⚠️اگرچه طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از یک میلیارد نفر در دنیا دچار توانبخشی/معلولیت هستند که معادل ۱۵ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، ولی آمار سازمان های کشوری نشاندهنده خطاهای آماری جدی در شمارش تعداد توانجویان در ایران است.
مراکز بهزیستی و سرشماری ها نشان میدهند که تعداد معلولان کمتر از یک و نیم میلیون نفر است، آماری که گویای عدم پوشش واقعی توانجویان از یکسو و ضعف درپوشش فراگیر حمایتی در توانبخشی توسط حکومت از سوی دیگر است.
⚠️یکی از مهمترین خلاهای آماری مذکور، نقص در تعریف افراد و شمول توانجویان در سیستم آمارگیری است. اصوملا اطلاق معلول عبارتی است که بشدت مورد نقد نهادهای حمایتی توانبخشی است. از سوی دیگر طیف گسترده توانجویان از فیزیکی تا روانی، و از حداقل تا حداکثر توانخواهی گویای این است که تعاریف مفاهیم در نسبت دربرگیری و شمارش این بخش از جمعیت نیازمند حمایت، بشدت ناشمول و ناقص است. از منظر تعاریف موجود نزد نهادهای بهزیستی و حمایتی تا مراکز آمارگیری، جمعیت کثیری بیرون از چترهای حمایتی قرار میگیرند که رقم آن به چند میلیون نفر می رسد.
⚠️شواهد حاکی است از بین قریب ده میلیون توانجو یا توانخواه در جامعه، اکثریت را مردان تشکیل می دهند و بجز معدودی زیر عنوان جانبازان جنگی یا توانجویان آسیب دیده با نرخ بسیار بالای توانخواهی، بیش از ۸۰ درصد توانجویان اساسا دیده نمی شوند! مقایسه آمار توانجویان در بین کشورهای مختلف بر اساس تعاریف بعمل آمده و میزان حمایت دولت های رفاهی در مقابل شهروندان توانخواه گویای این است که مثلا در سوید ۳۵ درصد جمعیت کشور، توانجو محسوب شده و تحت حمایت های متعدد شهری تا آموزشی و درمانی قرار می گیرند. ولی در ایران بدلیل بی مسیولیتی حکومت در مقابل شهروندان خود و ضعف نهادهای رفاهی حمایتی در کشور، جمعیت توانجویان نزدیک یک میلیون نفر یا ۱.۵ درصد جمعیت کشور گزارش می شود!؟
⚠️امروزه توانجویان در کشور در فضایی از در حاشیه ماندن، محرومیت، نامشهود بودن، فقر درمانی و حمایتی و فقر اقتصادی خانواده از جمله محرومترین اقشار اجتماعی را تشکیل می دهند. مروری بر آمار مصدومان ناشی اژ حوادث شهری که گویای افزایش سالانه یکصد هزار نفر توانجو است موید این وضعیت نابهنجار است. فقر پوشش، عدم حمایت مالی و درمانی/دارویی، محرومیت آموزشی و توانبخشی، محرومیت حضور در شهرها و مراکز اجتماعی، ناتوانی نهادهای اجتماعی و انجمن های توانجویان در کشور در رسانش صدای این جمعیت خاموش، سکوت رسانه ها و در نهایت خلاهای قانونی در پوشش رفاهی و حمایتی این بخش از جمعیت و سکوت نهادهای قانونگذار از زمره نارسایی هایی است که اکثریت توانجویان در کشور را در معرض محرومیت های دوگانه اجتماعی و اقتصادی قرار می دهد.
⚠️فقدان احترام به حقوق توانجویان در کشور از سوی حکومت سبب ساز بی حرمتی مردم در مراکز اجتماعی نسبت به این بخش عظیم جمعیت شده و موجب میگردد خانواده ها از حضور توانجویان درجامعه پرهیز کرده و آنان را در خانه ها پنهان سازند! این خاموشی هولناک جمعیت چند میلیونی توانجویان در کشور چنان است که بسیاری از این افراد حتی در صورت وقوف از حقوق خود و ناتوانی های جسمی یا روانی، به فراموشی خود و حقوق حقه خود در جامعه روی آورند و از بیان آن بعنوان یک نیاز توانخواهی اجتناب کنند.
⚠️آمار بهزیستی مبنی بر اینکه ۲۵ درصد از جامعه در اختلال روانی بسر می برد، نمایانگر فقط گوشه ای از جمعیت توانجویی است که امروز توان بهره برداری از حداقل خدمات اجتماعی بعنوان یک شهروند را ندارد. بنظر می رسد نرخ واقعی توانخواهی/معلولیت در جامعه ایران امروز بیش از ۳۰ درصد از جمعیت کشور را در برگیرد که بدلیل نوع نگاه به این قشر، در سکوت و غفلتی ساختاری رنجمی برند. وجود آمار دقیق با تعاریفی دقیق و شمول پذیر می تواند نه تنها زمینه گسترش حمایت از این اقشار آسیب پذیر در جامعه را فراهم سازد بلکه می توان با شناخت دلایل اجتماعی گسترش این بخش از جمعیت توانخواه از افزایش آن نیز پیشگیری کرد.
منابع:
https://factnameh.com/fact-checks/2018-08-23-iran-disabilities.html
https://unstats.un.org/unsd/demographic-social/sconcerns/disability/statistics/#/countries
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر