۱۳۹۷/۳/۲۳

جامعه شناسی گناه

⁉️گناه اگرچه دارای ساختار و ‌کارکردی دینی است ولی پیش از تحویل آن به ادبیات دینی، می توان گفت دارای زمینه، کارکرد و تضادهای اجتماعی است که برخلاف سایر ارزش و هنجارهای اجتماعی در طول زمان کمترین تغییرات را بخود می‌پذیرد. برخی از ابعاد گناه در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران می تواند از این قرار باشد: 

حفظ مناسبات قدرت یکی از مهم ترین فرازهای تولید و بازتولید مفهوم گناه است. گناه، شاخصی است برای اندازه گیری میزان پیروی یا کجروی از ارزش و هنجارهای اجتماعی که در قامت دین رشد کرده و پوششی اخلاقی یافته است. این مفهوم اگرچه گاه در حکومت دینی حکم حقوقی می گیرد ولی در وصایای اخلاقی و دینی نیز مستوجب مجازات و محرومیت های اجتماعی است. فرد گناهکار در این ساختار، رانده شده ای است که نه تنها در جامعه بلکه در سطح فردی و روانشناختی محبوس و‌ محکوم می شود. 
@alitayefi1 
🤭محافظه کاری در برابر رادیکالیزم از دیگر ویژگی های بروز و ماندگاری پدیده گناه است. به تعبیر بسیاری از جامعه شناسان محافظه کار نظیر پارسونز و دیگران، جامعه پذیری فرایندی است که در آن، فرد فرا می گیرد چگونه از شعایر، مناسک، ارزش و‌ هنجارهای متعارف و مشروع از پیش موجود تبعیت کند و از ارتکاب گناه بعنوان تهدیدی برای نظم جامعه پرهیز کند. این پرهیزکاری و گناه گریزی امری است که چالشگری در نظام اجتماعی و اخلاقی مسلط را به محاق می کشد.  

😴رمز ماندگاری دین نیز از منظری محصول بازتولید مفهومی مانند گناه و مکافات حاصل از آن است. به تعبیر فوکو در تبارشناسی دیوانگی، گناه بیانیه ای برای دفاع از طبقه صاحب قدرت و ارزش های مسلط اوست که با پوششی دینی در تلاش برای احیا و بازآفرینی این ساختار است. فریب اخلاقی زیر نقاب گناه از کانونی ترین سازوکارهای فربه سازی و بزرگ نمایی پدیده گناه در راستای تامین منافع صاحبان قدرت سیاسی، اقتصادی و دینی است. 
@alitayefi1 
🤐گناه همچنین محاکمه وجدان های فردی در پیشگاه نیروی اجتماعی و شکنجه روانی فرد است. با همین رویکرد، فوکو معادله مجازات را به پیش می‌کشد که چگونه با برچسب گناه، فرد قربانی جامعه می شود. هراس اجتماعی از شکستن ارزشها و ‌هنجارهای منسوب به دین، فرد گناهکار را پیش از محاکمه در جامعه، در تله عذاب وجدان و شکنجه روانی می افکند و هراس اجتماعی و سرکوب بدین واسطه ابعادی روانی، لاهوتی، مقدس و الهی می یابد. 

😇توهم اجتماعی از مهمترین بنیان های توجیه گناه است. باورهای افراطی دینی و مبتنی بر شیزوفرنی اجتماعی چنان همه گیر و درونی میشود که تخطی از شعایر این توهم اجتماعی و تاریخی متعلق به گذشته، گناهی کبیره تلقی شده و مشمول سخت ترین عذاب های الهی و اولوهی است. گناه در این توهم شامل کوچکترین لذایذ زندگی مانند رابطه جنسی تا تخطی از فرامین دینی مانند روزه داری و ایمان گری در ادبیات دینی می گردد. 
@alitayefi1 
🤫گناه به تعبیر مارکس، پدیده ای است پنهان شده در پس سرکوب و مقابل آزادی اجتماعی بطوریکه هر کردار و انتقادی که خلاف آیین مقدس عمل شود و بنیان های آنرا با خردی خود بنیاد به چالش کشد، تخطی از اصول قدسی تلقی شده و حرام و تابو اعلام می گردد. گناهبانان و‌ مجریان مجازات آزادیخواهان چالشگر‌ وضع موجود در مناسبات قدرت، مدافعان جان سختی هستند که خدایگان و دستگاهِ "جامعه ساخت"ِ دین را نیز برای مجازات و سرکوب دگرباشان و دگر‌اندیشان بخدمت می گیرند. گناه، رشته اسارت انسان توسط قدرتمندان دینی است برای تبدیل حیات اجتماعی انسان آزاد به زندان و جهنمی سوزان. 

علی طایفی
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: