مصاحبه کننده: میترا شجاعی
"ارمیا" دختر ایرانی با حجابی که تصمیم گرفت در مسابقه خوانندگی شرکت کند، احتمالا فکر نمیکرد که حجابش تا این حد بحث برانگیز شود؛ آن هم در مسابقهای که در یک کشور اروپایی برگزار میشود.
یک گروه در واکنش به برنده شدن یک خواننده باحجاب این موضع را گرفتند که اصولا این فرد نباید رای میآورد و رای آوردن او به نوعی تبلیغ برای حجاب و اسلام بوده است. این گروه که عمدتا شامل افرادی با رویکرد سکولار است، شرکت یک زن با حجاب در یک مسابقه خوانندگی را مغایر با اصول سکولاریسم تلقی کردند.
علی طایفی جامعهشناس مقیم مالموی سوئد معتقد است که بخشی از مردم ایران علیرغم داشتن رویکردهای سکولار، همچنان دارای تفکر دینی هستند و تنها در پی تحقق و تعبیر روایت سیاسی از سکولاریسم هستند. این جامعهشناس معتقد است که این نگرش با نگاه مسلط "آنچه من میاندیشم صحیح است" در حقیقت واقعیت را دستکاری میکند.
او میگوید: «این قشر گویی هنوز نپذیرفته که بانویی که با حجاب به عرصه مسابقه خوانندگی روی آورده، خود به نوعی در صف سکولاریستها نشسته است. این خواننده زن در جامعه اروپا رشد و پرورش یافته و به میل خود به انتخاب پوشش سر و تن پرداخته و بدنبال هویتیابی فرهنگی و نه لزوما دینی است».
به عقیده علی طایفی، اشکال دیگری که در نگاه این گروه دیده میشود، عدم احترام به فردیت است. او میگوید: «مخالفتهای تند و تیز برخی دیگر با انتخاب یک خواننده زن با حجاب که با معیار ایدئولوژیک و دینی - حکومتی همخوان است، نشان از این دارد که مرز میان یک نگرش اجتماعی و یک انتخاب آزاد و حق رای فردی در انتخاب پوشش هنوز شفاف نشده است. این لایه و قشر اجتماعی که با انتخاب این خواننده با حجاب مخالف است، به ظاهر مدافع آزادی پوشش زنان و مخالف با حجاب اجباری است، ولی درعین حال حاضر به پذیرش انتخاب فردی خواننده زن و هواداران و علاقمندان او نیست».
به نظر این جامعهشناس عدم احترام به رای فرد و انتخاب فردی در پوشش، اتفاقا نقطه مشترک دو گروهی است که مخالف برنده شدن این خواننده بودند؛ هم گروه به ظاهر سکولار و هم گروه مذهبی.
موافقان ایدئولوژیک
واکنش مخاطبان عمدتا در فضای مجازی، تنها محدود به مخالفت با برنده شدن یک خواننده باحجاب نبود، بلکه بسیاری نیز از برنده شدن "ارمیا" حمایت کردند، اما باز هم بر اساس معیارهای ایدئولوژیک و نه هنری.
این گروه بر این نظر بودند که برنده شدن یک خواننده زن باحجاب، یک پیروزی برای قرائتی لیبرال از اسلام بود.
از سوی دیگر گروهی نیز از ابتدا بر اساس معیارهای ایدئولوژیک به این خواننده رای دادند. علی طایفی درباره این گروه میگوید: «به نظر میرسد بخشی از لایههای مردمی که به خواننده باحجاب رای دادهاند، صرفنظر از حجاب، ویژگیهای دیگری را نیز در نظر گرفتهاند که میتواند مکمل نظر مثبت آنان و پررنگ شدن امر حجاب در آن شود به طوریکه صدای خوب خواننده، شکستن تابوی خوانندگی زن که همواره همراه با پوششهای شبه غربی، نمادها و نمودهای آزاد است و همچنین رفتار عمومی همراه با آرامش و نجابت مورد نظر جامعه ایرانی از وجهه یک زن با قامت و درایت سنتی دراین نمونه منتخب تامین شده و لذا بخشی از رای دهندگان به انتخاب خواننده زن با حجاب و "موجه" روی میآورند».
این جامعهشناس ایرانی تاکید میکند که این رویکرد نیز تضادهای خاص خود را در درون خود دارد: «از یکسو آواز خواندن زن در قاموس دینی و فرهنگ سنتی مقبول نیست و از سوی دیگر گویا همین بخش در واپسین نگاه، زن خواننده با حجاب را به زن خواننده با پوشش آزاد و به اصطلاح غربی ترجیح میدهد».
علی طایفی معتقد به حفظ رویکردهای جنسیتی نزد این گروه است و میگوید: «بخش مهمی از افکار عمومی جامعه ایران از نمادهای زنانه در رسانهها، مدسازی، طرز پوشش، آگاهی اجتماعی و آزادی مطرح در فرهنگ غرب هراس دارند و این واکنش علیه نسل جوان و بهویژه رویکردهای آنان در مناسبات آزاد اجتماعی و پوشش زنان امری است که ریشه در فرهنگ دینی و همچنین آموزههایی دارد که بیش از سه دهه است به جامعه ایران به ویژه جامعه مردان ما القا شده است و اینک در گزینش یک خواننده زن نیز خودنمایی میکند».
از گلشیفته فراهانی تا ارمیا
چندی پیش گلشیفته فراهانی بازیگر ایرانی مقیم فرانسه، در یک پروژه عکاسی برای مجله فیگارو شرکت کرد. عکس برهنه او در فضای مجازی منتشر شد و آنچنان با هجوم مخالفت و اعتراض روبرو گردید که سایت فیگارو ناچار به حذف این عکسها شد.
علی طایفی مخالفتها با برهنگی گلشیفته و حجاب ارمیا را از یک جنس و نشاندهنده تناقضات جامعه ایرانی میداند. او میگوید: «قشر هوادار خواننده زن باحجاب، بخوانیم قشر سنتی- دینی، همان روایت از برهنگی زن بازیگر دارد که قشر سکولار- سنتی دارد. هر دو این اقشار در حلقههای بسته سنت اسیرند و هنوز بین نمادهای مدرن و سنتی مرزهای روشنی در اندیشه و رفتار خود ترسیم نکردهاند».
او به ممنوع بودن خواندن، نمایشگری و بازیگری زن در دین اشاره کرده و میگوید: «قشر سنتی- دینی مورد اشاره در بالا، درفضای متناقض و ناسازه خود ازیکسو به خوانندگی زن و بازیگری او رای مثبت میدهد ولی همزمان این زن بازیگر و خواننده را با پوشش مقبول اجتماع سنتی خود میخواهد و تایید میکند. ازسوی دیگر قشر سکولار- سنتی نیز باوجودیکه به حضور زنان در جامعه حقانیت میدهد، هنوز امر پوشش را به عنوان انتخاب فردی حرمت نمینهد و الگوهای رفتاری ونگرشی خود را به زن تحمیل میکند».
علی طایفی این تناقضات را نتیجه دو عامل میداند؛ یکی بودن جامعه ایرانی در مرحله گذار و دیگری هراس از دست دادن قدرت مردانه: «به نظر میرسد مردان و زنان جامعه ایران در فرایند سکولاریزم، فردگرایی، حقوق برابر و برابریخواهی جنسیتی هنوز در کشاکش چالشی بزرگ هستند که بخشی ازاین چالش محصول فرایند گذار الگوهای رفتاری خود آنان و روابط اجتماعی است و بخشی نیز ناشی از هراس ازدست دادن قدرت مسلط مردانه و پدرسالارانه در جامعه ایرانی است، خواه از سوی مردان و خواه ازسوی زنان. این امر از آن روی بین زنان نیز مشهود است که میتوان ادعا کرد بخش مهمی از کنشگران بازتولید فرهنگ مسلط مردخواهانه را، زنان جامعه ما تشکیل میدهند».
"جامعه مجازی بازتاب دهنده کامل جامعه واقعی نیست"
واکنشهایی که نسبت به برنده شدن ارمیا یا عکس برهنه گلشیفته ابراز شد، تماما در فضای مجازی بود یا بهتر است بگوییم آنچه که ما بدان دست یافتیم، واکنشهای صورت گرفته در فضای مجازی بود. اما فضای مجازی تا چه حد بازتاب دهنده فضای واقعی جامعه ایرانی است؟
علی طایفی معتقد است فرهنگ یک ملت یا جامعه امری تام و تمام نیست که بتوان آن را با یک رفتار، به نمایش یا چالش کشید.
او میگوید: «نخستین امر این است که آنچه در فضای مجازی رخ میدهد، لزوما بیانگر همه آرا، افکار، روحیات و کردار مردم تمامیت ارضی ایران نیست. بسیاری از اقشار جامعه خواه کسانی که دسترسی به فضاهای مجازی ندارند و خواه کسانی که دسترسی دارند ولی دراین حوزه ها مشارکت نمی کنند دراین ارزشیابی دیده نمیشوند. همچنین بسیاری از اقوام و مناطق، اقشار سنی و جنسی مختلف لزوما در این نمایش آرای عمومی ملحوظ نشدهاند. هیچکس نمیداند چه درصدی از آرای مخالفان برهنگی یک بازیگر زن و یا چه درصدی از موافقان خواننده زن باحجاب، زن هستند یا مرد و یا چه درصدی از آنان ساکن شهرها هستند یا روستاها، چه درصدی ساکن ایران هستند یا خارج از کشور، چه درصدی به قوم آذری وابسته اند یا کرد یا بلوچ و ... لذا حکمرانی عمومی و تعمیم دادنهای قالبی در این میان دشوار است».
با این مقدمه او اما اذعان میکند که این رفتارها با قدری تسامح میتواند نشاندهنده این امر باشد که هنوز فرایندهای تحول معرفتی، نگرشی، رفتاری بصورت تام و تمام در جامعه ایرانی رخ نداده است.
علی طایفی برای نمونه به زنانی اشاره میکند که دارای تحصیلات و موقعیت بالای اجتماعی هستند ولی هنوز از مراسم روضهخوانی، دعا و ورد و برپاکردن سفرههای نذری دست برنمی دارند. یا مردانی که با مدرنترین وسایل فناوری، زندگی و کسب و کار میکنند و با مدرنترین روشهای زندگی شهری هم آمیختهاند، اما در عزاداریهای مذهبی "سینه چاک میکنند" و در خانه خشونت خانگی مرتکب میشوند و اهمیتی به حقوق فردی و شهروندی نمیدهند.
به اعتقاد این جامعهشناس، «فرهنگ ایرانی نمایشگاه تضادهای عمیق اجتماعی و فکری است که درطول شاید صد سال هنوز در کشاکش زایمان و بلوغی است که سالیانی است در آن گرفتار است. به نظر میرسد یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی بلوغ یک ملت، تحمل، تامل و تسامح در پذیرش آرا، حق انتخاب، حق زیست و پوشش و حق برابر اجتماعی برای زنان و کودکان خود است. فرهنگ ایرانی هنوز فاصله بسیاری با این آموزهها دارد ولی آغاز چنین تصادمهای فکری و رویکردی در انتخابهای اجتماعی مورد نظر دراین بحث، نشانگر راه افتادن قطار نوزایی است؛ هرچند تا مقصد معین راه بسیاری در پیش است».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر