۱۳۹۵/۵/۲۵

چرا در مباحث اجتماعات علمي شركت نمي كنيم؟


طرح پرسش: چرا برخي از افراد بانام يا بينام ولي دانش آموخته در مباحث جامعه شناختي شركت نمي كنند؟ 
گروه مورد هدف: اين عده شامل اساتيد، مدرسان دانشگاهي، مديران و مشاوران در موسسات دولتي، محققان، دانشجويان تحصيلات تكميلي در رشته هاي علوم اجتماعي بويژه جامعه شناسي است.

پيشفرض هاي سبب ساز اين مسيله: اين پيشفرض ها مبتني بر مطالعات و مشاهدات شخصي من طراحي شده اند:
يك. تبختر علمي مانع از زدودن سلسله مراتب كاذب علمي مي گردد تا مبادا مدرس/استادي سطح خود را در حد يك دانشجو يا دانش آموخته تحصيلات تكميلي پايين آورد، 
دو. دانش اندك و عدم توانايى و جرات در ورود به مباحث و هراس از مورد پرسش قرار گرفتن و ناتواني در پاسخگويي بخصوص نزد اساتيد و مدرسان اين رشته،
سه. ضعف پاسخگويي و فرار از پرسشگري بعنوان دو روي سكه عدم مسيوليت فرد در مقابل اجتماع علمي پيرامون خود،
چهار. محافظه كاري و هراس از خدشه وارد شدن به موقعيت شغلي و اقتصادي/منفعتي فرد دانش آموخته استاد يا پژوهشگر و ميل به عافيت طلبي،
پنج. نان به روز خوري و تعلق به حزب باد! و فايده گرايي در رفتار اجتماعي در پذيرش بيشتر مواد درسي، موقعيت هاي مشاوره، پروژه هاي پژوهشي و ...،
شش. ناامني و هراس از فقدان آزادي و نبود نظام و تشكل هاي صنفي در دفاع از حقوق يك معلم، مدرس و پژوهشگر در اين رشته در مخاطرات احتمالي ورود به بحث.
بر اين رشته دلايل مي توان باز افزود ولي شقوق اصلي زمينه هاي موثر بر سكوت و در محاق بودن قشر تحصيلكرده جامعه شناسي در سطوح بالاي علمي در همين حوالي از ادرس هايي است كه اشاره شد. 
نتيجه: بدون مشاركت در فضاهاي واقعي و مجازي اجتماعات علمي در علوم اجتماعي و جامعه شناسي، اميدي براي بهبود و تحول درونزاي اين رشته در كشور نمي توان داشت. 

ع ط

هیچ نظری موجود نیست: