۱۳۹۷/۲/۲۸

سقوط اخلاق در فراز نواندیشی دینی!

⁉️سالهاست اخلاق سیاسی نزد متفکران دینی به یک مسیله جدی مبدل شده خاصه از زمانی که ارزش و ‌هنجار های اجتماعی بسیاری مورد چالش قدرتمندی از سوی مردم و نسل جوان قرار گرفته است. این پروبلماتیک اخلاقی شامل نه تنها متفکران مذهبی در منصب قدرت یا منتسب به قدرت می گردد، بلکه شامل صاحبنظران عضو گروه های استراتژیک ساخته پرداخته موازی توسط قدرت نیز می شود.
افرادی از عبدالکریم سروش گرفته تا جناب صادق زیباکلام در عرصه فلسفه تا عملگرایی سیاسی و تا شبه متفکران رانت خوار دیگری مانند جلایی پور.

👎🏼در چنین ساختاری اگرچه گاه بخشی از مطالبات نوین مانند حقوق طبقات اجتماعی، برابری اجتماعی، آزادی، دمکراسی، حزب گرایی و حتی بحث های کج فهمیده شده ای مانند برابری حقوق جنسیتی سرسخن برخی از اعضای گروه های استراتژیک دانش آموخته و رانت خوار می گردد ولی فرهنگ، بینش، منش و روش چاره جویی و پیشبرد مسایل اجتماعی همچنان در درون ساختار قدرت تعریف می شود. بطوریکه اخلاق سیاسی متفکران نوکیسه و‌نوظهور مذکور دستخوش نوعی تاخر فرهنگی می گردد و با سطح مطالبات پیش گفته مطرح در بدنه جامعه مدتی فاصله گرفته و در تضاد آشتی ناپذیر در می افتد. 

🤦🏻‍♀️نمونه ایی از این دست، رویکرد عبدالکریم سروش در نقد اجتماعی دین در جامعه است که اگرچه دارای نگرش نوینی به دین است ولی از نظر اخلاقی در یک درماندگی، بازکنشی (رترواکشن)، و محافظه کارانه در می غلتد و در مرز های اخلاقی کهن خود، حقوق دگرباشان جنسی را به سخره می گیرد. نمونه دیگر رویکرد حمیدرضا جلایی پور است که در نقد ساختار جنبش های اجتماعی و قدرت، با بهره گیری و تکرار کپیوار برخی تیوری ها، در عمل در تله اخلاق واپسگرا و وابسته به قدرت افتاده و در صف دفاع از ولایت فقیه و کرکس خواندن جنبش مردمی قرار می گیرد. 

⚔️نمونه اخیر و پر سرو صدای دیگر صادق زیباکلام است که خود به یک سوپاپ اطمینان برای نظام قدرت مبدل شده است و علیرغم اینکه بظاهر نقش رهبری حزبی نامرئی و سلبریتی در نقد قدرت را برعهده گرفته و ‌پذیرفته است. او نیز در یک تله و شرم اخلاقی جدی در می غلتد زمانی که در برابر نیروی مردم، با نام مردمی که به او‌اعتماد کرده و ارقام میلیاردی به حساب او‌می ریزند تا بدست آسیب دیدگان زلزله برساند، دست به اسلحه می شود تا از نظام قدرت رانتییر خود دفاع کند (نمونه ویدیوی زیر).  

👁‍🗨بنیان های ایدئولوژی دینی مانند سایر ایدئولوژی های برتری جو و متبختر، مبتنی بر‌خشونت، استبداد، تک سالاری و در نهایت گلوله اسلحه است. اخلاق در این ساختار به ابزاری برای توجیه وضع موجود، تقدیس صاحبان قدرت، تقبیح اعتراض و مقاومت، تحقیر اپوزیسیون و مردمی مبدل می شودکه در بطن هرم شوم قدرت درمانده است. پیوند خشاب و‌ کتاب از شریعتی تا بازرگان، و از⁧ سروش تا زيباكلام، دو خط ریلی است که به تکرار فاجعه ⁧ استبداد دینی ⁩ختم می شود.
https://twitter.com/iranwire/status/996015191681916933?s=12

علی طایفی
https://telegram.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: