جامعه شناسي در ايران بشدت محاصره شده است و از جهات مختلف مورد ستم و تهديد است. در چنين فضايي بي سبب نيست جامعه شناسي بيش از ساير رشته هاي علمي و دانشگاهي در استضعاف بسر مي برد.
اين طيف از حملات داري شقوق مختلفي است كه دراينجا به كنشگران اصلي اين علم ، جامعه شناسان مي پردازم. در گونه شناسي جامعه شناسان و نقش آنان در وضعيت كنوني اين رشته مي توان چنين تصويري بدست داد :
✅جامعه شناسان وابسته به نهادهاي حكومتي كه هنوز پس از سه دهه از انقلاب ضد فرهنگي، در سوداي اسلامي سازي علوم انساني اجتماعي اند. اين گروه از دانش آموختگان جامعه شناسي در اين صف كاتوليك تر از پاپ شده اند و بر مرگ (البته قتل) جامعه شناسي پايكوبي مي كنند، در ستادهاي اسلامي سازي مي نشينند و ساز مرگ اين رشته را كوك مي كنند،
✅بدنه كاسبكار دانش آموخته جامعه شناسي كه وارد مراكز آموزشي پژوهشي شده اند و فضاي دانشگاه مانند حجره خريد و فروش و دهها لاابالي اخلاقي و مالي شان شده و دانشجو ابزار كسب درآمد و كسب منزلت و تبليغات آنان شده اند تا پروژه بگيرند، سخنراني كنند، سفرهاي مطالعاتي تشريف ببرند و بنگاه معاملاتي علمي خود را سر پا نگهدارند،
✅سانسور معدود جامعه شناسان صاحب نظر و تحديد آنان در عرصه تحقيق و آموزش و تهديد آنان در عرصه بيان آزاد انديشه ها كه البته گروهي در اين بين سكوت مي كنند و با سكوت خود مهر تاييد بر اعضاي ناخلف خانواده جامعه شناسي مي زنند، گروه ديگري در دغدغه نان و امنيت از اين كوچه به آن كوچه آزگارند تا به شاهراه نجاتي برسند،
✅جامعه شناساني كه بخاطر ستيز با نظام سياسي فاسد و ايدئولوژيك آن بسوي عناد با كل نهادهاي درون جامعه و مردم مي روند، گروهي كه برخي از آنان اخيرا زير پاي نامه به ترامپ رييس جمهور سيكوپات امريكا براي تحريم ايران را امضا كرده اند و خواهان تزريق آدرنالين دمكراسي ليبرالي در اندام نحيف جامعه ايران شده اند، برخي نيز در درون كشور تيغ به صورت به فرهنگ عمومي مي كشند كه چرا زودتر انقلاب نمي كنيد،
✅جامعه شناسان در بنياد ايدئولوژيك و سياسي كه سر وابستگي به قدرت داشته و دانشگاه را دفتر حزبي و دانشجويان را سربازان خود مي پندارند. اين گروه نيز تا صداي جامعه شناسان ستيزه گر بلند مي شود، خشاب اسلحه پركرده و نفير جان بركفي زير بيدق ولايت و شهادت بلند مي كنند،
✅گروهي ديگر هستند كه هرچند در زير محدوديت هاي ديني و سياسي فعاليت علمي مي كنند ولي با صداقت و شجاعت از طرح مسايل مبرم اجتماعي و نقد نهادهاي موثر و مقصر نمي گريزند، اين گروه با تهديد و تحديد هاي بسيار از كوشش خود فروگذار نيستند حتي به قيمت تصفيه از دانشگاه، خلع پروژه ها و رتبه علمي، استخدام موقت و در نهايت حبس و تبعيد،
❇️با چنين تصوير كوتاه و ميانبري از اوضا و احوال جامعه شناسان در كشور بعنوان سنجه كنشگري و عامليت، آيا مي توان انتظاري بيش از اين ساختاري داشت كه در آن جامعه شناسي با صورت بر زمين خورده و در صورتبندي هاي علمي، نظريه پردازي و حتي روياي بومي سازي جامعه شناسي بر زمين و در زمان درمانده است؟ اگرچه اين مجموعه كنشگران محصول ساختار واقعا موجود هستند اما نمي توان نقش كشنگران اين علم را در قوام اين ساختار و بازتوليد آن ناديده گرفت.
علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر