۱۳۹۰/۶/۱۲

از عامه پسندی تا عوام فریبی: پیوستار خدمت تا خیانت

گونه شناسی الگوهای ارتباط رهبران فکری با توده های مردم ایران
 
در جامعه ایران بدلیل ماندگاری و دیرپایی سنن دیرین ساختارعقب مانده، بسته و استبدادی همواره نقش رهبری افکار عمومی درجامعه، نقش مسلط و تعیین کننده ای داشته است. غلبه الگوهای فرهنگی سلطه پذیری و تبعیت از یکسو و تقلید و لبیک گویی به انچه که زحمت تولید فکری و منطقی انرا دیگران کشیده اند از دیگر سو معلول شرایط اندیشه ستیزی است که همواره با انگاره مبارزه و خشونت علیه اجتماعات بیش از دو نفر، نه امکان اعتلای کار و تلاش گروهی و تشکیلاتی صحیح و معقول را فراهم ساخته و نه برای تفکر گروهی، بحث و تبادل نظر و تضارب آرا   شرایط مناسب ایجاد کرده است. این امر بیش از همه ناشی از اوضاع و احوال سیاسی- اجتماعی جامعه ایران است که پیوسته بطور خواسته یا ناخواسته دارای یک فردتام گرا و تام اندیش یا توتالیتر بوده و در لباس پدری یکسویه، ملت را بزور سرنیزه به فرزند خواندگی درآورده و به تیمار وتربیت او بر اساس عقاید قالبی خود پرداخته است.
فرایند رهبری افکارعمومی بقدری در روند تحولات سیاسی- اجتماعی وشکل گیری اندیشه های فردی وجمعی موثربوده که با مروری برتاریخ خواه براساس   نمونه های عینی و خواه برپایه استنباط های تحلیلی، هرچه هست ب حث خدمت وخیانت رهبران فکری اعم از طبقات م سلط وحاکم و اقشار روشنفکر و عالم است . دراین فضا جای نقش آفرینی های خود جوش مردمی بسیار کمرنگ و درنهایت متاثراز هدایت و رهبری های عمومی افراد وابسته به اقشار و طبقات خاصی است که براساس منویات فکری و منافع گروهی یا صنفی خود خواه درتاریخ گذشته و خواه در چشم اندازهای آتی به جریان سازی و آفرینش تاریخ پرداخته اند. حتی مصلحان و ناجیان خلق گرایی همچون قائم مقام فراهانی و امیرکبیرو..، نیز عمدتا به همزبانی با اقشار مسلط فکری، سیاسی پرداخته و مردم وخلق انبوه را با جملاتی هیجان آور و آتشین به میدان مبارزه و صحنه تظاهرات اجتماعی کشانیده اند.
  هدف از بیان این مقدمه کوتاه، فشرده و درعین حال گذرا بی هیچ داعیه ای برای صدور حکمی کلی یا قانونی درتاریخ سیاسی- اجتماعی ایران، تنها ایجاد زمینه و پیش درآمدی ورود به بحثی است که در این نوشتار بدان می پردازم. بدین ترتیب دربین گروه های رهبران فکری درتاریخ گذشته از مشروطیت تا کنون همواره چهار رویکرد و دیدگاه درارتباط با مردم وجود داشته است که در یک پیوستار خدمت تا خیانت قابل تصویر است:

                         خیانت                                                 خدمت
       
   عامه پسندی           عامه گرایی              عوام زدگی                عوام فریبی  

نمودارفوق بیانگر جهت گیری های اصلی ارتباط طبقات حاکم و صدرنشین فکری-سیاسی با مردم درقاعده هرم قدرت است. درواقع این الگو گویای یک فرایند ذهنی است که شکل عینی ان صورت دیگری بخود گرفته است که درجای خود بررسی می شود.در فرایند فوق که از قطب منفی تا مثبت تداوم می یابد، بعد خیانت پیشگی همواره بنام عامه مردم   و به کام خاصه بوده و لذا مبتنی بر رویکر د خاص گرایی(‌‌‌     ) است. درآن سوی قطب دربعد خدمت به مردم که مبتنی بر رویکرد عام گرایی است(    ) علیرغم اعتقاد راسخ رهبران فکری به منافع و حقوق مردم و ایثارگری های بسیار در راستای نیل به این هدف، نوعی گرایش عملی وجود دارد که دربرخی نقاط نتیجه عینی آن به همان خاص گرایی منتهی شده و درنهایت دریک نگاه طولی درتاریخ و تحلیل اقدامات مجریان این رویکرد، به مرز خیانت نزدیک می شود. ازاینرو پیوستار فوق می تواند در فراز هایی از تاریخ شکل دایره وار یافته و دریک حرکت دورانی یا گردگشت درنهایت خدمت را به خیانت منتهی کند:




عوام زدگی                                   عوام فریبی
                                                   
عامه گرایی                                 عامه پسندی

درچنین پیوستار مدوری که شکل دور باطل یافته و مرز میان خدمت و خیانت از یکسو و مردم ستیزان و مردم باوران مخدوش و تو در تو می گردد، اولین وآخرین شعار و هدف گروه ، مردم است خواه درله آنان خواه علیه آنان. درقطب عام گرایی، رهبران فکری دیگر بدنبال منافع شخصی نبوده و تمامی علایق وسلایق فردی خودرا قربانی منافع عامه کرده و مرزهای سودمندی را ازپوسته های تنگ، بسته و کوچک خاص گرایی بدرساخته و به دنیای وسیع آمال وآرزوی انسان های زحمتکش، دردمند و هم سرنوشت می کشاند. رویکردهای جهارگانه مورد بحث عبارتند از:

الف) عوام فریبی
  این رویکرد که در شرحه شرحه گزارش تاریخ مردم ایران همواره بارقه های پررنگ . دیرپایی از آن قابل ردیابی است مبتنی بر نظریه مردم ستیزی است و درواقع مترادف واژه Demagogism است که از طریق اغوای مردم، دادن وعده های دروغین، انقلابی و مردم نمایی و تحریف وقایع و حقایق، مردم را علیه مردم و درراستای منافع و مطامع خود هدایت و رهبری می کند.این رویکرد دارای شقوق مختلفی است که افراطی ترین و غیر مردمی ترین شکل بروز آن مردم ستیزی است.
دراین نوع از مردم ستیزی، اولین حربه اصلی ایجاد تفرقه و شیوع نزاع های مردمی علیه خودشان است. شکل علنی و آشکار مردم یا عامه ستیزی ،   یصورت رو در رو زمانی بوقع
  می پیوندد که تضادهای آشتی ناپذیر رهبران فکری با مردم آشکار و غیرقابل پنهان شده و قتل عام خونین روی میدهد. اشکال غیرعلنی این راهبرد درفعالیت های خودکامانه و خودخواهانه ای است که به هرترتیب درعرصه های دینی، سیاسی و اقتصادی علیه منافع عموم مردم به اجرا در می آید. عامه ناباوری   و عدم باور به مردم و هویت فردی و جمعی آنان از دیگر خصایص رهبران این رویکرد است که مردم را چونان رمه سرگردان و بلاتکلیفی می انگارد که نیازمند چوپانی ورمه گردانی است تا ضمن تامین حداقل نیاز معیشتی آنان به هرکجا که صلاح باشد رانده و از نتیجه این شکل زیستی نیز تمتع نهایی راازآن خود می کند.
  عامه گریزی نیز از خصایص بارز دیگری است که دراین رویکرد غالب است. دوری گزیدن، جداکردن محدوده زیست، شکل زندگی، معاشقه و مراوده فردی- اجتماعی، تمهید نمادهای ویژه این رهبران فکری با عامه مردم، تقسیم کارطبقاتی و ارگانیسیستی و تلقی آحاد مردم بعنوان اقشار دون پایه و فاقد توان اندیشه و تصمیم گیری عقلانی از زمره دیگر زوایای نگرشی حاکم بر رویکرد دستگاه فکری عوام فریبان است. ویژگی دیگر این نحله فکری عامه نمایی   است که درمعتدل ترین وجه خود زمینه بروز می یابد. اطلاق نمایندگی ازآن مردم، حب مردم و قیم مآبی آنان و سودمند تلقی کردن آن بنفع عموم مردم، استفاده شعایر، آداب، زبان و سایر الگوهای فرهنگی عامه مردم جهت نزدیکی صوری خود به آنان از زمره ابزارهای اصلی این فرقه از جناح عوام فریبی بشمار می رود.




                         خیانت                                                خدمت
       
         عامه نمایی            عامه گریزی             عامه ناباوری           عامه ستیزی


مصادیق رویکرد حاضر درجامعه کنونی ایران به اشکال مختلف قابل بازیابی است که شفاف ترین آن درمطبوعات و رسانه های جمعی کشور است که برخی ازآنان با احراز چنین نگرشی با همه مراتب شدت و ضعف آن به وظیفه عوام فریبی اهتمام داشته و از روش های پیش گفته نیز درجهت منافع گروهی و صنفی خود گام برمی دارند. این جناح اندیشه ای درواقع بطور مشخص خاص گرا بوده و منافع گروهی و صنفی و فردی رابر منافع جمعی مردم و هویت های ملی- مردمی ترجیح می دهد.

ب) عوام زدگی
این رویکرد که درسطح میانی پیوستار خدمت و خیانت قرار دارد، دربرهه هایی از تاریخ و حتی همدوش با سایر رویکردها دریک برهه خاص از جمله جامعه کنونی ایران زمینه بروز یافته است. این رویکرد با استفاده از ابزارهای عامه سازی از روش های مختلفی استفاده می کند که گویای نوعی شدت و ضعف عملکردی است:


                         خیانت                                                            خدمت
       
         عامه گویی           عامه سالاری           عامه باوری               عامه نمایی

صاحبان این رویکرد علیرغم نیات گاه مردم خواهانه، خود به دلایل مختلفی همچون ساده اندیشی، اندیشه سنتی، دگماتیزم یا تعصب فکری و رفتاری، نوستیزی و برخوردهای نوستالوژیک به گذشته به این بینش روی آورده وبه اشکال مختلف عمل می کنند. عامه نمایی که فصل مشترک این رویکرد با رویکرد نخست، عوام فریبی است از اجزای اصلی تشکیل دهنده کلیت جدید عوام زدگی است. باور به ارزش ها وهنجارهای مردمی بی هیچ تغییر مطلوب و عقلانی و توسعه گرا و برخورد محافظه کارانه با تغییرات فرهنگی-اجتماعی ازاین دیدگاه نوعی نمای عامه باورانه بدست می دهد. اعتماد به حکومت مردم و اعتنا به نظرات مردم دراداره امور کشور و یاهرزمینه اجتماعی- سیاسی دیگر عمدتا در ورای نوعی باور عامه سالارانه یا دمکراتیک نهفته است که با توجه به عدم پیش بینی و اهتمام درتحقق راهکارها و سازو کارهای عملی و عینی و امکان مشارکت پذیری مردم، فقط درسطح شعارها و عبارات رمانتیک و عاطفی باقی می ماند که همدردی و همزبانی بدون راهبرد اجرایی رابه ارمغان می آورد.
ساده سازی انتظارات، آمال، برنامه ها و اهداف بنحوی که قابل فهم برای عامه مردم باشد از دیگر خصایصی است که از یک سو میل به خدمت و از سوی دیگرتمایل به گریزازآن می یابد. این رویکرد با نگاه محافظه کارانه و ایستای خود مانع رشد و اعتلای وضعیت و جایگاه آحاد مردم شده و تنها بابیان شعار و کلام بی عمل به ارتباط کوتاه خود با مردم بسنده می کند. بدیهی است این ارتباط پایدار نبوده و درتعامل نهایی زمینه های میل صاحبان همین نحله و یا ورود اندیشه های عوام فریب و خیانت کار دیگر را فراهم می کند.
درایران امروز از گرایش های موجود فکری، این رویکرد نیز قابل شناسایی است. بطوریکه ازطریق ابزارهای ارتباطی ویژه خود و تریبون های عمومی شان سعی در نگهداشت وضع موجود و حفظ شرایط کنونی و احترازاز هرگونه تغییری دارند تا به راحت ترین وجه و بی هیچ همتی درجهت نوآوری و رهبری اندیشه های نوین، به ساختار کهن، ایستا و عقب گرای خود اتکا کرده و لذا با توجه به رشد سریع دانش نظری و فنی، جامعه را به قهقرا هدایت می کند.   بدیهی است پیوستار این رویکرد منجر به خیانت و عدم ارائه هرگونه خدمتی گردد.


پ) عامه گرایی
این رویکردیا نحله فکری که درسطح میانی یا اعتدال وبه تعبیری نقطه مطلوب پیوستار خدمت و خیانت قراردارد علیرغم همه اهمیت آن درفرایندتوسعه کشور وایجاد زمینه های اعتلای روابط رهبران فکری با مردم و رشد وترقی جایگاه و هویت آنان، به دلایل مختلف زمینه تجلی عینی و تاریخی اندکی یافته است. از جمله این دلایل می توان به غلبه و عمومیت رویکردهای دیگر روی پیوستار خیانت و خدمت درتحقق و زمینه یابی ظهور وبروز اشاره کرد.
فصل مشترک عامه گرایی با عوام زدگی، اتکای به زبان عامه است بنحوی که زمینه ارتباط و همدلی و شناخت دردهای مردمی از یکسو و راه حل ها وتدابیر رهبران فکری درنزد مردم فراهم شده و این تعامل منطقی و متعادل زمینه ترقی و توسعه مردم خواهانه را مهیا می سازد. عامه تگری یا توجه به انتظارات و خواسته های مردم بعنوان مخاطبان و اقشار اصلی هدف درارائه هرگونه خدمت وعملکردی از سوی رهبران فکری از دیگر سو خصایص رویکرد عامه گرا است. دراین رویکرد عامه سروری یا دمکراسی مبتنی بر عقلانیت مدرن متکی بربینشی علمی ( نه مذهبی، قومی، ...) بعنوان ویژگی دیگر این نحله که ، معتقد به ایجاد زمینه ها و جلب مشارکت مردم درتعیین سرنوشت کنونی و اتی خود بوده و دراین راه به نشرآزاد افکار، پاسخگو بودن طبقه حاکم و رهبران فکری منتخب مردم، ایجاد زمینه های تکثر گرایی فکری، سیاسی و دینی، تاکید بر توسعه رفاه و عدالت اجتماعی نسبی و تعبیه نظام حقوقی و قضایی مدافع مردم و توسعه حقوق فردی-شهروندی می پردازد.
باوراصلی رویکرد عامه گرا، باور به مردم و عامه آنان است و در اساسنامه و مرامنامه خود همواره بدنبال تحقق منافع کوتاه و میان مدت مردم بوده و از مشارکت خود ایشان درجهت تلاش و تمهید زمینه های توفیق، توسعه و سعادت کنونی و آتی آنان بهره می گیرند. و در عین حال از عوام زدگی فاصله می گیرند.



                         خیانت                                                 خدمت
       
         عامه باوری            عامه سروری           عامه نگری               عامه گویی


روشن است که با توجه به ارمانی بودن و البته عینی و تحقق پذیری نسبی این رویکرد، اولا شناسایی و بازیابی چنین رویکردی درتاریخ ایران بسیار رقیق و غیر شفاف است و دیگر اینکه به دلیل غلبه رویکردهای دوقطب پیوستار اصلی دراین نوشته، یعنی عوام فریبی و عامه پسندی، زمینه بروز و ظهور شرایط عامه گرا نیز درایران پدید نیامده است. این معلول ناشی از وضعیتی است که همواره جامعه ایران را در موقعیت افراطی شرایط باز سیاسی و یا خفقان و استبداد محض نهاده و بسترهای تعامل را شکوفا نکرده است.
بااین اوصاف درعموم شرایط و برهه های خاص تاریخی و غلبه یکی از رویکردهای افراطی مذکور، به هرترتیب نطفه هایی از اندیشه ها و تعدادی از رهبران فکری عامه گرا نیز وجود داشته اند که فروغ اندیشه هایشان کم دامنه و کوتاه مدت بوده است.

ت) عامه پسندی
آخرین رویکرد فکری حاکم بر روابط رهبران فکری و مردم درتاریخ معاصر، الگوی فکری عامه پسندی است این الگو عمدتا مرهون تلاش رهبران صادق، مردم گرا و عامه باوری است که در زبان و گفتارشان حدیث مردم تعطیلی بر نمی تابد. خصوصیات اصلی این الگو نیز با فصل مشترگی با عامه گرایی در پیوستار زیر تصویر می شود:


                         خیانت                                           خدمت
       
         عامه باوری           عامه سروری           عامه نگری               عامه گویی


اولین نقطه عطف و توجه این الگو و رهبران فکری آن، باور داشت به منافع آحاد مردم است. این الگو علیرغم هدفگذاری مردمی دراهداف سیاسی و اجتماعی خود و گروه های فکری ذیربط، معتقد است زمینه دستیابی به منافع مردمی تنها از طریق یک حرکت تشکیلاتی از بالا خواه با مبارزات دامنگیرسیاسی- فکری درعرصه عمومی با ابزارهایی چون مطبوعات، نشست های سیاسی و خواه بواسطه تفاهم و مذاکره با حکام سیاسی- اداری در کشور قابل تحقق است.
درهمین راستا صاحبان فکری این رویکرد با داعیه هدایت مردم از بالا، عمدتا از بطن توده های مردم جدا شده و با بیگانگی فکری و اجتماعی با مردم به نوعی جدایی از مردم میل یافته و در نهایت با تک افتادگی و حرکت بی پشتوانه، دستخوش نوعی تجرد، توهم و انتزاع اندیشی شده و به اصطلاح مشکلات مردم را درپشت درهای بسته به چاره جویی می نشینند.
  عامه پسندی درجامعه ایران معاصر اشکال مختلفی   داشته است و منجر شده بخشی از رهبران فکری، روشنفکران متجدد و حتی علمای دینی بی هیچ تمهیدی برای جمع آوری و جلب آرای مردمی، دراندیشه و وهم مردم باوری، فرصت های اصلاحی و اندیشه ورزی و مشارکت آحاد مردم را از بین برده اند. معرفی هر فرد یا شخصیت تاریخی در عصر حاضر نیازمند بررسی عمیق و همه جانبه تری برای شناسایی تفصیلی خصایص این الگودرپهنه تاریخ و معرفی شخصیت ها و پیروان آن است.....


                         خیانت                                           خدمت
       
         عامه باوری           عامه سروری           عامه نگری               عامه گویی

                                                                                              
                                                                                              
    عامه ستیزی- à --   عامه ناباوری à ---عامه گریزی à ---- عامه نمایی

                    عامه نمایی à ---- عامه باوری à ----عامه سالاری- à -- عامه گویی

                                 عامه گویی - à --- عامه نگری à ---- عامه سروری à ---- عامه باوری

                                             عامه باوری à ---- حرکت از بالا à ---- هدایت مردم- à -- جدایی از مردم



خاص گرایی                                                                                   عام گرایی
        

هیچ نظری موجود نیست: