اگرچه تبعيض قوميتي، جنسيتي، ديني، سني و نژادي در فرهنگ عمومي ما ايرانيان وجه غالب و مسلطي دارد و همواره توسط نهادهاي حكومتي نيز بازتوليد شده است ولي تبعيض ملي و مهاجر ستيزي، شكل نويني از تبعيض گري فرهنگي است كه پس از انقلاب، شكل مسلط و رقت انگيزي بخود گرفته است.
دهه شصت در دوره جنگ و سالهاي نخست انقلاب، و وجود ناآرامي در كشورهاي همسايه افغانستان و عراق، سبب ورود ميليونها مهاجر از اين كشورها به ايران شد. بطوريكه در اين دهه، ايران نخستين كشور مهاجرفرست و مهاجر پذير در جهان بود.
بعد از قريب چهار دهه زندگي افغان هاي مهاجر در ايران و همپيوستگي بخش بزرگي از اين مهاجران در جامعه، خواه در بازاركار، خواه در مناسبات اجتماعي، كسب دانش و توليد ثروت، هنوز بخش عمده اين جمعيت حدودا سه ميليوني در كشور فاقد اقامت و حداقل هاي امنيت اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، بهداشتي، آموزشي، حقوقي و قضايي هستند. تبعيض عليه افغانها خاصه زماني شكل حاد و سياسي تري بخود گرفته است كه حكومت ايران در مديريت اقتصادي و اجتماعي كشور ناتوان مانده و فضاي ناامني براي گروه مهاجران را نيز بين اقشار فقير و آسيب ديده ايرانيان، مساعدتر كرده است.
بخش بزرگي از افغانها، حتي آنان كه بعنوان نسل جديد در ايران متولد شده اند هنوز با مسايل عديده اي روبرو هستند:
فقدان اقامت و هويت ملي در ايران، و عدم ثبت و ضبط تحولات جمعيتي آنان از تولد تا مرگ و از ازدواج تا طلاق از يكسو و ثبت اسناد ملكي و تحصيلي از سوي ديگر،
فقدان ثبت ازدواج افغان ها با يكديگر و ايراني ها بطوريكه فرزندان حاصل از اين وصلت ها نيز در زمره كودكان بي هويت و بي شناسنامه در كشور، سكونتي غيرقانوني دارند!
فقدان ثبت نام كودكان افغان در مدارس و نظام بهداشت عمومي كشور و آسيب پذيري اين قشر و نسل آينده افغانهاي ساكن در ايران ،
فقدان ثبت و حضور رسمي افغان ها در بازار كار كه در نوسازي كشور بويژه در بخش ساختمان و كارگاهي در كشور نقش بسزايي داشته و دارند،
استثمار، فقر، خيابانگردي، كودك خياباني، اعتياد، حاشيه نشيني، سوء استفاده جنسي و تحقير و تمسخر افغان ها در جامعه ايران در اقصي نقاط شهري و پيراموني آن از مصايب اجتماعي است كه گريبان بخش بزرگي از افغانهاي مهاجر در ايران را گرفته است. مطالعه و تجربه شخصي نويسنده از سيل مهاجرت كودكان، نوجوانان و جوانان افغان به كشورهاي اروپايي كه در ايران متولد شده و يا رشد و كار غيررسمي كرده اند، نشانگر عمق تبعيض و ستمي است كه در جامعه ايران، بيش از وطن افغان ها، بر اين قشر از مهاجران رفته است.
جديدترين شكل رسمي و حكومتي ستم و خشونت عليه جوانان افغان مهاجر در ايران، ترفند حكومت ايران در استخدام غير انساني كودكان و نوجوانان افغان براي اعزام به جبهه هاي جنگ در سوريه در حمايت از حكومت بشار اسد و عليه اپوزيسيون در ستيز با حكومت در آنجاست. اين خشونت و اعزام افغان هاي مهاجر به جوخه مرگ، با وعده پرداخت دستمزد به فرد اعزام شده و حمايت مالي خانواده فرد مزبور در ايران و دادن اقامت به آنان صورت مي گيرد كه متاسفانه آمار دقيق از قربانيان اين ترفند شوم و غير انساني و نحوه حمايت از بازماندگان افغان هاي كشته شده در جبهه هاي جنگ ضدمردمي در سوريه نيز وجود ندارد.
از اين منظر مي توان گفت حضور دهها هزار جوان افغان در سراسر اروپا باعث شده است صداي خاموش افغان هاي ستمديده در ايران رساتر شده و نمايش زشت و غير انساني از تبعيض بخش مهمي از مردم و بويژه حكومت ايران عليه اين بخش از مهاجران همسايه در كشور باشد.
علي طايفي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر