پیش درآمد
پرسش مرکزی نوشتار حاضر این است که وضعیت
کودکان/فرزندان زیر هیجده سال والدینی که به عناوین مختلف سیاسی تا جرایم عادی در
زندان اسیر هستند، چگونه است؟ تعداد این قشر از اقشار آسیب دیده چگونه است؟ تفاوت
کودکان متولد/بزرگ شده در زندان و کودکان والدینی که در زندان هستند، چیست؟ قوانین
موجود درکشور تا چه میزان در حمایت ازآنان برنامه ریزی نمو ده است؟ راهکارهای
حمایت از کودکان/فرزندان زندانیان در کشور و پیشگیری از اثرات منفی زندان والدین
بر کودکان آنان چیست؟
مقدمه
اگر نسبت زندانی به جمعیت هر کشور را
مقایسه کنید ایران با ۰٫ ۳۶ درصد نسبت زندانی به کل جمعیت کشور، در بین همه کشورهای
جهان در رتبه نخست جهان (قبل از امریکا با ۰٫ ۰۸ درصد و چین با ۰٫ ۱۴ درصد) قرار دارد. به بیان دیگر ایران بطور نسبی دو و
نیم برابر بیش از چین و چهار برابر بیش از امریکا دارای زندانی است. این ارقام
برای کشوری با داعیه اخلاق اسلامی و فرهنگ والاتر و نقد دو الگوی کمونیستی و
سرمایه داری که در صدر آن دو کشور چین و امریکا قرار دارند، جای تامل دارد. بیسبب
نیست که نسبت اعدام شدگان در جهان را هم مقایسه کنیم ایران بطور نسبی شش برابر
چین، شهروندان خود را اعدام کرده و در این شاخص نیز در رتبه نخست جهانی قرار گرفته
است (رتبه نخست ایران در زندان و اعدام، علی طایفی).
از سوی دیگر شواهد نشان میدهد که
ازسالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۰ در
ایران، تعداد زندانیان بیش از۱۱
برابرشده است، یعنی از حدود ۴۰۰/۲۲ نفر
به ۲۵۶۰۰۰ نفر افزایش یافته و این درحالی است که جمعیت کشور طی این مدت فقط ۲
برابر شده است.
ازآنجایی که قوانین و مقررات هر جامعهای
بر حسب توسعه یافتگی و میزان تکامل اجتماعی و فرهنگی آن پاسخگوی نیازهای ساختاری
روابط و مناسبات خاص هر دوره تاریخی است، از نظر برخی جامعهشناسان ازجمله
دورکهیم، در جوامع ابتدایی و سنتی با تسلط اقتصاد معیشتی و روابط قبیلهای و
همچنین سلطه روابط غیر دمکراتیک و استبدادی، تمامی قوانین ناظر بر مجازات حذفی و
انتقام جویانه بوده و سمت و سوی زاجره داشته و مبتنی بر زجر و مکافات مجرمان بوده
است. رهبران این نوع از اجتماعات با بهره گیری از این روش میتوانستند به تنظیم و
تضمین مناسباتی بپردازند که منافع آنان را در پی داشته و شالوده روابط موجود
اجتماعی را حفظ کند.
به نظر میشل فوکو در نظام کیفری قدیم
تنها هدف مجازات، ایجاد رعب و وحشت بود. به همین دلیل مجازاتها بیشتر به صورت زجر
دادن و مجازات بدنی و اسارت آن بود. در نظام حقوقی جدید بسیاری از مفاهیم از جمله
حقوق شهروندی مبتنی بر فرد گرایی، حقوق زنان و کودکان بازنویسی و بازاندیشی شدند.
از اینرو روح قوانین درشکل توسعه یافته آن بویژه با توجه به شاخصهای انسانی، د
فاع از حق حیات و کرامت انسان در جا معه است و دیگر فرد برای حفظ و دفاع از جامعه
قربانی نمیگردد. این رویکرد بویژه با حساسیت بیشتری نسبت به حقوق کودکان در پی
احقاق و دفاع از حقوق کودکان بیگناهی است که قربانی عملکرد بزرگسالان میگردند
خواه بزرگسالان بعنوان والدین و ملت، خواه دستگاههای صاحب قدرت که به نام جامعه در
صدد مجازات متخلفان قواعد و هنجارهای اجتماعی بر میآیند.
کودک و زندان در ایران
با اینکه زنان تنها ۴
درصد از زندانیان ایران را شامل مىشوند اما مشکلات بزرگ و غیر قابل چشمپوشى
دارند. زنان باردار و مادرانى که فرزند شیرخوار دارند، به مواد و رژیم غذایى مخصوص
نیاز دارند که چندان مورد توجه قرار نمىگیرد. زنان زندانى بر خلاف مردان، از حق
استفاده از «ملاقات ویژه» برای تامین نیاز جنسی خود با همسرانشان به دلایل شرعی!
محرومند (شکوه نوابی نژاد، زندانیان زنان، امارها و مقایسه ها).
میتوان کودکان/فرزندان زندانیان را
به گونههای مختلف تقسیم کرد که هریک نیازمند توجه و بررسی خاص خود میباشد:
·
کودکان/فرزندان متولد شده و رشد کرده در زندان که همراه مادر در زندان
زندگی میکنند.
·
کودکانی که یکی از والدین در زندان افتاده و کودک با خانواده والدین
خود زندگی میکنند.
·
کودکانی که مادر در زندان بوده، پدر اقدام به طلاق و همسرگزینی مجدد
کرده و کودک با زن بابا زندگی میکند.
·
کودکانی که هردو والدین در زندان بوده و کودک با پدر/مادر بزرگ یکی از
والدین خود زندگی میکند.
·
کودکانی که علاوه بر یکی از والدین، خود نیز در زندان هستند و هنوز
زیر ۱۸ سال سن دارند.
·
کودکانی که به دلیل زندان والدین و نبود مسئول نگهدارنده، بیسرپرست
تلقی شده و توسط بهزیستی نگهداری میشوند.
ازاین میان آنچه که در نوشتار حاضر
مورد بررسی است عبارت از کودکان/فرزندانی است که بخاطر زندانی بودن یکی از والدین
خود در زندان یا بیرون از آن بسر میبرند. وقتی یک زن به دلیل ارتکاب به جرایم
مختلف بازداشت و محکوم به زندان میشود پیامدهایی روی میدهد. ممکن است همسر زن
ازدواج کند و فرزندان او بدلیل نبود مادر، به اسیبهای روانی اجتماعى کشانده
شوند. ممکن است با حبس مادر، کودک نیز ناگزیر تا سن دو سالگی کهگاه تا شش سالگی
نیز تمدید میتواند شود، همراه مادر در زندان بسر برد. همچنین امکان دارد درصورت
حبس یکی از والدین، ناگزیر از سپردن فرزند کودک به پدر یا خانواده یکی از والدین
میگردد که در جای خود قابل تامل است.
کودکان درون زندان همراه مادر زندانی
کودکى که در زندان متولد مىشود یا در
زندان با زندانیان بزرگ و تربیت شده و رشد مىکند، هیچ فضایى را تجربه نمیکند جز
حیاط و دیوار زندان. بسیارى از این کودکان بعدها در سنین نوجوانى و جوانى با
عناوین بزهکار، متخلف و مجرم وارد ندامتگاه و یا همان زندانها شدهاند و به
این ترتیب جاى مادران خود را اشغال کرده و پدیده زندانی بازتولید میگردد ولی
دلایل این امر چیست؟
وقتى زنى به علت سرقت وارد زندان
مىشود، همراه با کودک دو سالهاش، زنان زیادى با جرایمى همچون قتل، زنا و انواع
انحرافات همسلول او مىشوند. کودک دو ساله در اوج یادگیرى صحنههایى از خشونت و
ناهنجارى را تجربه مىکند. این حافظه به وى در دوران نوجوانى و جوانى کمک خواهد
کرد زشتى و قبح جرم و گناه را بشکند و بطور بالقوه تبدیل به یک مجرم شود (شکوه نوابی نژاد، زندانیان زنان، آمارها و مقایسه ها).
باوجودیکه سازمان بهزیستى گفته است: کودکانى که
مادران مجرم دارند، از این پس در زندان نگهدارى نمىشوند ولی هنوز جزئیات این
تصمیم و هماهنگی بین سازمان بهزیستى و مسئولان سازمان زندانها روشن نیست. طبق
آیین نامه سازمان زندانها کودکان میتوانند تا سن سه سالگی با مادرانشان در زندان
بمانند اما بر اساس گزارش انجمن دفاع از حقوق زندانیان گاهی این وضع تا شش سالگی
هم طول میکشد و طی این سالها «کودکان زندان» با حداقل امکانات از کمترین حقوق
خود محروم میشوند. زنان زندانگاه برای این که طرف دعوا در یک سلول را بیشتر عذاب
دهند، کودک او را کتک میزنند و در نهایت این کودکان هستند که قربانی درگیریهای
زندانیان میشدند. اغلب زندانهای ایران هنوز نیز فاقد شیرخوارگاه و مهدکودک برای
این بچهها است. بر اساس این گزارش در حال حاضر تعداد زندانیان پنج برابر گنجایش
زندانهای کشور است و این موجب افت چشمگیر خدمات به زندانیان و به دنبال آن کودکان
همراه با زنان دربند شدهاست.
سعید مدنی، پژوهشگر مسائل
اجتماعی که خود هم اینک در زندان بسر میبرد (جامعه شناس ایرانی را آزاد کنید)، گزارش میدهد که طی هشت سال گذشته تعداد جمعیت زنان زندانی از
چهار درصد کل جمعیت زندانیان به هشت درصد افزایش یافته و این در حالی است که ۶۰ درصد این زنان ۱۹ تا ۲۹ ساله و بسیاری از آنها مادر هستند. او اضافه میکند روی بدن
بسیاری از کودکان زندان آثار اذیت و آزار دیده شده که این نشانگر نبود امنیت کافی
در بند نسوان برای کودکان است (450 کودک همراه مادران زنداني حبس ميكشند.، مدرسه فمینیستی). متاسفانه آمار دقیقی از
تعداد زندانیان مادر و فرزندان همراه آنان در زندان موجود نیست و سازمان زندانها
نیز اعلام تعداد کودکان سازمان زندانها را وظیفه خود نمیداند. بر اساس گزارش
دیگری در حال حاضر ۴۵۰ کودک همراه با مادران خود در زندانها به سر میبرند و هزار و ۵۰۰ کودک زیر ۱۵ سال به خاطر زندانی بودن مادرانشان در مراکز شبانه روزی بهزیستی
زندگی میکنند. آمار سازمان بهزیستی از میزان انتقال کودکانی که به دلیل عدم
صلاحیت یا زندانی شدن مادر و پدر به مراکز این سازمان منتقل میشوند، نشان از
افزایش تعداد این دست از کودکان دارد. از سال ۸۳ تاکنون تعداد کودکانی که به این طریق به مراکز بهزیستی رفتهاند از ۲۳۰۰ نفر به بیش از ۳۰۰۰ نفر افزایش یافته است (منبع پیشین).
در کشورهای دیگر نظیر چین زنان
باردار و یا مادران تا یک سالگی کودک به زندان فرستاده نمیشوند. در برخی از
ایالات آمریکا نوزادان مادران زندانی ظرف ۲۴ تا ۷۲ ساعت از فضای زندان دور میشوند و در ایالتهای دیگر مهدکودک در این
مراکز ساخته شده است. ۷۵ درصد همه زندانیان زن در امریکا مادر هستند و میلیونها کودک
مادرانشان در زندان بسر میبرند و هزاران کودک در طول دوره حبس مادر، در زندان
متولد میشوند (کمپین نجات کودکان مادران در بند). ارقام کودکان دولت اسکاتلند هم به زندانها اجازه داده تا کودک را
تا یکسالگی نگهدارند و پس از آن به مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست منتقل کنند.
در ایران هم از سال ۷۹ بر اساس تفاهمنامهای بین سازمان بهزیستی و زندانها کودکان زندان
پس از دو سالگی به شبانهروزیهای بهزیستی یا اقوام سپرده میشوند اما اکنون
اطلاعی از روند اجرای این تفاهمنامه در دست نیست (منبع پیشین).
آمار افراد
محکوم به حبس برحسب سن، جنس و سال ثبت محکومیت زندان
|
مأخذ ـ نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران. معاونت طرح و برنامه و بودجه.
