۱۴۰۱/۱۱/۱

از جنبش مسالمت‌جو تا رادیکال


دوازده سال پیش مطلبی درباره بمب‌های اجتماعی و نسل‌های انقلابی نوشتم و پنج سال پیش درباره شورش گرسنگان و فقرای شهری نوشتم که به بزودی به میادین اجتماعی خواهند آمد. در ادامه تحلیل جامعه‌شناسی تغییرات اجتماعی، تحلیل‌هایی درباره جنبش‌های سریالی نوشتم که در آن به زنجیره‌ای بودن این جنبش‌ها تاکید داشتم بطوریکه همگی در چشم‌اندازی تاریخی و در بازه زمانی چند سال اخیر، جامه عمل نیز پوشیده است.


در این مدت، چنانکه می‌بینیم پویایی جنبش انقلابی و انقلاب علیه انقلاب بسرعت روبه افزایش کمی و کیفی نهاده است و فاز کنونی جنبش نمایانگر سراشیبی سقوط انقلابیون سال ۵۷ است که اینک خود ضدانقلاب شده‌اند. در فرایند رشد جنبش‌های سریالی که تعداد آن‌ها در یک بازه زمانی بیشتر و با فاصله زمانی کمتری رخ داده و می‌دهد، سازوکارهای مبارزه جنبش و شکل مطالبه‌گری آن نیز دگرگون شده و خواهد ‌شد. 


می‌دانیم که جنبش کنونی بشدت متفاوت از جنبش پیشین در سال ۹۸ بوده و بی‌تردید اگر در این مرحله به اهداف نهایی خود یعنی تغییر ساختار قدرت و سرنگونی حکومت فاسد استبداد دینی در این مرحله نرسد، دو فردای دیگر بشدت متفاوت از اشکال اعتراض و مبارزه امروزین خود به میدان خواهد آمد. مطالعه روی کیفیت و کمیت جنبش کنونی نشان می‌دهد که اعتراض انقلابی مردم به وضعیت موجود ویژگی‌های بارزی دارد که در جنبش‌های پیشین چندان برجسته نبود. 


بدور از چهار ویژگی مشخص جنبش انقلابی کنونی شامل حضور فراگیر مناطق/اقوام، زنان، کودکان و نسل‌های پنجم و ششم پس از انقلاب که در دهه سنی ۲۰-۳۰ سالگی بسر می‌برند، یک ویژگی بارز این جنبش عبارت از مسالمت‌جویی اعتراضات و انقلابی است که در سر می‌پرورانند. شواهد قریب چهار ماه اعتراض مستمر مردم در اقشار پیش‌گفته در خیابان‌های شهرهای مختلف نشان می‌دهد که مردم در خیابان به مدنی‌ترین شکل موجود شعار نه به کلیات نظام را سر داده و مطالبه می‌کردند. 



اگرچه فقر، تورم، ناامنی و گرسنگی مردم یکی از مهمترین پیش‌زمینه‌های وقوع این جنبش بشمار می‌رود ولی این واقعیت در بحث شعارهای مردم چندان محسوس نیست. بی‌تردید حس ناامنی، فقدان امنیت اقتصادی و اجتماعی در‌ بازار کار، مسکن و تامین مایحتاج زندگی روزمره از غذا تا بهداشت و آموزش حداقل از مهمترین عوامل و جرقه‌های اصلی انفجار آرامی است که مردم راهبری می‌کنند.

 


دفاع مشروع درواقع یکی از سازوکارهایی بود که همین جنبش مسالمت‌جو بعنوان روشی برای مقابله با سرکوب خشونت‌بار ماشین قدرت نظامی و فاسد علیه بکار برده است. مستندات جنایتکارانه رژیم ملایان و سرداران فاسد استبداد دینی نشان از این دارد که در طی همین دوره قریب بیش از ۵۰۰ نفر از معترضان کشته شده و بیش از ۲۰ هزار نفر در بازداشت هستند. این اتفاق درست در بحبوحه‌ای است که هنوز اعتراضات رادیکال مردم همچنان مسالمت‌آمیز است.


امروزه بنظر می‌رسد بخش بزرگی از جامعه فقیر، محروم از خدمات اجتماعی، گرسنه و دارای مشکل مسکن و کسانی که در جامعه به حاشیه رانده شده‌اند در نقش تماشاگر هستند. روزمرگی و فلاکت در تامین معیشت روزانه چنان گریبان این قشر وسیع مردم را گرفته است که هنوز پا به میدان اعتراضات نگذاشته‌اند. جمعیت کثیری که بشدت از وضع موجود ناراضی‌اند و باهمه مهیا بودن شرایط انقلابی هنوز نقش سوژه انقلابی‌گری را عملی نکرده‌اند. 


نسل جوان در صف مقدماتی جنبش انقلابی اگرچه فاقد امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی است ولی به دلایل مختلف هنوز از اعمال خشونت در جنبش پرهیز می‌کند. دلایلی چون فراگیری برخورد مسالمت‌آمیز، فقدان تجربه خشونت انقلابی، تلاش برای دستیابی به بنیان‌های دمکراتیک با روش‌های دمکراتیک و مسالمت‌جویانه از زمره دلایلی است که نسل‌های دهه هشتادی و نوی به سرنگونی نرم حاکمیت استبداد روی آورده‌اند. 


ادامه سرکوب، بازداشت، تجاوز و اعدام کنشگران این فاز از جنبش اگرچه ممکن است بطور مقطعی سبب کندی سرعت مطالبات مدنی این قشر گردد ولی سبب ساز طغیان و جایگزینی نسل دیگری خواهد شد که در بازار کار و زندگی از حداقل‌های معیشتی و امنیتی محرومند. رادیکالیزه شدن جنبش در چنین بستری متغیر وابسته‌ای از عملکرد حاکمیت در پذیرش مطالبات مردم از یکسو و مقاومت در برابر تغییر سیاسی است. 


برآورد و گمانه مهم پیش‌روی جنبش این است که جنبش با ماهیت سریالی خود، به حیات خود تا سرنگونی حاکمیت ظلم و فساد ادامه خواهد داد. همچنین اگرچه کنشگران فعلی جنبش از کودکان دانش‌آموز تا جوانان در این فاز کمی شتاب مطالبات را کاهش دهند ولی قشر خاموش در نسل‌های دهه هفتادی بمیدان خواهند آمد. 



در چنین وضعیتی خشونت در مقابل خشونت حکومتی بازتولید خواهد شد. هرچه فشار از حاکمیت بیشتر شود در ادامه حیات جنبش، واکنش‌های مقاومت و فشار از پایین نیز افزایش خواهد یافت. طبقات و اقشار اجتماعی که با قابلمه‌های خالی مشغول روزمرگی هستند و هنوز بمیدان نیامده‌اند، در فاز بعدی با موج و سیل بنیان‌کن دیگری به میدان خواهند آمد. 


فقر، گرسنگی و درماندگی این قشر وسیع کنار فساد و تباهی نظام سیاسی و نابرابری اقتصادی اجتماعی تاب هرگونه سکوتی را به طاق خواهد آورد. در این فراز از رشد جنبش دیگر زبان گفتگو متفاوت بوده و از شکل مسالمت‌جویانه ‌و مدنی خود به اشکال رادیکال‌تری فرارویی خواهد کرد که باوجود هزینه‌های انسانی بیشتر در این تضاد، سبب ساز فروپاشی استبداد نخودمغزها خواهد شد. 


ادامه تحریم تحمیل شده از سوی حکومت به مردم، حاشیه‌نشینی اقتصادی کثیر مردم، فساد حکومتی و غارت منابع ارزی و ارضی، سومدیریت در وضعیت محیط زیست، آب و هوا و تغذیه روزانه مردم، چنان خفقان اقتصادی و زیستی بدنبال می‌آورد که کنار خفقان سیاسی، زبان زور و قهر انقلابی در مقابل حاکمیت زر و زور بکار برده خواهد شد.


این وضعیت می‌تواند سبب ساز ناامنی ملی را نیز فراهم آورد و شدت و حدت آن بستگی به درایت مردم از یکسو، راهبری صحیح جبهه‌دمکراسی خواهی در ایران و خارج از آن، و همراهی یا تخریب کشورهای دیگر در پروسه انقلاب پیش‌رو دارد. اما آنچه که مسلم است پیوند و اتحاد مردم در اقصی نقاط کشور و درک واحد از دشمن واحد سبب ساز همبستگی بیشتر در درون مرزهای ایران خواهد شد. 


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: