💬يادم هست انديشكده جامعه شناسي كه راه انداختم با ٨٠٠ نفر جامعه شناس داخل و خارج تقريبا چندين سال پي در پي در آن مي نوشتيم و بحث مي كرديم. گروههاي مختلف ساخته بوديم از تحليل عكس و ويديو تا اخبار و كتب و مقالات و اظهارنظرهايي كه ايده خود اعضا بود.
🔒بعد از انتخابات ٨٨ و فيلترينگ گسترده، اين حضور رو به كاهش نهاد و مشاركت اعضا كمتر شد. در اين مدت يك خانم دكتر جامعه شناسي بود از كانادا كه نگاهي از بالا به پايين داشت و بر سر مباحث بيشتر ترمينولوژيك اغلب با اعضا بحث و جدل مي كرد. نقش اعضاي داوطلب در مديريت، تعديل اين تعامل و گفتمان بود ولي در مورد او بسختي موفق مي شديم. در بحث مربوط به خيانت سرانجام شروع به توهين به مجموعه اي كرد و در نهايت ناگزير او بلاك شد.
🔍مدتي بعد بنام يك دكتر روانشناس وارد انديشكده شد و شروع كرد به تخريب، از مسايل خصوصي نظير روابط تا آرزوهاي فروكوفته ام! كه براساس تماس با عده اي راست و ناراست گرد آورده بود. طبق روال آنموقع سكوت كردم تا بيينيم ساير اعضاي ٨٠٠ نفري در مقابل تهاجمات و تخريب هاي او چه مي كنند و از حيثيت همكار خود چگونه دست به دفاع از حريم ها مي زنند. ولي نهايت واكنش ها به او، از انگشتان يكدست تجاوز نكرد.
🔐روزها گذشت و همچنان در سكوت، از اين عدم تعلق و روحيه جمعي در دفاعيات صنفي همچنان رنجور بودم تا اينكه انديشكده را بخاطر هزينه هاي مالي و سپس وقت زيادي كه صرف آن مي شد و در نهايت غبن و دلسردي از اهدافي كه داشتم، تمديد نكردم و تعطيل شد.
♻️امروز وقتي به مرور اين تعهدات انساني و حرفه اي مي نگرم و سكوت همآموختگانم در محدوديت، تسويه و تهديد يك همكار يا اخراج ديگري را مي بينم، اين پرسش بزرگ همچنان مطرح مي شود كه مرزهاي همسودي اجتماعي ما كجاست؟ آيا مي توان در جايي كه همگرايي و وحدت صنفي و اخلاقي در اجتماعات كوچك علمي اهميت نمي يابد، به همبستگي در مقياس هاي كلان تر در جامعه اميد بست؟ اين دغدغه عليرغم پاسخ اش در گزينه هاي محتمل، همچنان چالش بزرگي است كه پيش روي ماست.
علي طايفي
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر