همواره این پرسش مطرح بوده و هست که چرا تیوری توطیه شکل گرفته و فراگیر میشود؟ چه کسانی سبب ساز طرح و رشد توطیه درمقابل نظریههای توسعه میگردند؟ آیا این توطیهپردازی حاصل ذهنی خیالباف و پارانویایی است یا ریشه در برخی وقایع و حقایقی داردکه قابل تامل و سنجشگری است؟ در این کوتهنوشت تلاش دارم به برخی از این دغدغهها پاسخ دهم.
ایدههای توطیهگرا اصولا بر این مبنا استوارند که عواملی در پسِ واقعیت یا اخبار منتشر شده پیرامون آن در جامعه وجود دارند که سبببروز آن شده ولی محل توجه افکار عمومی، صاحبان رسانهها و رهبران فکری یک جامعه نیست. نظریه توطیه گاه در سطح روابطمیانفردی به چشم میخورد و گاه در سطح ملی و حتی بینمللی. گمانههای عادی مردم عامی در کوچه و بازار یا روابط اجتماعی نسبی وسببی مملو از چنین نظرهای توطئهایی است که مبتنی بر نظریه توطیه شکل گرفته و قوام میگیرد.
در سطح ملی و بینمللی نیز میتوان گستره این نظریهپردازی و نظرپردازیها را شاهد بود. تمثیل معروف «کار، کارِ انگلیسیهاست» ناظر بر همین بدگمانی است که در تاریخ و ساختار سیاسی ایران معاصر بشدت جای گشوده است. در سطح ملی و در نهاد قدرتنظریه و کنش توطیه چنان بوده که صاحبان قدرت گاه بشدت متاثر و هراسناک از آن بوده و بسیاری بخاطر همین نظرپردازیهایتوطیهمحور جان خود را نیز باختهاند. از اینرو میتوان یک تصور کلی از نظریه و نظرپردازی توطیه را بدست داد. برهمین مقدار و کیفیتاگر بسنده کنیم میتوان مروری بر خاستگاههای تیوری توطیه داشت.
۱. مهمترین دلیل رشد توطیهنگری و نظرپردازی توطیهمحور ریشه در فقدان اعتماد و اعتنا به منابع خبری یا تصمیمگیری رسمی است. فضاهای نوین شهری با فروپاشی سرمایههای اجتماعی سنتی، زمینههای نخستین چنین بدگمانیهای گسترده را ریشه و دامن زد. شکاف نهادهای و گروههای اجتماعی در جوامع شهری سبب شد گروهها به کمترین اعتماد به یکدیگر، به تصورپردازی، گمانهزنی،بیگمانی و بدگمانی روی آورند و به منابع خبری غیررسمی اعتماد بیشتری نشان دهند. کنایه زیر کاسه، نیمکاسهای است ناظر برهمینرویکرد فرهنگی در جامعه است.
۲. شکاف دولت/حکومت با ملت که از نظر تاریخی در جامعه ایران شکل و ساختاری نهادینه یافته است از بزرگترین عوامل آشکار وپنهانی است که سببساز بروز و رشد ایده توطیهگرا گردیده است. استبداد دیرین در ساختار مونارکی یا تکسالاری شاهنشاهی وسپس شیخسالاری چنان زمینه بدگمانی در درون ساختار قدرت و در رابطه بین صاحبان و فاقدان قدرت فراهم آورده است که هر آنچهحاکمیت میبافد، از سوی منابع خبری غیررسمی و افکار عمومی پنبه میگردد. با نوگرایی سانترالیستی یا مرکزگرا که در عصر معاصراز اواخر قاجار تا پهلوی رشد یافته و پیگیری شد چنان فضای اختناق و سانسوری حاکمیت گسترده و فراگیر در کشور یافت که بدگمانیو بیگمانی بین مردم در اقشار و طبقات مختلف اجتماعی نیز تقویت یافت.
۳. سانسور و کنترل اخبار و رسانههای رسمی نهاد قدرت از یکسو، ستیز و مبارزه احزاب و سازمانهای سیاسی و اپوزیسیون علیهقدرت از سوی دیگر و بلاتکلیفی مردم از همهجا بیخبر سببساز تحکیم مناسبات و ساختاری شد که در آن نظرپردازیهای توطیهنگرمبتنی بر نظریههای توطیه سامان بیشتری یافته و دامنگیر شد. ناکارآمدسازی و نافرمانی مدنی از محصولات ناخواسته اینتوطیهنگریها است که نه تنها سبب شکست پروژههای ضدمردمی بلکه ناکارآمدی نظریههای توسعهای در بدنه مدیریت کلان و سیاسیجامعه نیز گردید. استناد به توطئهها در چالشگری قدرت مسلط در جامعه از حربههای مبارزانی بخش بزرگی از اپوزیسیون سیاسی درساختار متصلب و خفقان عمومی است.
۴. اعمال قدرت و کنترل که از سازوکارهای ثبت و تحکیم قدرت در ساختار استبدادی است نیز اگرچه بدنبال مدیریت خبر و اطلاعات وهدایت افکار عمومی در راستای منافع صاحبان قدرت داشته و دارد ولی در ضدساختار، آنتیتز دیگری را رشد و تصویت ساخت کهمبتنی بر ضدکنترل و اتکای بخود بود. ناگمانی و بدگمانی به ساختار قدرت و رسانههای وابسته بدان نزد مردم در بخشها و طبقاتمختلف سبب شد که مدیریت خبر نتواند آنچنان که باید و متصور بود، جامعه عمل بپوشد. در چنین بستری، دستیازی به منابع خبری وخیالی، شایعات، ربط و تحلیل مسایل متفاوت از ایده مسلط در جامعه به روشهای جایگزینی مبدل میشود تا اعتماد آسیبدیده درجامعه ترمیم گردد.
۵. میس اینفورمیشن یا اشاعه اطلاعات غلط و نادرست از سوی نهادهای رسمی وابسته به صاحبان قدرت در جامعه نیز از دیگر اهدافو سازوکارهایی است که در پی مدیریت افکار عمومی است. درهمین تاریخ معاصر بخصوص پس از انقلاب ۵۷ بارها شاهد تولیداطلاعات غلط و یکسویه بوده و هستیم که هدف از آن تهییج افکارعمومی علیه نهادهای ضدقدرت بوده و یا در پی اقناع افکار عمومیپیرامون یک واقعه یا رخداد بوده و هست. این خبرسازی و اطلاعاتپراکنی نادرست و سودار سبب تشدید بدگمانیها و تقویت اکتفا بهتوطیهنگری شده و میشود.
۶. رسانههای نارسا و سودار در ساختار رسمی علاوه بر تولید اطلاعات نادرست، توان و تمایل پرداختن به ابعاد حقیقی و واقعی وقایع ورخدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را ندارد و طبعا مردم در میدان اجتماعی، مشاهدات خود را مبنای قضاوت و سنجشگری آنوقایع قرار داده و زمینههای شیوع اخبار غیررسمی و حتی شایعهپردازی فراهم میکند. نقاط آسیبپذیر توطیهنگری آنجاست که بدلیلبرخاستن از مشاهدات و روایتهای غیررسمی، قابلیت استناد نداشته و همواره در هالههایی از شایعه، دروغ و تخیل مدفون میگردد.
۷. از ویژگیهای توطیهنگری میتوان به ضد ساختار و ضداطلاعات رسمی بودن اشاره کرد. اگرچه نهاد قدرت خواسته یا ناخواستهسببساز ظهور و رشد نظریه توطیه میشود ولی خود نیز از توطیهنگری آسیب میبیند. شکاف بین دولت و ملت که امری تاریخی و بشدتعصری است چنان شدت مییابد که هر خبر یا اطلاعاتی از سوی دستگاه قدرت و رسانههای وابسته بدان بدون درنگ به تولید خبرهایآلترناتیو منجر شده و بدگمانی و ناگمانی به منابع قدرت را بین مخاطب افزایش میدهد.
۸. توطیه در برابر توطیه یک شگرد و تاکتیک بقاست. همواره در بستری که بدگمانی و نبود اعتماد، بنیان اصلی تعامل اجتماعی را تشکیلمیدهد، میتوان گفت توطیه ریشه مییابد. درونمایه توطیهنگری آنچنان فراگیر شده و به شِبهواقعیت مبدل میشود که خود نهاد قدرت نیزبدان باور آورده و به یک ایستار تبدیل میشود. بدین معنا و در چنین بستری، توطیه، یک ابزار دفاعی و تهاجمی تلقی میشود. از سویینظام قدرت برای بقا بدان استناد و اقتدا میکند، و از سوی دیگر مردم و مخاطب قدرت نیز از این سازوکار و رویکرد بهمثابه ابزار دفاعیو بقا در مقابل استبداد و اختناق بهره میگیرد.
۹. در چنین بستری از زندگی مبتنی بر بدگمانی و توطیه، همه نهادهای وابسته به قدرت مورد بیاعتمادی قرار میگیرند. شِبهدانش دربرابر دانشسویافته بهناگزیر جایگزین میشود و مرزهای بین واقعیت و حقیقت بهتدریج رنگ میبازد. شکاف تاریخی دولت و مردم درروابط نهادی، چنان گسترش مییابد که دامن روابط اجتماعی بین گروهها و اقشار اجتماعی را نیز فراگرفته و چونان ویروسی کشنده واردروابط میانفردی میشود. در چنین ساختاری، بنیانهای جامعه به خیال و توهمی مبدل میکردند که سرشار از پارانویای روانی و ذهنی وبشدت آسیب پذیر است.
۱۰. فرافکنی ناتوانی در توسعه. اگرچه هنگامیکه تیوری توطیه جایگزین نظریه توسعه مدار میشود، خود عامل عدم توسعهیافتگی استبلکه همزمان ابزاری است برای سرپوشی نظریه دشمنتراشی در نظامهای بسته استبدادی. بدین معنا که هر ناکارآمدی از سوی نهادقدرت و حتی توسط گروههای از جامعه بچشم میخورد توسط توطیه دخالتگری دشمنان فرضی یا گروههای رقیب توجیه شده و نظام درجامیزند.
۱۱. تقصیریابی بجای علتیابی نیز از دیگر حربههای نظامی است که ناتوان از برخورد ریشهای با مشکلات خود و بهرهگیری ازتواناییهای تجربی و اندیشگی رقیب در توسعه است. اگر دلایلی برای فقر عمومی هست، در نظام قدرتی که مبتنی بر توطیهنگری بقامییابد، انداختن تقصیر و کوتاهیها به اپوزیسیون داخلی یا خارجی، به عوامل کارشکن و تعدیگر از روشهای متداول در برخورد بامسایل اجتماعی و اقتصادی در این بستر است.
۱۲. زمینه های شورشگری و نقد ساختار از پیامدهای ناخواسته عملکرد مبتنی بر توطیهنگری است. بی اعتنایی به ریشههایی مسایلعدیده در جامعه و محکوم کردن صدای اعتراض و انتقاد زیر نام توطیه علیه میهن و دین و قدرت، سببساز ریشهیابی شورشگری، نقدبیرحمانه نظام موجود و طغیان علیه وضع موجود است. بدین ترتیب تیوری توطیهنگر در راستای تحکیم نظام قدرت و منفعت ایدیولوژیک بهضد خود تبدیل میگردد.
۱۳. ساختار احزاب سیاسی در کشور مبتنی بر همین تیوری توطیه، عمدتا مبتنی بر توطیهنگری نیز بود. تاریخ تحولات سیاسی در کشورنشان میدهد علاوه بر پوزیسیون در قدرت، اپوزیسیون نیز به بهرهگیری از همین ابزار برای تخطیه نظام قدرت و استبداد حاکم بهره گرفتهو خود در خیمهشببازی توطیه علیه توطیه شرکت فعال میکند.
۱۴. نکاهی به گذشته دیرین نظریه توطیه نشان میدهد که خاستگاه اصلی توطیه اساسا در ساختار دین نهفته است بهگونهای کهتوطیهنگری از شیطان در برابر خدا آغاز میشود. ثنویت یا دوگانگی خیر و شر و تلاش همیشگی شر و اهریمن و شیطان علیه پاکان وخدایگان و اهوراییان زمینه همین پارانویای نظری است که از بافت و ساخت دینی به روابط اجتماعی و سیاسی دامن میگستراند.
۱۵. اعتزال شر تا ابتذال شر. زمینی شدن تفکر توطیهنگری از اندیشه دینی و دینخویی سبب شد که شیطان وسوسه انگیز و مخربدرپس همه رخدادها نهفته باشد. این رویکرد در ساختار اندیشه دینی و در راستای حفظ و تحکیم بنیانهای فکری و سودخواهی رهبراندینی چنان سودمند و کارآمد بود که پس از انقلاب ۵۷ از همین ابزار برای مدیریت امور انسانی و اجتماعی در سطح کلان کشور بهرهگرفته شده و میشود.
پایان
—————
منابع:
https://agenda.unifr.ch/e/de/7522/
https://www.researchgate.net/publication/330985793_TOWARDS_A_SOCIOLOGY_OF_CONSPIRACY_THEORIES_AN_INVESTIGATION_INTO_CONSPIRATORIAL_THINKING_ON_DONMES
Aaron John Gulyas Conspiracy Theories: The Roots, Themes and Propagation of Paranoid Political and Cultural Narratives, 2016
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر