري است كه در زير به برخي از خطوط آن اشاره ميكنم :
يك. توليد كتاب يا نوشتن في نفسه هدف نيست بلكه وسيله اي است براي طرح مسايل نوين و چالشگري نظري و روشي براي طرح هاي نخستين پاسخ يابي بدان. الگوهاي توماس كاون در انقلابهاي علمي را بيينيم خواهيم فهميد كه يك پاردايم/ديدمان صرفا با نوشتن ها و اظهار نظرات بسيط حاصل نمي شود.
دو. امر بين رشته اي در علوم و بويژه ج ش امر مسلمي است و اين رويكرد بمعناي تفرق و تموج ايده و راي در انديشه و اراي يك محقق و دانشمند نيست. نمي توان درباره اسمان و ريسمان نوشت آنگاه كه دنياي مسايل امروز جامعه ما چنان پهناها و پهنه هاي متعهدي بخود گرفته است كه يك نفر توان فيلسوفي گري تام وتمام داشته باشد. اين امر با يادداشت نويسي در فضاهاي مجازي متفاوت است.
سه. اواخر هزاره پيش يونسكو اماري داد مبني بر اينكه ٩٠ درصد دانشمندان جهان از روز ظهور انسان انديشه ورز تا زمان گزارش مذكور زنده اند و لذا مي توانم بگويم تاريخ علم بمعناي تاريخ علماي متوفي فقط ده درصد از علم جهاني معاصر را تشكيل مي دهد و طبعا علم انباشتي نيز زانو بر شانه هاي علم هاي مربوط به ديدمان قبل خود و دانشمندان پيشين و همزمان مي گذارند. نكته اينكه جايگاه ايران و ج ش ايران در دنيا كجاست. ما در اين ٩٠درصد كجاقرار داريم؟!
چهار. مروري بر دانشمندان معاصر ما در همين ج ش گواه يك امر است: هابسباوم كه همين ماه در گذشت، تعداد كتابهايي كه در طول ٦٥ سال نوشته بود كمتر از بيست كتاب بود. همين يك نمونه بعنوان يكي از بزرگان نظريه پردازي كافيست تا بما كه با علمي وارداتي در كشور در تلاش براي ورود به علم جهاني و رقابت هستيم نشان دهد كه نمي توان در طي ١٥ سال سي كتاب نوشت و نامي از خود و نظريه اي از خود بجا گذاشت. شرح حال نامزاران معاصر را بخوانيم همين قصه است.
پنج. مونوگرافي همين نظريه پرداز تا ديروز معاصر نشان مي دهد حوزه هاي تاليف و تحقيق وي دامنه بسيار گسترده اي نداشت و او در حوزه هاي جهاني شدن، نظريه هاي سياسي، جنبش هاي اجتماعي، ماركسيزم، تاريخ انديشه سياسي و انقلاب نوشت وتحقيق كرد. نه جامعه، نه مطبوعات نه دانشگاه و نه ساختار علم نتوانست او را به بازار توليدو مصرف در جهان علم بكشاند. او تعهد علمي و عملي را تا پايان عمر حفظ كرد.
شش. بهره گيري از دانشجو براي تهيه و تدوين كتاب بنام يك مدرس دانشگاه و بنام كردن زحمات آنان خلاف هنجارهاي علمي و سوء استفاده از قدرت در نهاد دانشگاهي است. علاوه بر اينكه اين اقدام در ذات خود منجر به ايجاد ديدماني نمي شود. كتبي كه برخي از فعالان رشته ج ش در سالهاي اخير نگاشته اند چه ميزان اعتبار علمي و جهاني دارد؟ چه ميزان در ساير آثار علمي از آن نقل قول شده است؟ سهم كتب مذكور كه برخي حتي به زبانهاي انگليسي منتشر كرده اند تا چه ميزان ماخذ نظريه پردازي اعم از رد يا تاييد آن بوده است؟ كيفيت توليد از منظري به كارآمدي و نرخ تقاضا و مصرف آن كالا در اينجا كتب يك عالم بستگي دارد. بي ترديد تيراژ و تعدد چاپ كتاب و ترجمه آن به زبانهاي ديگر نيز ملاك ديگر سنجشگري علمي است.
هفت. اين نقدها شامل همه ماست خاصه آنانكه بيشتر به رسانه اي كردن دانش و فراورده هاي فكري خود اهتمام دارند. دانشجويان ما نسل در راهي هستند كه با نقد بزرگان و معلمان خود مي توانند رهي براي خروج از بن بست هاي نظري در ج ش بگشايند. ورود مشفقانه، بدون تعارف ها و تمجيدها فرصت نقدهاي سازنده را فراهم مي سازد. اينها بخشي از دريافت من از وضعيت علم خاصه ج ش در ايران است كه سالها دغدغه مطالعاتي و پژوهشي ام بوده است.
علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر