در گذشته های دور که زنان عمدتا و مطلقا در خانه مشغول امور خانه داری، شوهر داری و درعین حال فرزند داری بودند و دوشادوش افراد خانوار نیز در اقتصاد معیشتی خواه مبتنی بر دامداری یا کشت و زرع مشارکت داشتند پدیده مهریه به این منظور طراحی شد که بتواند نظامی از تامین اجتماعی مردم جوش و از پایین به بالا برای زنان فراهم کند.
صرفنظر از این رابطه کارکردی، امروزه در طول دهه های اخیر با رشد میزان استقلال مالی زنان بنظر می رسد با تاکید بر رویکرد کالایی به زنان در اندیشه سنتی و دینی درایران رابطه مورد نظر مارکس در قالب پول-کالا-پول در قاعده "جهیزیه-زن-مهریه" نمایان می گردد. شاید ذهن منتقد و برابر خواه اساس این مناسبات را انسانی نداند که بنظر هم نمیآید چنین باشد ولی بیایید پای برزمین و نیم نگاهی به موقعیت زنان انداخته و ببینیم با حدف مهریه بدون پیش بینی جایگزین های مناسب چگونه همين نظام شکننده امینت اجتماعی برای زنان از هم می پاشد.
از نرخ اندك موارد مربوط به مهریه های شهری بگذریم که با میزان گاه سرسام آور و افسانه ای درصدد تصرف و به تعبیری خرید عشق خود هستند و درنهایت نیز با فروکش شدن تب این عشق و آغاز نزاع ها گریبانشان در زندانها و یا دادگاهها دریده می شود، اما بخش اعظم کسانی که تنها امیدشان در صورت وقوع طلاق همين مبالغ ناچیز مهریه در زندگی زناشویی است را چگونه می توان با ناديده انگاشتن این قاعده بدون قاعده رهایشان ساخت؟
فروپاشی ساختارهای کهن امری یکباره نیست. پیش از هرچیز ملزوماتی را باید طراحی کرد تا زن و حتی مرد ایرانی را از مهریه بعنوان سایه امنیت و گاه ناامنی در خانواده و رابطه زناشویی را رهایی بخشید.
ایا مهریه نمی تواند زمینه ای باشد برای ترمیم ناکارآمدی و نابرابر بودن سهم ارث زنان که پس از مرگ شوهر در نزاع فرزندان به مسلخ نرود؟
فقدان نظام تامین اجتماعی و دولت رفاه و مدرن، نظام های سنتی مانند نفقه و مهریه کما بیش مانع بروز مشکلات عدیده دیگری اند.
درایران بخش بزرگی از زنان فاقد این نظام تامینی هستند و تا جایگزین های مناسبی برای نفقه و مهریه نیابیم براحتی نمی توان تنها پشتوانه زندگی امن زنان در روز جدایی و حتی زندگی زناشویی را تحت اثر ناآشکار مهریه ازهم فروپاشید.
در کشور هاي اسكانديناوي، براي مهریه نظام بدیل دیگری طراحي شده است و آن تقسیم به عدل و برابر همه دارايي مشترك درهنگام طلاق است که از ازنظر مالی (منقول و غیر منقول) پس از ازدواج رسمی یا حتی همزی بودن دختر و پسر درصورت قيد آن بدست آمده است. دراینصورت نیازی نیست که بر سر مهریه چانه زنی نظری در محافل حقوقي و علمی، و كشمكش عملی در محافل قضايي و درگیری خانوادگی بهنگام خواستگاری و سرانجام طلاق صورت گیرد.
اینکه کسی مهریه را نه داده و نه گرفته لزوم یک حق را نفی نمی کند. در جامعه ایران بسیاری از حقوق ناحق و متعین شده وجود دارد که صرف عدم تعین آن دلالت بر عدم حقانیت آن نیست.
اگرچه در یک نظام برابر و انسانی سخن از مهریه امری زائد بنظر می رسد ولی در مناسباتی که یک زن با طلاق همه سرمایه مالی، اجتماعی و حتی فرهنگی خود را ازدست می دهد، آیا می توان زن مطلقه را بدون پشتوانه بازمانده از سوی همسر پیشین، فرزندان، والدین، و دولت در جامعه ای با مسائل بدوی و ابتدایی در روابط جنسيتي رها ساخت!؟
سخن از دفاع از کیان خانواده بدون بحث از جایگاه ارکان آن موضوعیت عینی ندارد. در نظام حقوقی که زنان نه ارثی مناسب برده، نه امکان تحصیل و اشتغال و سفر آزاد دارند و حتی از نظام خویشاوندی برابری برخوردار نیستند تا به نقش یک همسری خود اتکا کنند و در هراس هوو و رقیب و معشوقه دیگر بسر می برند و شمشیر تهدید های ناموسی بر سرآنان همواره فضای رعب را سایه سار است ایا می توان از بستن آبراه های باریک زیست اجتماعی کمابیش ابرومند و با حداقل امنیت و تامین اجتماعی سخن راند!؟
ع ط
#مهريه #تامين_اجتماعي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر