۱۴۰۱/۱۱/۱

دین بمثابه یک بنگاه اقتصادی


چرا دین یک نهاد اقتصادی است؟ چرا رهبران دینی برای خدا و دستگاه دینی می‌جنگند و تا پای کشتار انسان، خونریزی و خشونت پیش می‌روند؟ دستگاه دینی چه قرابتی با یک بنگاه اقتصادی دارد؟ آیا رهبران دینی بیزینس‌من بوده و هستند؟ مافیای دین چگونه مافیایی است؟ تلاش خواهم کرد برخی از این پرسش‌ها را در اینجا پاسخ دهم.


اصولا بنیان همه ادیان براساس یک معامله است. دستگاه خدایانی که بشر را خلق کرده و در ازای این محبتش، انتظار اطاعت، نیایش و کرنش دارد. هر مومنی که به مناسک و فرامین خدای آن دین، متعهد و وفادار نباشد محکوم به عقوبت است. این پیامد می‌تواند پاداش یا مجازات باشد. همچنین می‌تواند در این جهان توسط مدعیان رهبری دینی و گماشتگان آن دین اعمال شده یا موکول به زندگی پس از مرگ شود. آنچه که مسلم است فرد بعنوان مومن وارد قراردادی می‌شود که در آن چیزی دریافت میکند و در ازای آن باید وظایفی را عهده‌دار شود، چه نقد چه نسیه؛ چه داوطلب چه ناگزیر.  


در این دستگاه دینی، انسان مومن نیز بنوبه‌خود وارد مبادله دیگری می‌شود: فرد مومن به امر به معروف، نیکوکاری، نیایش ‌و کرنش خدا می‌پردازد تا در ازای آن به پاداش در این دنیا و آخرت برسد چه در بهشت و با حوری و شراب و لذاید دیگر فیزیکی، چه در این دنیا با توکل بر خدای مهربانش. در این معامله فرد مومن اگر هیچ وعده پاداشی دریافت نکند و خیر و منفعت دعا و نیایش خود را نبیند، به فرمانبرداری خود در مقابل خدایش متعهد نمی‌ماند. این قاعده شامل همه ادیان بشری است. 


بدین معنا دین حتی در قامتی غیر سیاسی همواره یک نهاد اقتصادی نیز بوده است. مثلا در همین دین شیعه، اخذ منابع مالی از مومنان برای بقای نهاد دین و مستخدمانش، معامله آشکار و پنهان با نهاد بازار و جزایای دیگری چون صدقات، اوقاف و حتی سهم اعیاد و هزینه ساخت مراکز دینی مانند مساجد و مراکز دینی همه از جمله کارکردها و سودخواهی‌های نهاد دین در عرصه اقتصادی است. در این معامله نهادهای اقتصادی نیز با چرب کردن ریش و سبیل مردان قدرتمند در نهاد دین، به اهداف مالی و تسخیر بازار برای فروش محصولات و خدمات خویش دست می‌یابند.

 

دین سیاسی نیز که در پی اعمال سلطه نهاد دین بر سایر نهادهای اجتماعی از آمیزش تا آموزش، از جهان فرهنگی تا دنیای سرهنگی، و قدرت تا ثروت است با همین رویکرد بدنبال بازاریابی بیشتر است. بعنوان مثال، سرسختی و مقاومت ملاهای در قدرت و سران فاسد نظامی و امنیتی در حفظ قدرت و موقعیت نظام سیاسی/دینی نشانگر اینست که صاحبان بیزینس بزرگ دین، و مافیای برادران فاسد در تقسیم منابع قدرت و ثروت در جامعه در یک اتحاد مقدسی به حیات اقتصادی خود ادامه می‌دهند که در آن همه شرکای مالی همصدا و همزبان اند. 


چهار ایستگاه در چرخه حیات انسان از مهمترین ایستگاهها یا بنگاه‌های مالی و کسب سود نهاد دین و رهبران دینی است. تولد و مرگ، ازدواج و طلاق بعنوان چهار ایستگاه مرکزی در جمعیت‌شناسی، مهمترین مقاطع پروپاگاندای دینی، تحکیم خدای اقتصادی و تامین زندگی ملایان بیزینس‌من محسوب می‌شود. از عهد قدیم تا کنون همواره تولد و مرگ انسان که بزرگترین پرسش‌های هستی‌شناختی او بوده و هست، از سوی رهبران دینی و نهادی بنام خدا توضیح و توجیه شده و می‌شود. در این چهار ایستگاه، کسب منزلت، قدرت و ثروت از عناصر مهم بازتولید جهان‌بینی دینی است.



گسترش عرصه بیزینس دینی با افزایش بنگاه‌های اقتصادی نظیر امامزاده‌ها، مساجد، تکایا و هیات‌های عزاداری، سازمان‌های روضه‌خوانی و نوحه‌خوانی از زمره بنگاه‌ها و واحدهای اقتصادی است که هم برای مجریان آن بعنوان ارکان حفظ این نظام اقتصادی دینی سودآور است و هم برای رهبران ارشد این نظام در یک پهنه گسترده‌تر. گسترش امامزاده‌ها تا حدود بیش از ده‌برابر شدن تعداد آنها در سراسر کشور در طول چهاردهه و نوسازی و بازسازی مساجد و تکثیر مراکز دیگر اشاعه فرهنگ و آهنگ باورهای دینی در همین راستاست. 


سازمان ادارای بنگاه‌های دینی و مالی و ایجاد فرصت‌های شغلی و استخدام نیرو از دیگر ویژگی‌های نهاد دینی است که در این سازماندهی و تشکیلات ساختار نیروی انسانی، منافع اقتصادی مبتنی بر بازار عمل می‌کند. هزاران نفر از خادمان مساجد تا امامان نماز جماعت، هزاران نفر در سازمان تبلیغات اسلامی تا ستادهای نمازجمعه و حقوق‌بگیران این بخش‌ها چه در قالب ملا یا کارمندان عادی، و هزاران نفر مستخدمان بخش نوحه و روضه‌خوانی و حتی مراکز ثبت تولد و مرگ تا عقد و طلاق از سازمان اقتصادی عظیمی خبر می‌دهد که در کنار هزینه‌های نگهداری آن، سودهنگفتی نصیب دست‌اندرکاران این نهاد دینی می‌کند.  


علاوه بر این، نهاد اقتصادی دین بنگاه آموزشی گسترده‌ای نیز با انگیزه درآمدزایی و گسترش بیزینس در اختیار دارد تا بتواند با شستشوی مغزی حامیان و مومنان بر تحمیق آنان و تضمین نهاد تقلید و بقای دین تجاری خود ادامه دهد. تربیت نیروی انسانی در بخش‌های مختلف آموزشی برای پروپاگاندای سیاسی و دینی از مهمترین ارکان حفظ نظام اقتصادی مبتنی بر دین‌سالاری است.


 چنین نهاد غول‌آسای دینی و مالی ناگزیر از تربیت نیروهای پاسداران و حافظان این نظام نیز است و در این راستا نیروی نظامی گسترده‌ای در سراسر کشور تعبیه می‌کند تا بتواند این الیگارشی اقتصادی و سیاسی را صیانت کند. بی دلیل نیست که بخشی از این نیروهای نظامی و امنیتی به شرکای اصلی رهبران دینی تبدیل می‌شوند تا این پیوند مافیایی بر تحکیم چنین نهاد مالی و دینی از هیچ کوششی فروگذاری نکند. دامنه سرمایه‌گذاری این بخش نظامی و مالی وابسته به نهاد دین حتی مناطق فرامرزی را نیز درمی‌نوردد تا مافیای مالی را بیش از پیش تقویت و محافظت کند.

 

بی‌سبب نیست که سران یک حکومت دینی و صاحبان دستگاه دینی مایل نیستند بسادگی این موقعیت افسانه‌ای غارت و قدرت را از دست بدهند. سرکوبی که امروز در میادین اعتراضات و جنبش انقلابی مردم شاهدیم برخاسته از چنین منافع مشترکی است که بشدت ساختمند و نهادینه شده است. از همین رو خلع قدرت این نهاد مالی، سیاسی و نظامی فقط با نیروی راسخ ملی و تخریب بنیان‌های اقتصادی این نهاد مافیایی میسر است نه صرف مبارزه سیاسی و گفتکو و اصلاح‌طلبی سیاسی!


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: