۱۳۹۵/۸/۱۷

تز علم و دانشگاه و آنتي تزهايش

 يكي از تزهاي بنيادين توسعه علم، دانشگاه، نظام آموزشي و پژوهشي و كنشگران آن است كه در دنياي علم تحولات بسزايي را سبب ساز شده است. تاريخ علم بيانگر چگونگي رشد و ارتقاي ساختار و كاركرد اين نهاد با بنيان هاي درونزاي علمي و اخلاق علمي است، امري كه بنظر در جامعه ايران بشدت پروبلماتيك و مسيله دار است. 

قريب هشتاد سال از تأسيس دانشگاه بمفهوم مدرن و پايه ريزي نهاد آموزش عالي در كشور مي گذرد ولي نهاد علم، مدرسان و اساتيد، دانشجويان و نظام آموزشي مشتمل بر محتواي دروس و روشهاي آموزش و تحقيق در آن و در نهايت روشهاي توليد و انتشار علم در آن همچنان بشدت آسيب ديده و مسيله ساز/دار است.
‏ 
اگرچه روند نوسازي دانشگاهها در پيش از انقلاب روندي توسعه مدار بود ولي بدليل فقدان آزادي سياسي و دمكراتيك در جامعه بخصوص دانشگاهها، نهاد علم آنچنان كه بايد نتوانست نهاده هاي رشد فرهنگ علمي و توليد و نوآوري هاي علمي و فناوري را بدنبال بياورد. 

پس از انقلاب (ضد) فرهنگی صدها ناستاد از دانشگاهها اخراج شدند (۷۰۰ نفر به روایت يكي از آمران آن، عبدالکریم سروش) و اغلب از کشور برای همیشه خارج شدند. پس از بازگشايي دانشگاهها و راه اندازي نظام گزينش عقيدتي و سياسي، شمار دانشجويان از ١٧٥ هزار نَفَر در سال ۱۳۵۸  به ١١٨ هزار نفر رسيد. به عبارت دیگر، بيش از ٥٠ هزار دانشجو از‌ تحصیل باز ماندند. موج تصفيه هاي سياسي و ايدئولوژيك، اخراج و سپس تزريق سهميه هاي دولتي و عقيدتي زير عنوان جنگ و انقلاب و مسيوليت هاي حكومتي همزمان با برنامه ريزي هاي درسي فيلترشده و اسلامي/ايدئولوژيك، تصفيه كتابخانه ها و مميزي و سانسور و.. زمينه هاي انهدام نهاد علمي را فراهم ساخت كه نهالهاي آن هنوز فرصت رشد نيافته بود. 
‏ 
دانشگاهها مهمترين معضل و دشمن انديشه ديني،  سنت و شريعتي بود كه در آن علم غير قرآني محلي از أعراب نداشت. روندها چنان سمت و سويي بخود گرفت كه تئوريسين هاي حكومتي و انقلاب فرهنگي بدنبال راه اندازي دانشگاه موازي آزاد اسلامي برآمدند تا مفهوم و نهاد دانشگاه را در تفكر حوزوي و ديني مستحيل كنند. اين روش پس از قريب سه دهه پيامدهايي جز نابودي بنيان هاي علمي و اخلاقي علم بهمراه نداشت.

امروزه سطح دانش بخش قابل توجهي از اساتيد و مدرسان دانشگاهي، بخصوص رانت خواران و سهميه داران ايدئولوژيك و صاحب منصب از يكسو و بخشي از دانشجويان دانشگاههاي دولتي و آزاد و خصوصي از سوي ديگر چنان در سطوح نازلي قرار دارد كه رقابت هاي علمي به سرقت هاي علمي و رفاقت و شقاوت هاي اخلاقي جاي خالي كرده است. در اين ميان اساتيد، محصول فعاليت علمي و تأليفات دانشجويان را بنام خود در قالب كتاب و مقالات منتشر مي كنند، دانشجويان دروغ و سرقت علمي را بنام توليد علمي دست اساتيد آماده خور خود مي دهند و وفور دارندگان مدارك تحصيلات تكميلي چنان است كه نظام كارشناسي و آموزش و پژوهش در كشور پيشاني توسعه خود را بر خاك درماندگي نهاده است. 
‏ 
نظام پژوهش در كشور نيز با همه رفاقت و شقاوت هاي اخلاقي، نه تنها زمينه رشد علمي را فراهم نمي سازد بلكه بنيان هاي اخلاق علمي را واژگون ساخته و فرهنگ علم در كشور را نيز به مخاطره انداخته است. تز تحقيقاتي كه در آن مباني علمي و اخلاقي رعايت نمي شود، خود به يك آنتي تزي تبديل مي شود كه بي ترديد سنتز آن نيز محصولي جز شارلاتانيزم علمي و آكادمي دروغ و شيادي نخواهد بود.

بي ترديد اين تصوير قصد تخريب لايه هاي ظريف و رقيق برخي كوششگران علم و پژوهش در كشور را ندارد كه بي حضور آنان، نهاد دانش و دانشگاه به نهاد رانش علم و پايگاه شيادي مبدل مي شد. 

‎علي طايفي

http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=90283

هیچ نظری موجود نیست: