۱۳۹۷/۱/۳۱

رنسانس ایرانی: شکوفایی فرهنگ ‌در سایه ۱

❓اگرچه موافق بهره گیری نعل به نعل از الگوهای توسعه ای خاصه مبتنی بر ‌تجربه اروپای غربی و جنوبی نبوده و از تحلیل تحولات جوامع با رویکردی  آنیورسالیستی و همه جا شمول پرهیز می کنم ولی در ادبیات جامعه شناختی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی و فرهنگی، رگه های مشترک و قابل بازیابی می توان یافت که زمینه شناسایی و تمییز وجوهی از تحولات و تغییرات اجتماعی را فراهم می سازد.
در این رهگذر نگاهی به آنچه رنسانس اروپایی نام دارد نمایانگر زایمان مدرنیزم، صنعتی شدن، تحول جامعه سنتی به نوین، نظام اقتصادی اجتماعی زمینداری به سرمایه داری و در نهایت چرخش استبداد فکری و دینی به تکثرگرایی، انقلاب های اجتماعی، انسانگرایی، دمکراسی و آزادیخواهی است.

⁉️در تاریخ ایران معاصر نیز از دوره ناصری تا انقلاب مشروطه، سپس از عصر نوسازی پهلوی ها و در نهایت تجریه حکومت دینی در ایران نیز می توان به بارقه ها و خطوطی از معیارهایی دست یافت که می تواند بطور بالقوه زمینه بروز و شناسایی برخی مشخصه های رنسانس و نوزایی فکری و فرهنگی در جامعه ایران امروز را فراهم سازد. برخی از مشخصه های مفروض تاریخی من مبنی بر احتمال وقوع رنسانس ایران در دهه های نزدیک آتی عبارتند از:  

1️⃣آزادی و رهایی انسان از طبیعت، سرنوشت و تقدیر گرایی دینی. وقوع انقلاب اسلامی و تجربه دین اجتماعی در شکلی اغراق آمیز، پرخاشگر، تمامیت خواه و همه جاگیر چنان دستاوردی داشته است که طبق برخی یافته های نگرش سنجی در بین مردم خاصه طبقه متوسط شهری و بدنه دانش آموختگان در کشور، گرایش به تقدیرگرایی دینی روبه تنزل بوده و باور به اراده فردی، نیروی تغییر اجتماعی، روانشناسی موفقیت، تبیین قانونمندی های اجتماعی با گزاره های عینی-طبیعی و نه الهی، گویای آغاز فرایند ویژه تاریخی و عصری است که در ایران برای نخسین بار وجهی عمومی و فراگیر یافته و در حال رشد است. 

2️⃣حقوق طبیعی و اجتماعی جایگزین حقوق الهی. در راستای همین تقدیر زدایی و دفاتالیزم در بین اقشاری از جامعه و نسل جوانتر رشد یافته پس از انقلاب، نقش محوری دین در تبیین تحولات زیست اجتماعی و فرهنگی رو به تنزل نهاده و تحلیل اجتماعی و سیاسی جای تقدیر، تقریر الهی و متافیزیکی را می گیرد. در این نظام فکری نقد حقوق الهی حاصل از دستگاه دینی بشکل افراطی در حال رشد است. 

3️⃣سکولاریزم و ‌غیردینی شدن نهادهای اجتماعی. رویکرد فلسفی به واقعیت و حیات اجتماعی در جامعه نیز از فضای سکولاستیک به سکولاریزمی سوق یافته است که در آن از اشخاص، وقایع و مناسبت های تاریخی، تعصبات و تابوهای مذهبی و نهایتا وقایع اجتماعی و فرهنگی افسون زدایی شده و با عرفی شدن قانونمندی های حاکم بر آن، تدبیر اجتماعی بتدریج جای تقدیر و تحویل گرایی دینی را گرفته و روبه رشد است. 

4️⃣دین زدایی از حکومت. هژمونی دین بر سیاست و سایر نهادها بویژه نهاد حکومت اگرچه دارای آثار تخریبی و بنیان کن عدیده ای است ولی یکی از پیامد های ناخواسته آن، ریشه یابی و رشد اندیشه سکولاریزم و غیردینی انگاشتن نهاد قدرت است که فساد این همآمیزی را در پس تجربه تلخ قریب ۴ دهه انقلاب در توشه دارد. ایران طبق مطالعات تطبیقی در خاورمیانه بیشترین گرایش های سکولاریستی را از آن خود دارد. 

5️⃣فردی شدن دین و غیراجتماعی کردن آن. افزایش سواد و درک و ‌تمایز فهم متون دینی از متون فرهنگی و اجتماعی سعادت و توسعه خواهی و فهم منفرد شده از دین بعنوان نهادی سلطه جو، تجاوزگر، خشونت طلب، زیاده خواه و برتری جو علیه سایر نهادها، از دیگر پیامدهای خواسته و ناخواسته ای است که دین حداقل و کوچک شده را در اندیشه و جستارهای رفتاری پیشه کرده و بشدت در حال گسترش است. این فرایند مهمترین کانون جهش اجتماعی است که در صورت گشایش های سیاسی، بارقه های عینی خود و مطالباتش را بعنوان بنیان رنسانس و نوزایی فکری و فرهنگی به نمایش خواهد گذارد.  ادامه دارد...

علی طایفی 
https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: