طول عمر و امید به زندگی از بعد کمی محصول افزایش امنیت در زندگی، بهداشت محیط کار و زندگی، گسترش امکانات درمانی و پیشگیری، آموزش نحوه صرف اوقات فراغت و سرمایه گذاری روی پروژهای ملی مانند ورزش، سلامت، امنیت و.. است.
بي ترديد زمانی که سالمندان یک جامعه در فقر، ناامنی مالی، جسمی، بهداشتی-درمانی و رفاهی بسر می برند نمی توان انتظار داشت نیروی جوان و فعال در بازار کار و کارزار زندگی، امید به زندگی امن و سالمی را در فراروی خود به تصویر بکشاند. سالمندان امروز دارای مشکلات عدیده ای هستند:
نخست. بی سرپرستی بویژه پس از فوت همسر خواه زن یا مرد که بدلیل تضعیف ساختار خانواده گسترده، در فضاهای ناامنی بصورت یک عضو اضافی به زندگی ادامه می دهند. در شرایط سخت زندگی حتی افزایش طول عمر نیز برای این قشر می تواند پدیده ای منفی بشمار رود!
دوم. فقدان بیمه های فراگیر و مکفی برای تامین بهداشت، درمان و سلامت سالمندان. بسیاری از سالمندان امروز، کارگران و کارکنانی بوده اند که در سالها و دهه های پیش در شرایط کاری سخت و محدودتری بکار مشغول بوده و لذا دارای سلامت و ساختار بدنی سالمی نبوده و نیازمند توجه بیشتری هستند. ناتوانی خانواده های این قشر در حمایت کافی و فقدان پوشش چتر امنیتی بیمه و تامین اجتماعی از سوی دیگر امنیت روانی این قشر را نیز مختل می سازد!
@alitayefi1
سوم. مشکلات مالی و عدم توانایی در پاسخگویی به نیازهای مالی و بقا با توجه به خط فقر و میزان دستمزدها و مستمری این قشر سبب ساز حاشیه نشين شدن هرچه بیشتر پدر و مادر بزرگها شده است.
چهارم. فاکتور شکاف بین نسلی است که رابطه فرزندان و بویژه نوگان با پدر و مادر بزرگها را روزبروز کمتر ساخته است. شواهد تجربی نشان می دهد که نوگان حلقه واسط بسیار خوبی برای حفظ و تداوم روابط عاطفی بین نسلی بودند و ارتباط و نیاز فرزندان و والدين دارای نقطه وصل خوبی بنام نوگان بود که بتدریج با حضور نهادهای کمکی مانند مهد های کودک و اشتغالات فرزندان در خانه و فقر سالخوردگان در خانواده ها و بطور مشخص تفاوت معنایی جهان نیازها و انتظاران این دو قشر سنی، زمينه تنهایی و عزلت بیشتر سالمندان را فراهم ساخته است.
علي طايفي
@alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر