۱۳۹۷/۸/۹

جامعه شناسی شکنجه ۲

در اینجا به دو بعد شکنجه بعنوان یک مسیله اجتماعی می پردازم:
الف. شکنجه حکومت علیه مردم:
مهمترین‌ نهاد اجتماعی که همواره به بازتولید و‌ توسعه تئوری شکنجه، روشهای عملیاتی کردن آن و نظام یافته کردن ایده و دستاوردهای آن برای بازسازی نظم های از قبل موجود برای صاحبان قدرت و ثروت اهتمام داشته، نهاد دولت/حکومت و ‌صاحبان قدرت و‌ ثروت است.
این نهاد همواره نمایندگی قشری از طبقات اجتماعی را بر عهده داشته ‌و در راستای تامین منافع آنان بدنبال قانونمند سازی و توجیه ضرورت شکنجه بوده و است. برخی‌خصوصیات این نوع شکنجه عبارتند از:

📌تاریخ شکنجه در ایران نشان می دهد شکنجه مدرن برخلاف شکل سنتی آن در میادین اجتماعی و ‌فضاهای عمومی، عمدتا بجای شکنجه های مرسوم از روشهای کلینیکی جسمی و‌ روانی استفاده می‌کند؛ در‌ روش‌ مدرن بجای بدن، خودآگاهی، روحیه و ‌روان فرد قربانی مورد هدف است (داریوش رجایی: شکنجه و‌ مدرنیته).  

📌در شکنجه در نظام سیاسی معاصر روش های سنتی و مدرن همزمان بکار گرفته می شود؛ از شلاق زدن تا استفاده از داروهای روانگردان علیه قربانی، از اعدام و گرداندن مجرم بطور تحقیر آمیز در سطح شهر، تا خودکشی های حکومتی مانند دکتر کاووس سید امامی و مسموم کردن قربانی؛
  
📌شکنجه دگرباشان فکری و مخالفان نظام سیاسی موجود برای تنبیه سایر افراد جامعه که می توانند بطور بالقوه به صف ستیز با نظام قدرت برخیزند. این روش مجازات و ‌پیشگیری برای مدیریت هراس اجتماعی است تا هزینه نقد و چالشگری قدرت فاسد افزایش یابد؛

📌شکنجه ناظر بر تیوری حفظ منافع عمومی توسط نمایندگان مردم یا زیر نام ایدیولوژی سیاسی یا دینی برای حامیان و ‌باورمندان خود. این شکنجه برای توجیه شرعی مجرمان گناهکار و مجازات بدن و ‌روان او جهت توجیه روانی مبتنی بر‌آموزه های دینی صورت می‌گیرد؛ 

📌شکنجه ایدیولوژیک دینی با تحمیل مناسک دینی و‌ سیاسی به همه آحاد مردم نظیر روزه و نماز اجباری اداری یا شرکت در راهپیمایی ها و ‌التزام به ولایت فقیه ، استاندارد سازی انسان مومن بدان و امکان کنترل او زیر نقاب یونیفورم سازی اخلاق و‌ رفتار مومن بحای رفتار مدنی محقق می شود؛ 

📌شکنجه ایدیولوژیک جنسیتی نظیر اعمال پوشاک اجباری برای زنان از سنین کودکی تا سالخوردگی و‌ از خانه تا مدرسه و خیابان اشکال دیگری از شکنجه های روانی و‌ فیزیکی است که سطح شعور و خودآگاهی زنان و حتی مردان را نشانه می‌گیرد تا هژمونی مردسالاری دینی بازتولید شود. این شکنجه ساختاری بدنبال تحکیم قوانین نابرابر نظیر نابرابری جنسیتی در حقوق زناشویی، طلاق، حضانت کودک، تحصیل و‌ شغل، سفر و حضر،‌ ازدواج و طلاق است؛

📌شکنجه ساختاری ایدیولوژیک علیه باورمندان سایر ادیان بجز شیعه، نظیر اهل تسنن، غیر مسلمان، خداناباوران، بهاییان، یهودیان، دراویش و.. نیز از زمره شکنجه های عمومی است که شامل حوزه های فرهنگی خاص و نامشهود است؛ 

📌شکنجه ساختاری ناشی از فقدان برابری و فساد، برتری خواهی و ثروت اندوزی صاحبان قدرت و منصوبان و منسوبان فاسد بدان که بر بخش بزرگی‌ از مردم اعمال می شود. این شکنجه ابعاد اقتصادی، امنیتی، بیم از آینده، رقابتی و طبقاتی دارد که صاحبان ثروت به دهن کجی به مردم تهیدست پرداخته و آنان را به فقر، روسپیگری، فروش اعضای بدن، مشاغل جانفرسا مانند کولبری و زباله‌گردی و.. می کشانند؛

📌شکنجه های حقوقی و قضایی در فقدان برابری دسترسی همگان به وکالت، حقوق‌ برابر‌ در مقابل قانون، عدم شمول قوانین برابر نسبت به بخشی از حاشیه نشینان فرهنگ و باور های دینی مسلط در جامعه نسبت به کسانیکه از رانت های متعدد تحصیلی، شغلی و اجتماعی و اقتصادی برخوردارند؛ 
 ادامه دارد..
   
سنجشگری‌مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: