جنبش تودهای امروز برخلاف انقلاب ۵۷ با رهبری نیروهای چپ در ابتدا و رهبری دینی در میانه و سرانجام آن، بدون رهبری مشخص است. جنبش نان اگرچه نوعی عصیان علیه نابرابری، فساد، فقر، بیکاری، ناامنی، تبعیض و ستم است ولی در فرازهای موجدار خود بدون رهبری مشخص با تشکلهای محلی و منطقهای و شبکه پردازیهای مجازی در پی مطالبات خود است. این جنبش بیتردید در فرایند افت و خیز خود به رهبریهای مدنی از پایین به بالا دست خواهد یافت؛ اگرچه در این رهگذر ممکن است با خطرات سواستفاده جناح های سیاسی انحرافی و واپسگرا روبرو شود.
✊🏼جنبش جوانان علیه سالمندان. ویژگی دیگر جنبش نان در مقایسه با انقلاب ۵۷، شورش نسل جوان علیه نسل سالمندی است که رهبرانش بالای شصت سال سن داشته و در تاروپود خمودگی و کهنهاندیشی، بدنبال آمال و آرمان هایشان در گذشتهاند. نسل جوان با رویکردی آیندهنگر در پی ایجاد جامعهای سالم و برابر مبتنی بر نیازها و شرایط نوینی است که حکومت دینی پدرسالار توانایی پاسخگویی بدانها را ندارد. شکاف بیننسلی در این میان، چرخش قدرت نسلی را نیز در مطالبات خود قرار داده است و با طوفان این طغیان، پاییز پدرسالار نزدیک است.
✊🏼جنبش نان با حسرت گذشته و نگران آینده. جنبش امروز در فضایی ابهام آمیز و بیسر، چنان در پی مطالبات خود و عاصی از محرومیت و ستمگریهای سالهای پس از انقلاب است که اگرچه با ارتجاع سیاه دینی فاصله میگیرد ولیکن در مخاطره حسرت از گذشته است، نظام گذشتهای که اگرچه کارآمد نبود ولی در مقایسه با دستاوردهای نظام حکومت دینی بهظاهر خوش میدرخشد. در این میان، خطر گرایش به ارتجاع سفید یا بازگشت نظام سلطنتی همچنان جنبش را تهدید میکند که علیرغم آینده نگری در مطالبات خود، بدام ارتجاع استبداد شاه بجای شیخ بیفتد. در چنین فرازی، انقلاب ۵۷ با جنبش کنونی دارای آسیب پذیری های مشترکی است که همان بازتولید گذشته گرایی و خطر بازگشت ارتجاع است.
✊🏼جنبش شکاف درون ملت و دولت-ملت: ناسیونالیزم حاصل از تلاش نظام شاهی در پیش از انقلاب اگرچه پروژه نوینی بود ولی در عمل زمینه ساز انقلابی گردید که سنت را بر مدرنیزم دستوری از بالا به پایین پیروز ساخت. در طی دهههای پس از انقلاب ناسیونالیزم ایرانی بشدت آسیب دیده و با رویکرد و سیاستهای امتگرا بجای ملی از یکسو و سانترالیزم سیاسی در به حاشیه راندن سایر اقوام و خلقهای ساکن در ایران از دیگر سو، سبب ساز انشقاقی در پدیده ملت شده است که میتواند از مخاطرات واگرایی در جنبش اجتماعی محسوب شود. مهمترین عامل همبستگی و یکپارچگی جنبش در سطح سرزمینی در ایران عبارت از همگرایی در سطح مطالبات مردمی است که در طی چهار دهه بیشترین هزینههای انقلاب را با کمترین دستاورد، پرداخته اند. پذیرش ساختارهای دمکراتیک در مشارکت سیاسی جنبش در سطح منطقه ای و قومی در کشور سبب ساز همگرایی بیشتر و پیشگیری از مخاطرات احتمالی فروپاشی سرزمینی حاصل از فراگیری جنبش خواهد شد.
ادامه دارد...
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر