۱۳۹۶/۲/۲۵

چگونه يك دانشمند از طبقه خود دور مي افتد!

در حاشيه اقدام جمعي برخي اصحاب علوم اجتماعي در حمايت از يك نامزد رياست جمهوري 

🖊رسالت اجتماعي يك دانشمند بويژه علوم اجتماعي، تعهد در روشنگري و كشف و تبيين مسايل اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است كه طبقات مختلف اجتماعي را از يك زيست انساني و توسعه مدار دور ساخته و جامعه انساني را بسوي فروپاشي پيش مي برد.
اصحاب علوم اجتماعي كه برخي از آنان از مسئولان كشوري بوده و برخي، از مسئولان انجمن جامعه شناسي، برخلاف تعهد خود، فراتر از واقعيت اجتماعي رفته و با اهتزاز پرچم هاي سياسي و ايدئولوژيك به رهبري مردمي اهتمام دارند كه در طول مسير آنان را فراموش كرده اند! 
برخي از مهمترين فرازهاي نقد چنين اهتمامي از سوي اصحاب علوم اجتماعي از اين قرار است:
اصحاب مذكور، تاكنون هرگز بيانيه مشتركي ننوشته اند كه در آن به مسايل اجتماعي بحراني در جامعه اشاره كرده و مسئولان كشوري را مورد خطاب و عتاب قرار دهند؛

اين اصحاب كهف، گويي به يكباره از خواب غفلت برخاسته، و درصدد نجات جامعه ايران از يك فرد فاسد به فردي با فساد كمتر روي آورده  و مبتني بر منافع سياسي، صنفي يا شخصي خود بدان دخيل مي بندند؛

ناتواني و يا عدم قبول مسئوليت در رويكردي ساختاري و در مقابل، بهره گيري از رويكردي فردگرايانه، سبب  شده است كه امضا كنندگان بجاي  تحليل ساختاري و تلاش در تغيير آن، به فرد قهرماني تاسي كنند كه مي تواند معجزه كند؛

عدم تعهد اين اصحاب، تا بدان حد است که با مجموعه استدلالهاي شعارگونه به حمايت از كسي شتافته اند كه تمایز اين نامزد در قدرت با ساير نامزدهاي در قدرت تفاوت ميليمتري و فريبكارانه است.

نشانه ديگر عدم تعهد اين اصحاب،  آنكه بجاي صدور بيانيه اي كه در آن به مطالبات علمي و اجتماعي از دولت و حكومت بپردازند، از ملت مطالبه مشاركت و تاييد نظام حاکمیتی را دارند كه فقر و فلاكت را به آنان تحمیل کرده است؛ 

اصحاب دولتي و نيمه دولتي كه چنين شتابان به راه اندازي گروه هاي بزرگ جمع آوري آراي پشتيباني از يك رييس جمهور اهتمام دارند، در راه اندازي جنبش مشابهي براي طرح بحران هاي اجتماعي كه منجر به فروپاشي ساختار نهادهاي اجتماعي و كاركردهاي آن شده، هيچ رسالتي بر دوش خود نديده و نمي بينند. 

سايه اصلاح طلبان حكومتي كه در ساختار رو به تخريب حوزه سياست و دمكراسي جامعه نقش داشته اند و امروز همچنان در اين وادي از منافع سياسي، منزلتي و مالي آن بهره مند هستند، چنان بر متن اين بيانيه و رويكرد راهبران اصلي آن حاكم است كه گويي نامه اي از ستاد انتخاباتي نامزد مورد تاييدشان صادر شده است؛

اصحاب علوم اجتماعي آغاز گر امضاي اين بيانيه آگاهانه بر اين واقعيت چشم مي بندند كه :
❓دولت در نظام ولايي، نقش جدي در تغييرات حتي اصلاحي ندارد،
❓حكومت، برنده اصلي اين انتخابات است و سازوكار انتخابات فقط ابزار مشروعيت جهاني آنست،
❓تفاوت جدي بين نامزدهاي انتخاباتي وجود ندارد و افشاگريهاي آنان در مناظره انتخاباتي، نشان مي دهد كه همه آنان در فساد و تباهي نقش مشتركي داشته و دارند، و در نظام قضايي عادل، بايد همه بعنوان مجرم تحت پيگرد باشند،
❓ادامه دوام نظام حکومتی فاسد و مجرم، بمعناي ادامه مسايل و بحران هاي اجتماعي است كه اين بار اصحاب علوم اجتماعي نيز در تداوم آن سهيم هستند. 
❓حتي همين بيانيه حزبي! فاقد تحليلي جامعه شناختي از چرايي مشاركت مردم در انتخابات است،
❓در ساختار بي حزبي و دمكراسي ديني ضد تشكل هاي مردمي، انجمن ها نيز به خانه احزاب مبدل ميشوند؛ امري كه جامعه شناسان ما نيز بدان تن داده اند، 
❓انجمن و جامعه شناسان امضا كننده در مقابل اسلامي كردن دانشگاه ها و علوم اجتماعي، تفكيك و تبعيض جنسيتي، سقوط فرهنگ و اخلاق علمي، مسايل صنفي و استخدامي اساتيد مستقل و دستمزدها و.. سكوت كرده اند.

مصرف گرايي در بازار شبه دمكراتيك، بجايي رسيده است كه تحريم كالاي اقتصاد و سياست شبه دمكراسي، امري باطل و بي ثمر مي نمايد زيرا اين نظام، اراده و شخصيت فرد را پيشاپيش در فرايند رقابت، بقا و سودخواهي خود نابود كرده است. تاريخ علم و سياست در آينده ايران، سكوت و مشاركت گروه هاي مرجعي مانند اصحاب علوم اجتماعيِ امضا كننده اين بيانيه را به داوري خواهد نشست.
متن بيانيه:
http://l1l.ir/1jtw

علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: