۱۳۹۱/۸/۱۷

کودکان معتاد، قربانی تباهی در قدرت


پیش سخن
امروزه می توان مشاهده کرد که بحران مواد مخدر ازجمله بحران های عمده جهانی است که بدنبال خود مهمترین مسئله اجتماعی بنیان کن معاصر یعنی اعتیاد را بشدت روبه گسترش می نهد. اعتیاد از یکسو سبب ازهم پاشیدگی شخصت فردی، نهاد خانواده و از سوی دیگر عامل موثر برتباهی حیات اجتماعی و نابودی جامعه است. این پدیده توانایی سازماندهی و ساماندهی یک جامعه سالم را از بین برده، عملکرد بهنجار اجتماعی را مختل ساخته و نوعی بحران اجتماعی تحمیل جامعه انسانی می کند. می توان به جرات گفت اسیب پذیرترین قشر اجتماعی در وقوع مسئله اعتیاد، کودکانی هستند که خواه به اعتیاد درافتاده باشند یا در خانواده ای زندگی می کنند که یکی از اعضای بزرگسال آن معتاد است. ایران طبق گزارش سازمان ملل، یکی از کشورهای مهمی است که در آن هروئین با قریب 27 تن معادل 33 درصد هروئین جهان در آن مبادله و مصرف می شود (Word drog report, 2012, p 29 ). 
دراین مقاله به بررسی چندین گزاره چالشی خواهیم پرداخت، چالشهایی نظیر اینکه مقوله اعتیاد کودکان به چه معناست؟ آیا آمار دقیقی  از اعتیاد کودکان وجود دارد؟ آیا کودک معتاد را باید مبتنی بر تحیلل های روانشناختی مطالعه کرد یا عوامل دیگر کلان اجتماعی در بروز پدیده اعتیاد کودکان نقش عمده دارند؟ دلایل بروز پدیده کودک معتاد چیست؟ آیا پیامدهای اعتیاد کودکان با اعتیاد بزرگسالان تفاوت ساختاری دارد؟ آیا اعتیاد کودکان قابل پیشگیری و چاره جویی است؟ سوالاتی از این دست، مهمترین محور مقاله حاضر می باشد.
کودکان معتاد
آنچه که این مقاله بدان متمرکز است، تاکید بر کودک بعنوان افراد واقع در سن زیر 18 سالگی است. مبتنی براین تعریف می توان مقوله کودک و آمار مربوط به اعتیاد دربین آنان را مقوله ای شناور در زمان مفروض کرد. بدین معنا که هرسال آماری، گویای بخشی از کودکان دیروز، امروز و فرداست بطوریکه به جرات می توان گفت حتی افراد بزرگسال معتاد در بالای سن 18 سالگی، درسالهای اخیر در زمره کودکان معتاد بشمار می رفتند کسانی که با گذر زمان در مقوله کودکی به گروه سنی نوجوان یا جوان ملحق و منسوب گردیده اند.
وزارت بهداشت و درمان کشورتعداد معتادان قطعی کشور را 2 تا 2/2 میلیون نفر اعلام کرده است (دومیلیون و دویست هزارمعتاد، 1391). نظام آمارگیری و ثبت میزان کودکان معتاد یا در معرض اعتیاد در کشور مشخص نیست. یکی از مهمترین دلایل این امر نامشخص بودن مفهومی معتاد و سطح شمول سنی معتادان در بخش انحرافات اجتماعی در کشور است. سازمان های آمار، برنامه ریزی، مددکاری و حمایت اجتماعی، زندانها و نیروی انتظامی و برخی  سازمان های درگیر در مقوله اعتیاد در کشور نسبت به اعتیاد کودکان کمترین حساسیت را نشان داده و اصولا دراین حوزه به ثبت و احصا نمی پردازند. بااین وصف برخی شواهد حاکی است بیش از 12‌ هزار كودك كار خیابانی در تهران وجود دارد که براساس یک تحقیق، نزدیك به پنج ‌درصد این كودكان خیابانی به موادمخدر اعتیاد دارند و حدود 40‌ درصد آنها در خانواده‌هایی زندگی می‌كرده یا می‌كنند كه یكی از اعضای آن معتاد هستند (تهران میزبان 12 هزارکودک خیابانی، ایران).
 براساس برآورد صورت گرفته، تعداد کودکان معتاد در ایران حدود 3 میلیون نفر ارزیابی می شود. طبق این برآورد برای بدست آوردن آمار واقعی باید آمار رسمی معتادان را دو برابر کرد. با توجه به آمار دو میلیون معتاد در کشور، باید برآورد شود که درکشور 4 میلیون معتاد وجود دارد. اگر استاندارد یک خانواده را چهار نفر که شامل زن و شوهر و دو بچه است در نظر بگیریم یعنی 16 میلیون نفر بطور‌‌مستقیم با اعتیاد درگیر هستند. با این روش 8 میلیون از این آمار کودکان (و نوجوانان) هستند. از سوی دیگر با توجه به اینکه سن بزهکاری و جرم در ایران زیر 18 سال است بنابراین کودکان در این آمار دو‌‌میلیون معتاد، مجرم و بزهکار شناخته نمی‌شوند و خارج از چرخه آمار و ارقام پلیس هستند (اعتیاد کودکان در مرز هشدار، سعدی).
تحقیق دیگری در جنوب تهران نشان می دهد از 87 کودک خیابانی مورد مطالعه که میانگین سنی شان 11 سال بوده است 1/16 درصد کودکان مورد مطالعه سیگار و 1/9 درصد مواد مخدر مصرف داشته اند (نگاهی به پدیده ایدز و اعتیاد نزدکودکان، بهنام اخوت). تحقیقی دیگری نشان می دهد که اعتیاد به عنوان یکی از آسیب‌های اجتماعی در زمینه تکدی‌گری، حدود ۲۰ درصد از کودکان خیابانی را درگیر کرده است.  بر اساس این تحقیق  ۴۰ درصد از کودکان کار آنان در خانواده‌هایی زندگی می‌کنند که حداقل یکی از اعضای خانواده آنها معتاد است (کاهش سن اعتیاد، زمانه).

دلایل عمده اعتیاد کودکان
در تشریح علل این پدیده بسیاری از صاحبنظران از روانشناسی تا جامعه شناسی نظرات مختلفی ارئه داده اند که می توان انها را در سه سطح کلی دسته بندی کرد:
          سطح خرد. شايد يكي از علل گرايش افراد به مواد مخدر را بتوان، خصوصيات شخصيتي و روانيِ آنها دانست. مطالعاتي كه با استفاده از تستهای روانشناسي  و بوسيله روانشناسان در 103 ،107 و 60 مورد نمونه، به طور جداگانه در مورد اعتياد انجام گرفته است، نشاندهنده این است كه معتادان نسبت بیشتری ازمواردی نظیر اضطراب، احساس تنهايي، گرايش به افسردگي، فقر در روابط عاطفي و احساس بيكفايتي، را تجربه کرده اند (ميري آشتياني،1384: 35).
سطح میانه. در این سطح مهمترین علت اعتياد را میتوان نهاد خانواده در نظر گرفت. در حقیقت، روابط خانوادگي و الگوهاي رفتاری خانواده، نقش مهمي در سوق دادنِ افراد به استفاده از مواد مخدر ایفا میکند. تحقيقات گسترده در بسیاری از كشورها نشان میدهد كه معتادان بيش از دیگر افراد، به خانوادههاي از هم پاشيده و بيثبات  تعلق دارند. آشفتگی خانوادگی از توانايي نوجوانان و جوانان براي سازش با انواع فشارهاي رواني مي کاهد و همین مسئله نوجوان را برای استعمال مواد مخدر مستعد می سازد. یکی از مهمترین عوامل مطرح شده در این سطح از تحلیل دلایل میل به اعتیاد، سابقه اعتیاد والدین به مواد مخدر است. نوجوانانی که والدین شان موادی از قبیل الکل، ارام بخش، سیگار و یا مواد مخدر مصرف می کنند، بیشتر از سایر نوجوانان در معرض استعمال مواد مخدر هستند. علاوه براین، گروه همسالان و همالان نیز در بین نوجوانان و جوانان در گرایش به اعتیاد نقش بسزایی دارد. این گروه شامل کودکان همبازی، حلقه های دوستانه در محله ها و مناطق محل زیست و کار محسوب می گردد (چكيده گزارش بررسي ومطالعه مساله اعتياد، 1389).
سطح کلان. ساختار اشتغال، بحران  بيكاری، نابرابری های اجتماعی و نهاد دولت  ازجمله عواملی هستند که در تحلیل دلایل بروز اعتیاد در سطح کلان مورد توجه قرار می گیرند. براساس پژوهشهاي انجام شده، بهمان میزان که جوانان دچار بیکاری باشند و نظارت کمتری بر آنها اعمل شود، تمایل بیشتری نسبت به مصرف مواد مخدر ازخود نشان می دهند. دراین میان بیکاری از دو سوی اثر گذار است. نخست وجود فرصت های اضافی و خالی بودن اوقات فراغت، دوم نداشتن درآمد که سبب می شود افراد بدنبال کسب در آمد از راههای تبهکاری و خرید و فروش مواد مخدر و نظایر آن بروند (پورقاضی، 1370). درمقاله حاضر نگاه اصلی متکی بر اعتیاد کودکان بویژه با تاکید بر سطح کلان تحلیل است و لذا از تاکید بر عوامل فردی یا خرد پرهیز می گردد. برخی از مهمترین دلایل اعتیاد کودکان در سطح کلان را می توان چنین برشمرد:
·         بیکاری. بحران بیکاری در جامعه و اجبار خانواده ها به کار کودکان، باتوجه به نرخ ترک تحصیل کودکان و افزایش نرخ کودکان کار و خیابان، نشاندهنده این است که بیکاری در جامعه ارتباط مستقیمی با کار و سپس میزان آسیب پذیری کودکان در جامعه بویژه ابتلا به اعتیاد دارد. دراین میان نوع کار، محیط کار و ارتباط اجتماعی کودک با افراد مشغول در گروه کاری مرتبط و همچنین مسیر رفت و آمد و مشتریان یا مخاطبان کارکودک از زمره زمینه های دیگری است که می تواند سبب اعتیاد کودکان گردد.
·         فقر و نابرابری. بحران فقر، نابرابري و عدم وجود عدالت اجتماعي نیز ازعوامل موثردیگر بر اعتیاد کودکان است. بدین معنا هنگامي كه در یک اجتماع، توزيع ثروت به صورت عادلانه صورت نگيرد، نوعی فاصله طبقاتي بوجود میآید و در این میان، افرادي كه قادر به ستيز با اين بيعدالتيِ اجتماعي نيستند، احساس محروميت كرده، منزويشده و زمينه روي آوردن به اعتياد و مصرف مواد مخدر در میان آنان بيشتر مي گردد. درهمین راستا، تناسب فقر و بیکاری چنان قوی عمل می کند که در فرایند اعتیاد کودک به اندازه بیکاری زمینه ساز گسترش و سوق کودکان به اعتیاد را فراهم آورد.
·         مهاجرت. میل گسترده به شهرنشینی و حاشیه نشین شدن مهاجران و خانواده های آنان در اطراف شهرها نیز سبب گسترش حاشیه نشینی شهرهای بزرگ شده و خود زمینه های افزایش فقر شهری، بیکاری، آسیب پذیری خانواده ها و سرانجام کودکان می گردد. مهمترین تهدیدی که کودکان مهاجر در حاشیه شهرها را در مخاطره قرار می دهد اعتیاد است، پدیده ای که بدلیل وجود ارزان و قابلیت آسان دسترسی بدان ضریب شیوع آن بین کودکان را افزایش می دهد. "میل به مشاغل غیررسمی، زیرزمینی، قاچاق مواد مخدر و کالا، و بحران هویت مهاجران این تمایل به اعتیاد را افزایش می دهد" (Leukefeld & Bukoski,1991 ).