اداره آمار
کودکان
دور از مادر یا پدر زندانی
ارقام بالای زندانیان
کشور اعم از زن و مرد نشان از این دارد که تعداد فرزندان/کودکان زیر ۱۸ سال مادران و پدران زندانی بسیار بیش از آن است که بتوان
برآوردی از آن بدست داد. بخش بزرگی از این کودکان بدور از مادر یا پدر خود در
شرایط سخت و ناهنجاری بسر میبرند که از نظر تربیتی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و
اقتصادی آنان را در وضعیتی آسیب پذیری قرار میدهد.
اگرچه تعداد زنان نسبت
به مردان زندانی بسیار اندک است و گاهی بین ۵ تا ده درصد، ولی شواهد نشان میدهد وضعیت کودکان مادران در
بند بمراتب خاصتر و دشوارتر از کودکان پدران زندانی است (Prisoners' Children: What are
the issues? AvRoger Shaw). ). سرشماری سال ۹۰ نشان میدهد
که ۸۸ درصد مردان و ۱۲ درصد زنان
سرپرست خانواده بودهاند. همچنین این آمار حاکی است که ازاین بین ۶۰ درصد جمعیت
بالای دهسال ازدواج کرده هستند.
آمار زندانیان بر حسب
جنسیت
مرد
|
فراوانی: 197103
|
96.45 %
|
زن
|
فراوانی: 7262
|
3.55 %
|
جمع کل
|
فراوانی: 204365
|
100 %
|
براساس
سرشماری سال ۱۳۸۹ ازبین
کل زندانیان کل کشور ۹۹ درصد
بالای ۱۸ سال سن
دارند و از این بین ۶۳ درصد
متاهل و دارای همسر هستند (سازمان
زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، 1389).
شواهد
آماری نشان میدهد بعنوان مثال استان سیستان و بلوچستان با داشتن ۲۶۱ نفر زندانی در هر یکصد هزار نفر از زمره استانهایی
است که دارای متوسط این نسبت در کشور میباشد. درهمین راستا براسای گزارش دفتر
حمایت از زنان و کودکان دادگستری سیستان و بلوچستان ۹۰ درصد از زنان بند نسوان که خواسته یا نخواسته
مرتکب جرم شدهاند خود سرپرست هستند. فرزندان ۸۰ درصد از این زنان فاقد متولی هستند و به حال خود
در جامعه رها شدهاند (نود
درصد زنان بند نسوان خود سرپرست هستند).
از سوی دیگر به گزارش
اداره کل اقدامات تامینی سازمان زندانها هم اکنون بالغ بر ١٠۶ هزار زندانی متاهل
وجود دارد که به علت زندانی شدن سرپرست خانوار نیازمند انواع خدمات حمایتی بوده که
بالغ بر ١٧۵ انجمن حمایت زندانیان در سطح کشور متولی اقدامات حمایتی آنان میباشند
که به علت کمبود شدید اعتبارات نمیتوانند پاسخگوی این تعداد خانوار باشند (روز نسيم مهر روز حمايت از خانواده زندانيان، 1388). نتایج یک پژوهش در انگلستان نشان میدهد که در انگلیس از هر شش
کودک، پنج نفر پدرشان و یک نفر مادرشان در زندان بوده است. ۹۵
درصد کودکان در این مطالعه با پدر یا مادر زندانی خود در تماس بودند و تقریبا نیمی
از آنان اظهار داشتهاند که بودن یکی از والدینشان در زندان تاثیر بدی بر روی آنها
گذاشته است (گالاگر و مانبی، کاهش سلامت روانی کودکان زندانیان). .
میزان پذیرش کودک از زندانی شدن والدین در بین کودکان
متفاوت است و بستگی به این دارد که کودک از قبل با پدر یا مادر زندانی شده خود
رابطه خوبی داشته باشد؛ و یا اینکه در غیاب والد زندانی تحت مراقبت یکی از افراد
خانواده باشد (پدر یا مادر یا سرپرستی که در حال حاضر مسئولیت آنها به عهده دارد
و دیگر خواهر برادرهایشان)؛ و زندگی نسبتا با ثباتی را داشته باشند. این تحقیق
اهمیت کمک پدربزرگ و مادربزرگها را در میزان رفاه و سلامت روانی کودکان در طول
زندانی بودن یکی از والدینشان نشان میدهد. طول مدت زندانی بودن والدین هم یکی از
فاکتورهای اصلی تفاوت در این کودکان و نوجوانان شناخته شده است. خانوادهها باید
خودشان تصمیم بگیرند که تا چه حد اطلاعات در باره زندانی بودن والدین به مدرسه
فرزندان خود بدهند (گالاگر و مانبی، کاهش سلامت روانی کودکان زندانیان).
پژوهشی که توسط معروفی صورت گرفته است حاکی است که زﻧﺪاﻧﻲ ﺷﺪن واﻟﺪﻳﻦ
درﻛﺎﻫﺶ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻓﺮزﻧﺪان دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻛﺎﻫﺶ در
ﻋﻤﻠﻜﺮد دﺧﺘﺮان ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﭘﺴﺮان ﺗﺄﺛﻴﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﺳﺖ بطوریکه دلایل ﺗﺄﺛﻴﺮ و آﺳﻴﺐ ﭘﺬﻳﺮی
ﺑﻴﺸﺘﺮ دﺧﺘﺮان از زﻧﺪاﻧﻲ ﺷﺪن واﻟﺪﻳﻦ را در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﭘﺴﺮان ﺑﺘﻮان ﺑﻪ وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎی روﺣﻲ
و رواﻧﻲ دﺧﺘﺮان ﻧﺴﺒﺖ داد، زﻳﺮا دﺧﺘﺮان از ﻟﺤﺎظ روﺣﻲ ـ رواﻧﻲ ﺣﺴﺎس ﺗﺮ از ﭘﺴﺮان ﺑﻮده
و ﻧﺎﻣﻼﻳﻤﺎت زﻧﺪﮔﻲ و ﻓﺸﺎرﻫﺎی ﺣﺎﺻﻞ از آن ﺑﺮ دﺧﺘﺮان ﺑﻴﺶ از ﭘﺴﺮان ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ میﻛﻨﺪ. از
ﻃﺮﻓﻲ اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس دﻳﺪﮔﺎه رواﻧﻜﺎوان از ﺟﻤﻠﻪ ﻓﺮوﻳﺪ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﭘﺪر ﺑﺮ
ﻫﻮﻳﺖ ﻳﺎﺑﻲ دﺧﺘﺮان در دوران ﻛﻮدﻛﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻧﻴﺰ میﺑﺎﺷﺪ ( ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎي زﻧﺪاﻧﻲ ﺷﺪن واﻟﺪﻳﻦ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﻓﺮزﻧﺪان، یحیی معروفی).
مهمترین مسائل دامنگیر کودکان زندانیان
دوری از فضای نرمال اجتماعی و مناسبات
با همسالان خود، حضور در مدرسه، محل بازیهای کودکانه، معاظرت با سایر کودکان محل
زندگی و خویشاوندان که سبب میگردد شبکه اجتماعی کودک در طول زیستن با مادر در
بند، بشدت محصور و بسته بوده و فرایند جامعه پذیری کودک نیز بشکل ناکارآمدی صورت
تحقق بپذیرد.
زیستن با مادر در بند سبب آسیب پذیری
ازنوع دیگری نیز میشود. این کودکان علاوه بر آسیب پذیری جسمی و روحی از محیط
زندان، از ازار و اذیتهای جسمی و تحقیر و فشارهای روحی هم سلولان دیگر در زندان
در امانن نیستند.
حبس یکی از والدین سبب سرافکندگی کودک
در محیط خانه و مدرسه شده و همچنین موجب ایزوله ساختن کودک توسط سایر کودکان و
همسالان بویژه به توصیه والدین آنان میگردد که در جای خود فشار زیادی بر کودک
آورده و او را برای جبران این نقیصه به بازی مکافات و انتقام میکشاند، انتقام از
جامعهای که یکی یا هر دو والدین اورا سخت مجازات کرده است.
فقدان اعتماد بنفس، نگرانی و تشویش،
هراس از نیروهای امنیتی و پلیس و مراکز تربیتی و انتظامی، پرهیز از نمایش اجتماعی
حضور کودک در محیط خانوادگی و دوستان در خانه و مدرسه، نگرانی از تحقیر و نگاههای
پرسش برانگیز دیگران و... سبب تفرد کودک، حاشیه نشینی او، قبول انزوای اجتماعی و
روان پریشی مزمن وگاه شدید کودک میگردد.
در چنین فضایی بنظر میرسد، با فرض
محاکمه والدین مجرم خواه جرایم عادی خواه بعنوان دگرباشان و دگر اندیشان سیاسی و
دینی برای پیشگیری ارتکاب جرم یا تعرض به ارزشهای حکومتی قدرت مسلط بر جامعه و
بنام نمایدندگی وجدان جمعی، در نهایت سببب میشود که کودکان این دست از والدین
در نهایت به صف کسانی بپردازند که ارزها و هنجارهای مسلط در جامعه را برنتافته
و بصورت اعتراض یا هنجارشکنی، وارد رویارویی با جامعه و نهاد قدرت میشوند.
باهمنگری و برخی راهکارها
الف. حبس زدایی از زنان و مردانی که
کودکان خردسال دارند یکی از راهکارهایی است که میتواند زمینه کاهش آسیب پذیری
کودکان را فراهم کند. این روش نه تنها در مورد زندانیان پدر و مادر، بلکه برای
کاهش آثار زیانبار زندان و مشکلات جامعه پذیری مجدد فرد زندانی و در عین حال کاهش
هزینههای انسانی و اجتماعی گسترش مجازات زندان، روشی است که مورد توجه برخی
نهادهای اجتماعی و چالشگری نهادهای مدنی دنیای مدرن است.
ب. تبدیل مجازات افراد از زندان و حبس
به خدمات اجتماعی با منافع عمومی در پاسخدهی به زیانهای اجتماعی فرد مجرم، از
دیگر روشهایی است که زمینه همزیستی مادران و پدران صاحبان فرزندان خردسال میگردد.
مشاغلی چون اشتغال برای دولت یا ارائه خدمات اضافه بدون دستمزد ولی با احتساب مالی
آن جهت تامین خسارات احتمالی، زمینه بازپروری و بازاندیشی را برای فرد مجرم فراهم
میآورد.
پ. در مواردی نیز دولت متعهد است خانههای
«کودک و مادر» فراهم سازد. نظیر آنچه خانه اصلاح و تربیت برای کودکان بزهکار زیر ۱۸ سال
وجود دارد (که البته درجای خود مشکلات و نارساییهای مدیریتی و سوء کارایی بسیاری
دارد) نیز میتواند برای والدین دارای فرزند فراهم شود و این افراد نه بعنوان
زندان بلکه در مراکزی نگهداری شوند که کودکانشان از همزیستی با سایر افراد بزهکار
و جرایم مختلف در زندانهای عادی دور بوده و درعین حال والدین بتوانند در شرایطی
بسامان به وظیفه و مسئولیت پدری یا مادری خود باز اندیشند. آیجاد فضاهای کار و
آموزش مشاغل فنی و حرفهای دراین بخش میتواند زمینه ساز بازگشت فرد زندانی به
جامعه و کاهش آسیب پذیری وی و فرزند او گردد.
ت. ایجاد مهدهای کودک در کنار زندان
و نه در درون آن نیز میتواند از دیگر روشهایی باشد که دولت باید برای آن برنامه
ریزی دقیقتر نماید. شواهد حاکی است انجمن حمایت زندانیان که بدین منظور تاسیس شده
و خود زیر نظر قوه قضائیه فعالیت دارد، از کارآمدی لازم برخوردار نیست اگرچه این
ایده میتواند در حد قابل قبولی و برای بخشی از زندانیان کارآمد باشد.
ث. درباره زندانیان سیاسی، اندیشگی،
دینی، قومی و مواردی از این دست، بیهیچ سخنی باید نخست از حقوق اولیه این افراد
در بیان آزاد آرا و اندیشههایشان دفاع کرد. دولت نامدارا، غیردمکرات، مستبد و
تمامیت خواه نمیتواند در باره زندانیان سیاسی بطور عام، راهکاری را برای مراقبت
از فرزندان کودک این گروه پیش بینی کند زیرا که نفس بازداشت و به زندان محکوم کردن
فرد به استناد نوع باور و اندیشه او اصولا در تناقض جدی با مفاد حقوق بشر است.
------------------------------
منابع:
مأخذ ـ نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران. معاونت طرح و
برنامه و بودجه. اداره آمار
سرشماری سال 1390، مرکز آمار ایران، 1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر