۱۳۹۵/۱۱/۲۲

فرهنگ عشيرتي-فاميلي در حكومت


پيشفرض اصلي من در اينجا عبارت است از اينكه حكومت ايران نظامي مبتني بر ساختار عشيرتي، خويشاوندسالاري و تيولداري است. نيم نگاهي تاريخي مويد است كه ساختار عشيرتي كشور اگرچه با مدرنيزم از بالا به پايين در زمان پهلوي اول با پروژه تخته قاپو منهدم شد ولي يكجانشيني لزوما فرهنگ و كاركردهاي اجتماعي عشيرتي متعلق به دوره تيولداري را از بين نبرد.
هجوم رضا پهلوي به زمينداران بزرگ و سپس اصلاحات ارضي پهلوي دوم بعنوان اخرين تلاش براي پايان بخشيدن به نظام زمينداري و اربابان بزرگ نيز نتوانست حريف اين ساختار فرهنگي شود.

پس از وقوع انقلاب، طرح بند ج در قانون اساسي براي تقسيم اراضي بين زارعان نيز حريف بخش سنتي انقلابيون نشده و در نهايت نيز حذف شد.  بدينسان فرهنگ عشيرتي همچنان در روابط اجتماعي طبقات مختلف جامعه و بويژه حكومت جان سختي نشان مي دهد. برخي مختصات اين فرهنگ عشيرتي و قبيلگي بويژه در ساختار سياسي و حكومتي كشور بدين شرح است:

اين فرهنگ مستند به نظام پاتريمونيالي است، نظامي بدون تعهد به ملت، بمفهوم نوين دربرگيرنده همه طبقات اجتماعي از يكسو و تعهد به صاحبان قدرت و ثروت، يا نظام سياسي-خويشاوندي قدرت از سوي ديگر است.
به تعبير ميرزاخاني، اقتصاددان، تیولداری مدرن چندان تفاوتي با نوع سنتي آن ندارد و فقط نوع تيول است كه از قطعات سرزميني به بنگاه‌هاي اقتصادي تغيير شكل يافته است. نبود حق مالکیت در تیولداری باعث می‌شود که تیولداران مسؤولیتی برای محافظت از سرمایه‌های مادی و انسانی تیول خود نداشته و بدليل عدم تضمين بقاي اين شرايط، تلاش كنند هرچه سریعتر بار خود را ببندند.

زندگي عشيرتي مبتني بر انسجام خانوادگي است نه اجتماعي، و درون همسري و درون گروهي در آن  بشدت قوي است. مبناي اتحاد و همگرايي در اين فرهنگ، رابطه خويشاوندي است. زن و دختر در اين بستر، ابژه دستيابي به اهداف قدرت است، زيرا ساختار موروثي قدرت، ثروت و كسوت در آن بسيار قوي است

در اين ساختار حكومتي، فرزندان قرباني پدرسالاري مسلط بوده و به ازدواج هاي فاميلي تن در داده مي شوند. شيخوخيت و سن سالاري در آن نقش پدرسالاري در قدرت را بازتوليد مي كند. 

در فرهنگ عشيرتي قدرت، امنيت خويشاوندي و وفاق جمعي بر وفاق ملي و ملي گرايي اولويت دارد. در اين بستر، امنيت دغدغه اصلي حفظ و توسعه قدرت در حكومت است و از اينرو همه چيز و همه روابط در چشم اندازي امنيتي تعريف مي شود.
مروري بر روابط خويشاوند سالاري درون حكومت مي تواند مويد حاكميت فاميلي، يا خانواده حاكمي شود كه مبتني بر ايده حفظ نظام مقدم بر حفظ ملت به حيات خود ادامه مي دهد. پيوندهاي زير ساختار فاميلي در اركان حكومتي را نشان مي دهد.

علي طايفي

هیچ نظری موجود نیست: