رانت های تحصیلی نیازمند بررسی جدی است. هزاران نفر از محل دستیابی به چنین فرصت های نابرابر در بدنه قدرت توانسته اند علاوه بر منافع مادی، به موقعیت های تحصیلی در داخل و خارج از کشور دست یافته و با دردست گرفتن مدارک دکترا و بالاتر هم اکنون در سازمان های اداری، شرکتها، دانشگاهها و مراکز پژوهشی مشغول بکار شوند.
یکی از این افراد که زمانی با فوق لیسانس در دانشکده علوم اجتماعی تهران درس خدمات متقابل اسلام و ایران میداد روزی بجای ق.م (قبل از میلاد) از آن "قمری-میلادی" یاد کرد و دانشجويان بااو بحث داشتند که قبول نمي كرد؛ وسالها بعد باهمین رانتها در کشور "لانه جاسوسی" دکترا گرفت و ریاست همان دانشکده را سالها تصرف کرد. امثال این افراد کم نیستند و این سیاست در پی همان سیاست نخبه سازی هاي موازي است.
به تعبیر راینهارد کوسلر دولتهاي توتاليتر درصدد ساخت و پرداخت گروههای استراتژیک هستند بخشهایی در شاخه نظامی، امنیتی، اقتصادی و تجاری، صنعتی، اجتماعی و سرانجام در حوزه علم و پژوهش. این شبه نخبگان علیرغم اینکه معطوف به ایجاد چتر حمایتی از نظام پسا-استعماری محسوب می شوند ولی در نهایت پاشنه آشیل همین نظام های رانتی خواهند شد که به علم دروغین و شبه علم استناد کرده و نه تنها مردم، که خود را نیز فریب می دهند.
یکی از مسائل جامعه شناسی در حوزه های مختلف این است که افرادی وارد این حوزه ها می شوند که دانش آموخته این رشته نبوده و همانند بسیاری از مهندسان و پزشکان در بدنه سیاسی کشور بخود حق می دهند در حوزه های مختلف رشته های علوم انسانی ازجمله جامعه شناسی اظهار نظر کنند.
ع ط
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر