دهههاست که کانون نویسندگان ایران به محفلی برای دفاع از حقوق نویسندگان مستقل و مردمی مبدل شده و در دفاع از آن شاهد فشارهای متعدد و سرکوب توسط دستگاه قدرت سیاسی بوده است. این کانون با همه قدمت دیرین خود در دفاع از نویسندگان بهدلیل حیات خود در ساختاری غیردمکراتیک و استبدادی، هنوز نتوانسته است بهعنوان نهادی دمکراتیک قامت خود را راست کرده و چهره مردمی خود را نشان دهد.
این خصیصه آسیبزا از ابعاد مختلف قابل توجه است که یکی از آنها از نحوه عضوگیری اینکانون است که همچنان در تحت مدیریت اقلیتی محدود سالهای پیدرپی به حیات سیاسی و اجتماعی خود میپردازد. بطوریکه تعداد اعضای پیوسته به کانون با تعداد نویسندگان مستقل در کشور بهیچوجه همخوانی ندارد.
دیگر کاستی در این حوزه، برخورد گزینشی کانون با نویسندگان کشور است که بهصورتی نامحسوس دارای نظام فیلترینگ ویژهای در گزینش اعضای جدید است. همین امر سببساز محدود شدن عضوگیری در کانون شده است که بخش بزرگی از نویسندگان از حمایتهای صنفی این کانون محرومند.
سومین کاستی کانون نیز موضعگیری گزینشی در مقابل رویدادهای صنفی و ادبی است که مبتنی بر علایق گروهی و فکری اعضای اصلی در هیاتمدیره یا افراد صاحب نفوذ در آن صورت میگیرد. بطوریکه در برخی مناسبتها و وقایع حضور کانون چشمگیر ودر برخی نامشهود است. نمونه اخیر این شکل برخورد گزینشی،سکوت کانون در مرگ ادیب و مترجم برجسته کشور نجف دریابندری است که در هالهای از ابهام سپری میشود!
خرده نقد حاضر ناظر بر این است که بتوان به دمکراتیک کردن نهادها و انجمن/کانونهای مردمی برای تلاش جهت پیشبرد دمکراسی در کشور یاری رساند تا از تناقض های ساختاری رهایی یابند .
https://b2n.ir/047341
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر