۱۳۹۵/۹/۲۳

جامعه كلنگي؛ نظريه اي كلنگي

تلاش براي بومي سازي و يافتن نظريه اجتماعي برخاسته از متن جامعه و تاريخ اجتماعي ايران براي فلسفيگري اجتماعي در جهت نقد، شناخت و تغيير آن از زمره دغدغه هايي است كه در سالهاي پس از انقلاب سرعت و وسعت خاصي يافته است.
دستيابي به نظريه هايي كه بتواند تحولات اجتماعي جامعه ايران را به تحليل نشيند، چنان شور و شوقي ايجاد كرده است كه گاه برخي متفكران اجتماعي كشور در ارايه رويكردهاي نو و خوديافته/ساخته از هم سبقت مي گيرند.

🕸همايون كاتوزيان يكي از كساني است كه در خارج از متن جامعه ايران به تحليل فرايند تحولات جامعه ايران پرداخته و در اين رهگذر بطور طبع از الگوهاي مدرنيزم در غرب نيز بهره جسته است. وي با نقدي تاريخي، جامعه ايران را غيرعقلاني، عقب مانده و راكد بر مي شمارد و با تبيين دولت و جامعه استبدادي، جامعه ايران را بشدت آسيب پذير تلقي كرده و نظريه جامعه كلنگي خود را بر همين مبنا سكه مي زند. او تئوري خود را با اين دغدغه آغاز مي كند كه اغلب متفكران اجتماعي ايران به اقتباسي ناشيانه از نظريه هاي اجتماعي دنياي غرب پرداخته و سعي در انطباق تحولات جامعه ايران با اين رويكردهاي نظري داشته اند.

💥كاتوزيان با عمده ساختن تضاد دولت و ملت، در جايي كه دولت مستبد بزرگترين زميندار بوده و طبقه اجتماعي قدرتمندي بيرون از آن شكل نمي گيرد، به ساماندهي نظريه جامعه كلنگي خود مي پردازد. جامعه كوتاه مدت، كلنگي و استبدادي همان اشاره به فقدان ثبات و استمرار در موقعیت اقشار و طبقات اجتماعی و حیات سیاسی و اجتماعی ساکنان جامعه ایرانی در عرصه تاریخی و ساختارهای حاکم در آن است. نظريه جامعه كلنگي تلاشي پيگيرانه براي رويارويي با تحليل طبقاتي ماركسيستي است كه در بنيان، چندان تئوري قدرتمندي نيست. برخي از خطوط كلي نقد اين نظريه اجتماعي از نظر من عبارتند از:
❗️اين نظريه، خاص بررسي  دوره هاي تاريخي قاجار و پهلوي است و بسادگي قابل تعميم به نيم قرن اخير يا قانونمندي تحولات اجتماعي تاريخي ايران نيست.
❗️تعميم اين نظريه بدون توجه با مباني تجربي و قانونمندي هاي آن بعنوان مثال به روشنفكران كلنگي، بر ضعف بنيادين اين رويكرد نظري مي افزايد. 
❗️اين رويكرد نظري از عوامل ضد توسعه اي برون زا و مداخله جوي استعمار در روند تحولات كشور غفلت كرده و بشدت درون ساختي/مرزي است. 
❗️اورينتاليزم مستتر در طرح نظري كاتوزيان دربرابر وسترناليزمي است كه او عليه آن مي ستيزد و در عين حال بطور سلبي به دام آن مي افتد. 
❗️اين نظريه عمدتا به نقد ساختار اجتماعي توده اي پرداخته و از نقد ساخت قدرت بطرز آگاهانه اي غفلت مي كند. 
❗️نظريه جامعه كلنگي و كوتاه مدت، خود نيز كلنگي و مقطعي بوده و در بهترين وجه به دوره خاصي از تاريخ اجتماعي ايران مربوط است.

سخن پاياني اينكه در جهان نظريه پردازي هاي اجتماعي و جامعه شناختي نمي توان سراغ از رويكردهايي گرفت كه چنين تعابير عاميانه اي را براي تحليل و تفسير تاريخ اجتماعي بكار برده باشد.

http://nashreney.com/sites/default/files/978-964-185-227-8.jpg

‎علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: