۱۳۹۵/۵/۴

مرگ جامعه شناسي يا جامعه شناسي اسلامي


مرگ جامعه شناسی عبارتی است که اخیرا در ایرنان مطرح شده است البته در یک نشست و توسط فردی که مشخصا بنظر میرسد بدنبال رد هرگونه علمیت و عینیت در جامعه شناسی است و بدین واسطه با رد پوزیتیویستی بودن در این علم، به رویکرد های ذهنی نظیر جامعه شناسی اسلامی روی می اورد. از سوی دیگر آنچه که دراین میان نیز مطرح است نکته کارآمدی الگوی تحلیل و تبیین جامعه شناختی در جهان اجتماعی است.

بنظر میرسد سخن از مرگ یک علم یمعنای بن بست های نظری و روش شناختی آن است. رویکردی که تا دیروز می توانست به ساختاریابی به تحلیل پدیده ها بپردازد، چه بسا امروز با الگوی مبتنی بر ساختارشکنی بدنبال تببین آن باشد. درایران نیز تصور من این است که نمی توان از مرگ جامعه شناسی سخن گفت مگر ناکارآمدی روش های تببین جامعه شناسی در فرایند سه گانه مسئله یابی، مسئله شناسی و مسئله زدایی . از اینرو دربازگشت به سلسله مباحث پیشین در همین اتاق، یکی از نشانه های مهم بن بست در جامعه شناسی درایران، فقر نظریه پردازی است که نه بمعنای اختراع نظریه های جدید، بلکه بمعنای آزمون نظریه های مسلط در حوزه های مختلف جامعه شناسی براساس فاکتها و وقایع اجتماعی خاص جامعه ایران.
تا زمانیکه جامعه شناسی قربانی برخوردهای ایدئولوژیک شود، این علم همراه سایر علوم بویژه ان دسته که با انسان و جامعه بیشترین ارتباط را می یابد، در نزار و ضعف بسر خواهد برد. شناخت پدیده ها و تحلیل انها یکی از وظایف جامعه شناسی است و بقول مارکس که روزگاری درباره فلاسفه گفت که کار فیلسوف ته تفسیر بلکه تغییر جامعه است، باید اذعان کرد کار جامعه شناس ته تحلیل، بلکه نقد و تلاش برای تغییر جامعه است.
از همین روی مهمترین نیاز جامعه شناسی درایران امروز شکستن مرزهای دولتی-ایدئولوژیکی است که در فضاهای دانشگاهی و پژوهشی درایران سایه انداخته است. این وضعیت با سخنان اخیر وزیر علوم و جوادی عاملی نیز سرعت و شدت بیشتری خواهد گرفت که گفتند علوم انسانی باید اسلامی تر شود!!
دراین پویه انتخاب مسائل ازسوی جامعه شناسان، و نه مبتنی بر حساسیت و دغدغه ایدئولوژیک نظام سیاسی کشور و اصلی کردن فرعیات و کم اهمیت جلوه دادن مسائل مبرم و حیاتی جامعه ایران، اولین گام این گسست ایدئولوژیک و راه احیای جامعه شناسی درایران است. ناتوانی انجمن های علمی مرتبط و همخوانی برخی سیاسیت های انها با سیاست های غیر علمی مسلط در فضاهای علمی، زمینه عدم شکل گیری جامعه شناسی پویا و کارآمد درایران را فراهم می سازد. شاید آسیب شناسی این وضعیت نیز راهگشای عمل باشد.


هیچ نظری موجود نیست: