۱۳۹۲/۱/۲۳

فمن: جنبش سینه لخت ها


فمن اندیشه و جنبش جدید فمینیستی است که در سال ۲۰۰۸ در اوکراین بنیاد نهاده شد. این جنبش امروزه به یک جنبش جهانی برای ساماندهی راهپیمایی‌های اعتراضی تبدیل شده است که درآن زنان بدون سینه بند یا با سینه‌های لخت وارد میادین اجتماعی می‌شوند. این جنبش در اساس، معترض و مخالف سرسخت روسپیگری، شی/ابزارسازی زنان یا اوبجکتویزم، توریزم جنسی، نهادهای دینی وشرکتهای جهانی روابط زناشویی، تجارت سکس، سلطه مردانه و دیگر موضوعات اجتماعی، ملی و بین مللی است. این جنبش برای جلب توجه مخاطبان خود به مسائل زنان، به رونمایی سینه‌های خود پرداختند. این گروه ازمنظر فلسفی معتقد است که بدن زنان یک ابزار موثر پدرسالارانه‌ای برای فروش همه چیزاست و بهمین منظور معتقدند خود زنان نیز از این ابزارسازی بدنشان برای طرح شعار‌ها و مطالبات فمینیستی باید بهره بگیرند.
برخی معتقدند که بدوراز رونمایی سینه‌ها، نگرش این گروه‌‌ همان اعتراض سنتی فمینیستی است. الکساندر چوشنکو یکی از رهبران این جنبش در اوکراین در مصاحبه‌ای اذعان داشته است که «ما قصد افشای راهبردهای خود را به جهان نداریم. ما مانند یک نظامی آماده عملیات جنگی می‌شویم و روشهای تهاجمی خاص خودمان را تمرین کرده‌ایم».
تحلیل گران معتقدند که بدن زنان همواره بخشی از کمپین مبارزاتی آنان بوده است. در سده ۱۹۰۰ طرفداران حق رای زنان اعتصاب غذا کردند زمانی که در کمپین حق رای زنان بازداشت و زندانی شدند و از بدن خود برای مبارزه بهره جستند. در سال ۱۹۶۸ گروه معروفی از زنان معترض در شهرا آتلانتیک امریکا جمع شده و سینه بند یا سوتین‌ها، مژه‌های مصنوعی، کمربندهای چرمی، دستگاه فرزنی مو و سایر وسایل سرکوب زنان را به زباله دانی پرتاب کردند. در دهه‌های هفتاد وهشتاد همین قرن گذشته بود که بسیاری از سوئدی‌ها با رونمایی سینه‌های خود برای اعتراض به سکسی/جنسی کردن سینه‌هایشان، به سواحل دریا ریختند.
ولی بهره جویی از سینه‌های کنشگران فمن بعنوان اسلحه‌ای برای دفاع از آرمان‌هایشان روش کاملا جدیدی است. فمن‌ها می‌گویند با توجه به اینکه سینه زنان وسیله‌ای شده است تا صاحبان صنایع و کالا‌ها به فروش همه چیز روی آورند، فمن‌ها نیز معتقدند ما نیز از سینه‌هایمان برای فروش ایده‌هایمان بهره می‌گیریم. فمن‌ها قصد تبدیل شدن به فمنیست‌های سنتی را ندارند که فقط اینجا و آنجا صحبت می‌کنند و هیچ تغییری نیز صورت نمی‌گیرد. این جنبش جدید فمینیستی خود را افراطگرایی جنسی (sextremism) نیز معرفی ساخت که نوعی ایدئولوژی جدید اعتراض جنسی زنان با سینه‌های برهنه بصورت مستقیم است. این سکسترمیزم بدنبال دفاع از حقوق زنان، مبارزه علیه دمکراسی مهاجم، پدرسالاری درهمه اشکال آن خواه دیکتاتوری، قدرت کلیسا و صنعت سکس است. فمن بودن عبارت از بهره گیری از همه سلولهای بدن برای مبارزه بی‌امان علیه سده‌های متمادی بردگی زنان است.
 در صفحات اصلی فمن‌ها آورده شده است که این گروه شامل کسانی هست که بنیان‌های جهان پدرسالاری را با اندیشه، سکس، زیرکی، ایجاد بی‌نظمی، ایجاد ترس در جهان مردانه به لرزه در می‌آورد. فمن‌ها با برهنگی سینه‌های خود فرصت نعوذ یا سیخ شدن آلت مردان را ازآنان می‌گیرند.
جنسیت زنان همواره در تاریخ مورد سوء استفاده قرار گرفته است. ولی پیس از دستیابی به حقوق سیاسی و حق رای برای زنان، صنعت سکس در جهان بطرز آشگاری گسترش یافته است. جانا ژدانوا (Jana Zjdanova) می‌گوید بدن زنان در طول تاریخ هرگز مانند عصر حاضر چنین مورد بهره کشی قرار نگرفته بوده است. ازاینرو مبارزه برهنه شکلی از اعتراض است که مدعی است بدن زنان متعلق به خودشان است و زنان بدان غرور می‌ورزند. آنان معتقدند وقتی ما لباس ازتن بدر می‌کنیم بسهولت می‌توان دید که ما زن هستیم. بدن ما زنان، ابزار اعتراض ماست.
اینا شوچنکو (Inna Shevchenko) از رهبران بنیانگذار فمن در اوکراین معتقد است ما زنان باید خودمان باشیم. ما نیازی نداریم که شبیه مردان باشیم. فمینیست‌های سابق بدنبال مشابه سازی با مردان، موی خود را کوتاه کردند تا نشان دهند که ما زنان می‌توانیم دقیقا مانند شما مردان باشیم. ولی ما فمن‌ها نمی‌خواهیم مانند مردان باشیم. ما حق داریم متفاوت باشیم. ما حق داریم زیبا باشیم، مورد احترام قرار بگیریم، آرایش کنیم و نسبت به خود و بدنمان مغرور باشیم. وقتی ما در فضاهای علنی برهنه می‌شویم، مردان صاحب قدرت به وحشت می‌افتند. آنان واکنشی نمی‌توانند نشان دهند جز اینکه ما را سرکوب کنند. ما در حال مبارزه با مردسالاری در سه وجه اصلی آن یعنی سوءاستفاده جنسی از زنان، دیکتاتوری و عقاید تند مذهبی هستیم. این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم با بدنمان، تمایلات جنسیمان و پستان‌هایمان چه کنیم؛ آن‌ها را نشان دهیم یا پنهانشان کنیم. او معتقد است که نئوفمنیست‌ها امروزه به جای تکیه بر استدلال، به تاکتیک‌های افراطی جنسیتی نیاز دارند، زیرا این تاکتیک‌ها طرف مقابل را به پاسخگویی تحریک می‌کند. او می‌گوید «سال‌ها پیش طرفداران حق رای زنان از این شیوهٔ اعتراضی استفاده کردند، بنابراین نمی‌دانم چرا اکنون فمنیست‌ها تلاش می‌کنند به ما انتقاد کنند. نسل جوان نمی‌خواهد یک فمنیست کلاسیک باشد؛ آن‌ها می‌خواهند بخشی از فمنیسم نوین باشند. به تعبیر برخی از بنیانگذاران این جنبش، فمن‌ها چهره، روح و خون جدیدی به فمینیزم اهدا کردند».
چنکو می‌گوید ما در تدارک یک جنگ برهنگی هستیم، جنگی با کمترین خشونت و سلاح. تنها سلاح ما بدن ماست و این قدرتمند‌ترین ابزار برای مبارزه با دنیای مردانه است. به تعبیر وی زنان در دنیایی از سلطه مردانه زندگی می‌کنند و برهنگی تنها روش برانگیختن آنان است. برهنگی روشی است برای مبارزه علیه یک مثلث شوم یعنی جامعه پدرسالار، بهره کشی جنسی و دین و دیکتاتوری. او می‌گوید براستی برکندن لباس و برهنه شدن در انظارعمومی سخت‌ترین کار برای ماست ولی این حرکت ما نوعی مبارزه است و مبارزه همواره سختی‌های خود را بهمراه دارد. به زعم او برهنگی، شاخص آزادی است.
ازنظر رهبران فمن، فمینیست‌های کلاسیک عمدتا بدنبال برگزاری کنفرانس‌ها و نوشتن کتب هستند. فمن‌ها نیز آرای مشابهی دارند ولی روش آنان متفاوت است و این تفاوت در روش مبارزه است. اولین فمینیست‌ها برای حق زنان در پوشیدن شلوارو جین تلاش کرده و موفق شند. زنان اینک در پارلمان‌ها نیز شلوار می‌پوشند ولی آیا مردان به سخنان آنان گوش می‌دهند؟ زمانی که هنوز زنان مانند برده زندگی می‌کنند و دارای فرصت‌ها و درآمدهای برابر با مردان نیستند باید مبارزه را شدت بخشید (Femen's topless warriors start boot camp for global feminism).
فمن‌ها از خیابان‌ها تا مرزهای جهانی
درواقع حرکت نخستین فمن‌ها عمدتا بصورت نمایش‌های خیابانی بود که در یکی از نمایش‌ها، اعضای آن به نمایش سینه‌های خود پرداخته و متوجه جلب توجه مخاطبان گردیدند و از آن پس این رویه به سنتی دربین این گروه مبدل گردید. نخستین اعتراض ائتلافی فمن‌ها، ائتلاف با کمپین بزرگتری بود که معتقد بودند اوکراین فاحشه خانه نیست. درهمین سال آنا گاتسول (Anna Gutsol) از سوء استفاده جنسی، تجارت زنان و توریزم جنسی خواهران و زنان در کشور خود بستوه آمده و به کمک دوستان نزدیک خود به تاسیس گروه فمن پرداخت و بزودی بخاطر رونمایی از سینه‌های خود شهرت یافتند. هم اینک فمن‌ها در سطح جهان بیش از سیصد نفر عضو فعال دارند. این دختران عمدتا جوان علاوه بر مسائل زنان علیه فساد سیاسی و مالی نیز مبارزه می‌کنند.
درپی این اعتراضات نمایندگانی ازاین گروه مدعی شده‌اند که فمن‌ها قصد دارند مانند کنشگران صلح جوی سبز فمینیست، مورد توجه باشند. درموج دیگری از اعتراضات زنجیره‌ای فمن‌ها، آنان با شعار لعنت به اتحادیه اروپا «Fuck Euro» بدنبال اعتراض به فوتبال مردانه جام اروپایی بودند که سبب جذب توریست‌های سکس در این کشور و سایرممالک اروپایی می‌گردد و آنجا را به یک روسپی خانه مبدل می‌سازد.
حرکت دیگر اعتراضی گروه فمن علیه شرکت بزرگ «آی کی آ (IKEA)» بود که در عربستان به حذف تصاویر زنان از تبلیغات و کاتالوگ خود اقدام کرد. پس ازاین حرکت در کشورهای سوئد، Hلمان و فرانسه، حرکت دیگری با شدت عمل بیشتری در سوئد صورت گرفت که در اعتراض به وضع قوانین اسلامی در قانون اساسی مصر توسط مرسی رئیس جمهور مصر بود. دراین حرکت اعتراضی، عالیه المهدی وبلاگ نویس مشهور مصری که علیه قوانین حجاب اسلامی در مصر تصویر برهنه خود را منتشر کرده بود نیز حضور داشت.
حرکتهای اعتراضی این گروه در اکثر کشور‌ها سبب برخود کم و بیش خشونت آمیز پلیس و مخالفان با آنان شده است و اخرین بار نیز در دفاع از حقوق همجنس گرایان برای ازدواج در فرانسه، بشدت مورد ضرب و شتم خونین قرار گرفتند.
خاستگاه اصلی پیدایش این جنبش اوکراین بود. نیمی از روسپیان اوکراین را دانشجویان تشکیل می‌دهند. فمن‌ها معترض به نظامی هستند که در اوکراین روسپیگری را برسمیت می‌شناسد و به تعبیر رئیس جمهور اوکراین سیاست را شایسته زنان نمی‌داند. فمن‌ها معتقدند درکشوری که دوسال پیش از سوئد به حق رای زنان رسیده است نباید اجازه داده شود جامعه‌ای ساخته شود که نیمی از مردم آن یعنی زنان فاقد ارزش باشند. فمن همچنین علیه فساد در مدارس و دانشگاه‌ها و نیز علیه آموزگاران و اساتیدی مبارزه می‌کند که به ازای نمره قبولی سکس طلب می‌کنند.
گروهی از اعضای جنبش «فمن» طی اقدامی در لندن به حضور «حکومت‌های اسلامی» در المپیک اعتراض کردند. این زنان بر قسمت عریان بدن خود نوشته بودند: شرم بر المپیک!، نه به شریعت! در این مراسم یکی از فعالان فمن گفت که رژیم‌های دینی/سیاسی فاشیست‌های زمان ما هستند. آن‌ها با زنان مانند انسان‌های درجه سوم رفتار می‌کنند. این زنان قبلا نیز در اوکراین علیه حکم سنگسار یک زن ایرانی به نام سکینه محمدی آشتیانی در مقابل دیپلمات‌های ایرانی اعتراض کرده بودند. اخرین اقدام فمن‌ها مشارکت نیمه برهنه در جشن و پایکوبی در حمایت از استعفای پاپ بندیکس درمقابل نوستراداموس در پاریس بود که شعار دادند که «دیگر هیچ پاپی نداریم!، یا همجنس گریزی تمام شد! و بدرود بندیکس!».
نقدها و نظرها
انتقاداتی که به این گروه صورت گرفته است اززوایای مختلفی طرح شده است. فمینیست‌ها معتقدند که فمن‌ها به بازتولید‌‌ همان اوبژه یا شی سازی می‌پردازند که علیه آن مبارزه می‌کنند.. لوئیس پنیگتون معتقد است که استفاده از بدن برای نمایش اعتراضات امر جدیدی نیست و این امر هوشمندانه نیست زیرا که‌‌ همان تلاش پدرسالارانه با کلاه جدیدی بشمار می‌رود (Femen: Reinforcing the Patriarchal Louise Pennington ). فمن‌ها حتی در اعتراض به حجاب زنان مسلمان نیز‌‌ همان کاری را می‌کنند که مردان نو لیبرال غربی انجام می‌دهند. اعتراض فمن‌ها در‌‌نهایت فقط به انعکاس اعتراض آنان بدون توجه به آنچه که آنان می‌خواهند منجر شده است و این‌‌ همان بازتولید بهره گیری رسانه‌ای از بدن زنان و درواقع تقویت نرمهای پدرسالارانه است. درواقع پیامهای آنان کمتر از سینه‌های فعالان گروه فمن مورد توجه مردان واقع شده است. براین اساس منتقدان براین باورند نظام پدرسالاری با صرف اعتراض با سینه‌های برهنه ازبین نمی‌رود و دراین نظام صرف برداشتن حجاب گروه اندکی بدون توجه به ساختارهای فرهنگی و سیاسی که سبب اجبار و یا انتخاب پوشش حجاب شده است، ره به جایی نمی‌برد. ما نمی‌توانیم دولت تونس را برای محکوم شمردن تجاوز پلیس به زنان با دویدن نیمه برهنه در نمایشگاه‌های هنری وادار کنیم. برخی نیز این گروه و اقدام آنان را امری ساده انگارانه و در عین حال ضد دین مسیحیت و کفرآمیز می‌شمارند. درمقابل این نقد، فمن‌ها معتقدند مبارزه آنان در پاره کردن سینه بند‌هایشان و نوشتن شعار برآن تبدیل این اوبژه به سوژه و بزرگ نمایی عامل و خود کنشگر است که علیه کنش پذیری زنان مبارزه می‌کند
برخی دیگر معتقدند حرکت فمن‌ها نوعی دامن زدن به پورنوگرافی است امری که صاحبان صنعت سکس را بیش از پیش خوشحال و سودمند خواهد ساخت. دراین میان فمن‌ها براین باورند که آنان فمینیست‌های جدیدی هستند که نرم‌های متداول و سنتا موجود مبارزه فمینیستی را به نقد می‌کشند. فمن‌ها و هواداران آنان می‌گویند با برهنه سازی سینه زنان، ابزار صاحبان صنایع سکس کم اثر خواهد شد و چشم چرانهای تبلیغات رسانه‌ای از دیداری تا نوشتاری و پورنوگرافی با دیدن تصاویر سینه زنان فقط کالاهای مصرفی بیادشان نیامده و شعارهای فمن‌ها بر بدنشان نیز یادآوری خوادهد شد.
پاره‌ای دیگر از انتقادات پیرامون این حرکت عبارت ازشیوع یک نگرانی دربین جامعه زنان است که با برهنه شدن فمن‌ها، اعتماد زنان در هواداری و پیشبرد مطالبات حقوقیشان در جامعه آسیب می‌بیند و بسیاری حتی بخاطر این حرکت مورد نقد و حملات تحقیرآمیز قرار می‌گیرند. کسانی که ازچنین منظری به نقد فمن‌ها می‌پردازند می‌گویند فمن‌ها ویروس ترس را میان زنان نیز واگیر می‌سازند. دربرابر این رویکرد، فمن‌ها نظر معکوس داشته و براین نظر هستند که واهمه از برهنگی فمن‌ها عمدتا پایه‌های نظام قدرت مردانه را به لرزه در می‌آورد و زمانی که این جنبش فراگیر‌تر گردد، ترس خواب از چشم صاحبان صنایع خواهد ربود. همچنین برپایه موافقان جنبش فمنی، ممکن است در کوتاه مدت زنان از ترس تحقیر مردان در جامعه در انتساب به برهنه گرایی تحقیر شده و کم انگاشته شوند، ولی در میان و بلندمدت این هراس به جامعه معارض با حقوق برابر برای زنان تسری خواهد یافت.
فمن‌ها معتقدند سینه‌های آنان سیاسی شده‌اند و ناگزیر باید ازاین اندام سیاسی شده، علیه آن بهره سیاسی برد. شوارتز یکی از موافقان جنبش فمن‌ها، می‌گوید برهنه ساختن سینه‌ها توسط فمن‌ها طنز موثری دربرابر نسلهای دوم و سوم فمینیست‌ها است. ازنظر او این شکل از نیمه برهنگی در برابر برهنگی مورد سوء استفاده از سوی صاحبان رسانه‌ها و قدرت و ثروت، همانند آن است که فمن‌ها راکت بومرنگ پرتاب شده از سوی این صاحبان فدرت را در میانه هوا گرفته و بسوی خود آنان پرتاب می‌کنند. وی در عین حال فمن‌ها را برحذر می‌دارد که با برهنگی کامل در حرکت‌های اخیر ممکن است کنش‌هایشان مانند راکت بومرنگ بسوی خودشان بازگردد (The Body Politic: Getting Naked to Change the World,By Dialika Neufeld).

منابع:


۱ نظر:

ناشناس گفت...

سپاس‌گزار از یادداشت خوب و بی‌طرفانه‌ی شما.