·         قاجاق مواد مخدر و دسترسی آسان بدان. سهولت دسترسی به مواد مخدر و ارزانی آن از دیگر عوامل زمینه ساز وتقویت میل به اعتیاد بویژه دربین کودکان می باشد (رئیس دانا، 1381).  به تعبیر سازمان بهزيستي در دسترس بودن مواد مخدر باعث شده که سن اعتياد در کشور به 12 سال کاهش يابد.  برخي از کودکان به واسطه داشتن مادر معتاد از بدو تولد معتاد بدنیا می آیند. در برخي خانواده ها که استعمال مواد مخدر امري طبيعي است، امکان مبتلا شدن فرزندان به اعتیاد بسيار بیشتر است.  ارزان، متنوع و در دسترس بودن پان شيشه، کراک و اکس باعث گرايش افراد در سنين پايين به آن مي شود (اعتیاد در کمین کودکان، احمدزاده). 
·         فساد دولتی. تبهکاری و فساد در بدنه دولت و حکومت نیز از زمره عوامل اساسی است که در اعتیاد و شیوع آن بین کودکان نقش بسزایی دارد. از یکسو فساد عوامل دولتی در فعالیت های اقتصادی و ایجاد مافیاهای سودآور حتی در بخش تولید و توزیع مواد مخدر و واردات و صادارات آن درکشور بخصوص بعنوان جاده ترانزیت مواد مخدر از شرق ایران به اروپا زمینه ساز افزایش میزان مواد مخدر در انواع مختلف و ارزان و قابل دسترس بودن آن حتی برای کودکان در خانواده ها می گردد. ازسوی دیگر ناتوانی دولت در دانش و مدیریت تدبیر و چاره جویی مسائل اجتماعی و فرهنگی  نیز سبب می گردد با افزایش فقر، محرومیت تحصیلی کودکان، افزایش مهاجران بیکار و حاشیه نشین، بویژه کودکان، نرخ کودکان معتاد روبه افزایش گذارد.
·         مشروعیت دینی اعتیاد. اکثریت متون دینی و احکام علمای شیعی در ایران و بویژه روحانیون در قدرت مصرف مواد مخدر را به اندازه مصرف مشروبات الکلی مذموم و شامل مجازات سنگین  نمی دانند. پذیرش خاموش و تایید ساختاری مصرف مواد مخدر ازمنظر دین بویژه دین سیاسی که در مدیریت امور اجتماعی و فرهنگی دست اندازی و دخالت می کند، سبب ساز زمینه سهولت و کم خطر بودن گرایش به اعتیاد در نزد خانواده و بطریق اولی نزد کودکان این خانواده ها می گردد.
·         کودکان مهاجر غیرایرانی. این قشر از کودکان نیز بدلیل موقعیت آسیب پدیری که در جامعه دارند در معرض اعتیاد بیشتری قرار دارند. فقدان حضور پدر و مادر نزد بسیاری از کودکان زیر 18 سال افغان و حتی عرب در کشور و حضور آنان در میادین غیررسمی کار بدون نظارت و وجود مناسبات امن اجتماعی در کنار فقدان تابعیت، اقامت رسمی و قانونی سبب می گردد این کودکان بدون ثبت تولد و حضور در جامعه زندگی کرده و در حاشیه های ناامن جامعه بیش از سایر کودکان در معرض خطر اعیتاد قرار گیرند.
·         مجاورت با مرکز تولید مواد مخدر. ايران به دليل همسايگي با يكي از بزرگترين كشورهاي توليدكننده مواد افيونی، يعني افغانستان و داشتن مرزهاي طولاني با اين كشور، بيش از كشورهاي ديگر در معرض ابتلا به اعتياد و آثار مخرب آن قرار دارد و با وجود تلاشهایي در زمينه مبارزه با اين مسئله (پيشگيری، بازپروری معتادان و ....)، دامنهی آن همواره روبه گسترش بوده است. از آنجایی که گروه سنی جوان و نوجوان بیش ازمیانسالان به اعتیاد گرایش دارند، دردسترس بودن مواد مخدر شرایط افزایش این ریسک را بیشتر کرده  است (نگاهی به پدیده ایدز و اعتیاد نزدکودکان، بهنام اخوت).
·         کاهش سن اعتیاد. کاهش سن اعتیاد نیز از عوامل دیگری است که سبب گسترش تعداد کودکان معتاد می گردد.  براساس آمار رسمي سال 88  سن شروع اعتياد، 15 تا 17 سالگي است و روزانه 300 نوجوان وارد چرخه اعتياد مي‌شوند (روزانه 300 هزار نوجوان وارد چرخه اعتیاد می شوند، خبرگزاری دانشجویان).
·         فرهنگ اعتیاد. اغلب کودکان در نظام فرهنگی‌ بزرگ می‌شوند که مصرف مواد مخدر را عادی، بامزه و گاه نشانه بلوغ جلوه می‌دهد. دراین فضا کودک با کشیدن سیگار یا مواد مخدر،احساس بزرگ شدن و شخصیت می‌کند و مواد مخدر را به عنوان عناصر معمولی زندگی می‌شناسد، امری که از بزرگسالان خود در جامعه و خانواده می آموزد (CHILDREN OF ADDICTED PARENTS,2005).
·         تولد کودک معتاد. برخی از کودکان پیش از تولد و از طریق مادر معتاد، به اعتیاد مجبور می شوند و به تعبیری معتاد بدنیا می آیند.  شماری از آنها هنگام نوزادی تا سنین خردسالی بازهم از طریق یکی از اعضای خانواده به دام اعتیاد می‌افتند. این کودکان ازجمله از طریق استنشاق دود مواد مخدر دچار این بیماری می‌شوند و برای شماری از آنها نیز در پی بحران‌های روحی و نبود آگاهی در سنین نوجوانی اتفاق می‌افتد.  کودکان متولد شده یا بزرگ شده در خانواده معتاد در خطر بیشتری برای بیرون از خانه ماندن خواه برای کار یا بدسرپرستی قرار داشته و لذا نرخ ابتلای آنان به اعتیاد بیشتر می گردد (CHILDREN OF ADDICTED PARENTS,2005).
پیامدهای اعتیاد کودکان
مرزمیان کودکی و بزرگسالی بدلیل درگذران بودن این فرایند ازیکسو و تاثیرپذیری بین نسلی ناشی از اعتیاد، سبب می گردد که اعتیاد به یک مسئله اجتماعی بین نسلی مبدل گردد. ازاین منظر شایسته است به برخی از پیامدهای بنیان سوز اعتیاد کودکان بپردازیم.
نخست. ازدست دادن نظام امنیتی بدن کودکان در اثر اعتیاد سبب می گردد کودکان معتاد بیشتر در معرض ابتلای بیماری های واگیردار و سخت علاجی نظیر هپاتیت و ایدز قرار بگیرند.
دوم. افزایش زمینه سوء استفاده جنسی از کودکان معتاد نسبت به سایر کودکان بمراتب بیشتر می گردد. کودکان معتاد به دلیل نیاز به تامین هزینه خرید مواد مخدر مصرفی، و همچنین ناتوانی در حمایت از خود در مقابل افراد سود جو، تطمیع و مبادله موادمخدر با یک رابطه جنسی برای رهایی از پرداخت مستقیم هزینه آن، فروش جسم کودک توسط خانواده معتاد برای تامین هزینه مصرف مواد مخدر و.. بیشترین آسیب پذیری جنسی را متحمل می گردند.
سوم. پیوند نزدیک صعنت شوم روسپیگری و موادمخدر گریبان کودکان معتاد یا در معرض اعتیاد را بیش از سایر کودکان می گیرد. کودکان معتاد بویژه دختران معتاد خردسال طعمه بسیار مناسبی برای قاچاقچیان سکس بوده و براحتی مورد شکار، فروش، آزار و مرگ قرار می گیرند. فقدان آمارهای رسمی ازسوی نهادهای اجتماعی دولتی و غیردولتی درایران یکی از نقاط ضعف جدی در حفاظت و حمایت از حقوق کودکان در برابر اعتیاد و خشونت های ناشی از آن در جامعه ایران است.
چهارم. چرخه زندگی شوم اعتیاد چنان بهم متصل است که کودک معتاد از والدین معتاد، اعتیاد را به ارث می برد و سپس خود او پس از طی دوران کودکی در اعتیاد، به یک معتاد بزرگسال مبدل شده و با ازدواج  سبب بازتولید خانواده معتاد و کودک معتاد دیگر می گردد. گردگشت مصیبت بار و تباه کننده اعتیاد کودک حلقه فساد بین نسلی تلقی می گردد که سبب انقطاع بین نسلی شده و به تعبیری جامعه را بسوی انحطاط می کشاند.
پنجم. نقض حقوق کودکان. حقوق کودک از قبیل آموزش، همزیستی با گروه همسالان، امکان رشد جسمی و روحی لازم و شایسته، داشتن خانه و خانواده امن، برخورداری از بهداشت تنی و روانی و .. مفادی ازاین دست مندرج در پیمان نامه حقوق کودک، از زمره مواردی است که با شیوع اعتیاد دربین کودکان مورد غفلت قرار گرفته و پایمال می گردد (DRUG ABUSE & ITS IMPACT ON CHILDREN, 2007).
ششم. فروشندگان خردسال مواد مخدر یکی دیگر از دستاوردهای اشاعه اعتیاد بین کودکان است. دلالان مواد مخدر می توانند براحتی توسط کودکان از چشم قانون و نهادهای مراقبتی دور بمانند و درعین حال به سهولت بیشتری می توانند به فروش مواد مخدر دربین گروههای خردسال و کودکان دیگر بپردازند. کودک معتاد دراین فضا خود به یک فروشنده و گاه قاچاقچی مواد مخدر مبدل می گردد.
راهکارهای اولیه
بدیهی است برای برونرفت از هر بحرانی در جامعه و چاره یابی یک مسئله اجتماعی مانند اعتیاد بویژه اعتیاد کودکان، پیش از هرچیز شناخت این پدیده از اهمیت و اولویت ویژه برخوردار است. لذا باتوجه به ضعف دامنه شناخت کمی و کیفی از ابعاد دقیق این معضل اجتماعی، نمی توان بسادگی به نسخه هایی برای راهیابی کاهش و تحفیف این مسئله اهتمام کرد. بااین وصف دراین بخش تلاش می گردد به برخی از اهم راهکارهای پیشگیرانه، اولیه و مقدماتی اشاره کرد، روشهایی که می توانند زمینه ساز برداشتن گامهای بیشتری در مرحله دوم پیشگیری و درمان این معضل محسوب شوند. برخی از مهمترین این روشها عبارتند از:
1.      آموزش خانواده ها و ضرورت مراقبت خانواده ها از گرایش های موجود یا در حال وقوع کودکان به اعتیاد توسط نهادهای دولتی و مردمی که خلا جدی دراین خصوص بچشم می خورد.
2.      ساخت و توسعه یک نظام آماری دقیق برای احصای کودکان معتاد و در معرض اعتیاد جهت پایش، اطلاع رسانی، پیشگیری و درمان این مسئله اجتماعی از دیگر راهکاری زیرساختی است که می تواند اطلاعات اولیه برای برنامه ریزی و مهار این مسئله و رهایی کودکان معتاد از اعتیاد  و پیشگیری از اعتیاد کودکان دیگر فراهم سازد.
3.      فعال سازی نهادهای دیده بانی خبری و اطلاع رسانی و کمک رسانی به کودکان و خانواده های آنان و جلب همکاری نهادهای دولتی، آماری، برنامه ریزی و آموزشی از این نهادهای مردمی از دیگر ابزارها و نهادهایی است که می تواند سبب ساز علنی شدن کمیت و کیفیت ابتلای کودکان به اعتیاد گردد.
4.      آماده سازی مدارس و آموزش مقدماتی معلمان و مدیران مراکز آموزشی برای آگاهی بخشی به کودکان جهت پیشگیری از ابتلای ناخواسته آنان و یارگیری از مدارس بعنوان نهادهای ناظر در جامعه در حمایت از حقوق کودک ازدیگر متد هایی است که میتواند نقش پیشگیرانه داشته باشد.
5.      آموزش کودکان برای طرح و چاره جویی مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی برای کمک به آنان در راهیابی مسائل خود و پرهیز از گرایش و پناه آوردن به مصرف مواد مخدر بعنوان گریزگاهی برای مشکلات خود و خانواده شان بویژه در مقاطع راهنمایی تحصیلی در مدارس و اجتماع نیز از روشهای خروج از این بحران دامنگیر است (Preventive drug use among children, 2003).
6.      شناسایی و قطع شریان های حیاتی عوامل قاچاق مواد مخدر در کشور بویژه از سوی نهادها و کارگزاران دولتی نیز ازدیگر عواملی است که می تواند سبب ساز تضعیف ورود و توزیع مواد مخدر درکشور گردد. اگرچه این امر باهمه اهمیت آن، راهکاری است که در ساختار فاسد و تبهکارانه یک حکومت غیرمردمی بسختی می تواند زمینه عینی و تحقق یابد ولی نهادهای حقوق بشری، حقوق کودک و مردمی باید همواره درصدد تحقق آن باشند .
7.      مراقبت از خانواده های معتاد در فرزندزایی نیز از دیگر عواملی است که می تواند بطور نه ریشه ای ولی مقطعی کمک نماید تا از تولد کودکان معتاد و پرورش کودکان معتاد در این خانواده ها جلوگیری بعمل آید. مادران معتاد باید پیش از بارداری به ترک اعتیاد روی آورده و پس از مراقبت های روحی و جسمی به زایش فرزند روی آورند.
8.      بسیاری از عوامل سبب ساز ساختاری نظیر فقر، بیکاری، محرومیت تحصیلی، مهاجرت بی رویه، مهاجران غیرقانونی، فراوانی بالا و دسترسی آسان به مواد مخدر و .. از زمره عواملی هستند که در کوتاه مدت نمی توان برای آنها راهکارهای بسامانی درنظر گرفت. تغییرات ساختاری در مدیریت کلان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور می تواند چشم انداز روشن تری برای مقابله با پدیده اعتیاد و رشد کودکان معتاد در جامعه ایران بدست دهد.

منابع:
اورنگ، جميله(1370)، پژوهشي درباره اعتياد، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
پورقاضي، جواد محمد(1370)، بررسي روند مبارزه با سوء استعمال و قاچاق مواد مخدر بعد از انقلاب
رئيس دانا، فريبرز(1381)، بازار مواد مخدر در ايران، مجله جامعه شناسي ايران، دوره چهارم، ش2.
ساروخاني، باقر(1380)، درآمدي بر دايرةالمعارف علوم اجتماعي، تهران، انتشارات كيهان، چاپ اول.
فرجاد، محمد حسين(1377)، اعتياد، تهران، انتشارات بدر، چاپ دوم.
ميري آشتياني، الهام(1384)، جامعه شناسي اعتياد در ايران امروز، انتشارات مهاجر، تهران.
چكيده گزارش بررسي ومطالعه مساله اعتياد، 1389، دفتر مطالعات سازمان مبارزه با مواد مخدر.
Carl G, Leukefeld and William Bukoski, 1991, Drug Abuse Prevention intervention research: Methodological issues, NIDA Research Monograph, No. 107, Maryland, National institute or drug abuse.


منتشر شده در سایت رادیو زمانه
http://radiozamaneh.com/society/humanrights/2012/11/07/21445


هیچ نظری موجود نیست: