۱۳۹۱/۷/۲۸

کودکان مهمترین قربانی رشد جمعیت

 فرزندان شما فرزندان شما نیستند/ آنها پسران و دختران خواهشی هستند که زندگی به خویش دارند.انها بواسطه شما می ایند ولی نه از شما./ و باانکه باشما هستند، از آن شما نیستند./ شما می توانید مهر خود را به آنها دهید، اما نه اندیشه های خودرا./ شما می توانید تن آنها را در خانه نگاه دارید اما نه روح شان را. زیرا که روح آنان در خانه فرداست که شما را به آن راهی نیست حتی در خواب./شما می توانید بکوشید تا مانند آنان باشید ولی مکوشید تا آنان را مانند خود سازید. زیرا که زندگی واپس نمی رود و در بند دیروز نمی ماند. "جبران خلیل جبران، پیامبر و دیوانه"

مقدمه:
سرشماری سال 1390 مانند سرشماری سال 65 یک اتفاق مهم جمعیتی و سیاسی است. سال 65 دراثنای جنگ تحمیل شده ازسوی دولت به ملت، نرخ رشد جمعیت چنان رو به افزایش گذارد که نه تنها سبب نگرانی کارشناسان، بلکه سبب تشت و نابسامانی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اموزشی و سیاسی گردید و آثار ورم های جمعیتی آن هنوز نیز باقی است. سرشماری سال گذشته نیز ازهمین خصوصیات برخورداراست ولی این بار هراس کاهش جمعیت و مرگ تدریجی آن، تشویش ها و دست پاچگی هایی را دردرون نظام قدرت و البته بدنه کارشناسی کشور وارد ساخته است. تصمیم های بدون فکرو سریع درقطع یارانه های کاهش موالید و اتمام سیاست کنترل جمعیت درکنار طرح و اجرایی کردن برنامه های افزایش زادوولد و پیگیری سیاست های تشویقی آن، شدت این نگرانی را دوچندان ساخته است.
اندیشه پیرامون ابعاد کاهش و افزایش جمعیت از ابعاد اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و حتی سیاسی در دستور کار نهادهای قدرت و مردمی قرار گرفته و مقوله جمعیت هنوز یکی از مهمترین فرازهای مباحث اجتماعی است. دراین بین بسیاری از زوایای مختلف به ابعاد این پدیده پرداختند. برخی به زوایای جمعیت شناختی، برخی به دستاوردهای سیاسی و برخی به برداشت های دینی و ایدئولوژیک توجه کردند. دراین میان عده ای نیز به ابعاد جنسیتی این پدیده پرداختند ولی کمتر کسی به جایگاه کودکان و آسیب پذیری ناشی از ای تغییر سیاست بر این قشر سنی اهتمام داشته است. دراین مقاله به برخی از پرسش های مربوط به ابعاد افزایش جمعیت بر کودکان می پردازیم.

نرخ رشد جمعیت
شواهد مربوط به سرشماری اخیر کشور نشان می دهد که نرخ رشد جمعیت به 1.29 رسیده است و این نرخ رشد صاحبان قدرت را بشدت به هراس انداخته است. جامعه ای که بسوی سالمندی می رود و15  سال دیگر رشد جمعیت آن به صفر رسیده و پس از آن منفی می شود (15 سال دیگر رشد جمعیت ایران به صفر می‌رسد).
ازسوی دیگر شواهد آماری گواهی می دهد که درسال 1390، درصد رشد جمعیت دراستان های اردبیل، ایلام، لرستان، گیلان، همدان، آدربایجان شرقی، کرمانشاه، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی، جهارمحال، مرکزی، و قزوین زیر یک درصد بوده و نشانه ایستایی یا کاهش درصد رشد بوده است. برعکس استانهایی مانند کرمان، هرمزگان، البرزو بوشهر از بیش از3 درصد رشد جمیت برخوردار بوده اند (گزیده نتایج سرشماری سال 1390، مرکز آمار ایران).


مقیسه سرشماری های چنددهه اخیر
برخی برآوردها حاکی است که جمعیت ایران از سال 1400 به بعد روبه کاهش شدید نهاده و نرخ منفی  9/0 درصد می یابد.
جدول ميزان رشد جمعيت ايران ۲۰۳۰ – ۱۹۵۰

سال
ميزان رشد (درصد)

۱۹۶۰-۱۹۵۰
8/2

۱۹۷۰-۱۹۶۰
9/2

۱۹۸۰-۱۹۷۰
3/1

۱۹۹۰-۱۹۸۰
5/3

۲۰۰۰-۱۹۹۰
6/1

۲۰۱۰-۲۰۰۰
2/1

۲۰۲۰-۲۰۱۰
3/1

۲۰۳۰-۲۰۲۰
9/0

براساس همین برآوردها در 15 سال آتی جمعیت ایران به 88 میلیون نفر افزایش یافته و با همین نرخ رشد فعلی قریب 28 میلیون نفر می سد که معادل 31 درصد کل جمعیت خواهد بود. همین میزان و نسبت کودکان زیر 18 سال بحد کافی نیازمند برنامه ریزی جامعه و مانعی است که کودکان از فقر آموزشی، بهداشتی و اقتصادی رهایی یابند (برآورد جمعیت ایران، 1391). 


جدول توزيع برآورد جمعيت ايران براساس سن و جنس در سال ۱۴۰۴ / ۲۰۲۵ براساس هزار نفر
سن - جنس
زن و مرد
مرد
زن
جمع
4/88
6/44
3/43
۴-۰
8/6
3/3
5/3
۹-۵
2/7
1/3
9/3
۱۴-۱۰
7/7
1/3
8/3
۱۹-۱۵
6/6
6/3
1/3

درصورتیکه نرخ رشد جمعیت بنا به حذف سیاستهای کنترل موالید ازیکسو و اجرای سیاستهای تشویقی روبه افزایش نهد، نرخ رشد جمعیت کودکان نیز بشدت روبه گسترش نهاده و حداقل در دهه های نخست بجران های جدی را دامنگیر جامعه ایران و ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور خواهد کرد. طبق اظهار وزارت بهداشت هر خانواده ایرانی بطور متوسط حداقل باید دو تا 2.5 فرزند داشته باشد (اجرای سیاست‌های تشویقی برای افزایش جمعیت کشور، همشهری).
در سناریوی رشد بالا که توسط سازمان ملل برای ایران متصور شده است، میزان باروری کل از 1.8 فرزند برای هر مادر به 2.5 فرزند در سال 1480خواهد رسید. در این سناریو در سال 1430 جمعیت ایران به حدود 100 میلیون نفر می‌رسد و در همین حول و حوش ثابت خواهد ماند (سه چالش‌ مهم جمعیتی کشور؛همشهری).

دلایل کاهش جمعیت و میل به افزایش آن
عوامل متعددی در کاهش نرخ شد جمعیت ایران تاثر گذارده اند که می توان مهمترین دلایل انرا بطور مختصر چنین برشمرد:
الف. پایان جنگ و امنیت نسبی جانی مردم، امری که سبب تضمین نسبی نرخ فرزند زایی شده و عامل نگرانی در جانشینی نسلی را به حاشیه راند. جنگ همواره موجد افزایش نرخ جمعیت در هر جامعه ای می گردد و دلیل عمده آن میزان ریسک خانواده ها در ابقا و ادامه حیات فرزندان خودشان است.
ب. افزایش نرخ بهداشت و درمان و فراگیری آن بطوریکه سبب کاهش نرخ مرگ و میر کودکان زیر یکسال و پنج سال گردیده و متوسط طول عمر و همچنین امید به زندگی را در سالهای نخست تولد کودک افزایش بخشید. همین امر سبب گردید خانواده ها به داشتن فرزندان سالم خود قناعت کنند (کاهش رشد جمعیت کشور، 1391،همشهری).
پ. فقر و فشار اقتصادی خانواده ها نیز عامل دیگری بود که طبقات اجتماعی شهری را بویژه به صرافت کاهش بعد خانواد و در نتیجه کاهش هزینه های زندگی فراخواند. دراین میان هر کودک بعنوان عامل هزینه زا در نرخ زادو ولد محاسبه شده و مورد تعدیل قرار گرفت.
ت. افزایش نرخ مشارکت زنان در جامعه خواه در آموزش و خواه در اشتغال بنحوی که با افزایش درک  و آگاهی، از زایمان های مکرر جلوگیری کرده و به کیفیت زندگی بیشتر اهمیت دادند. اشتغال بخشی از زنان نیز سبب ساز تقویت این نگرش گردید.
ث. افزایش سن ازدواج و نرخ تجرد دربین نسل جدید نیز سبب گردید که جوانان به دلایل اقتصادی و اجتماعی کمتر میل به ازدواج نشان داده و بدین ترتیب طول دوره باروری در پیوند های زناشویی روبه کاهش نهاد و بطور طبع همین امر سبب افت نرخ زادو ولد و میل به فرزندخواهی گردید.
ج. تقویت گرایش به فرزند محوری بخصوص از دهه هفتاد سبب شد خانواده های به  توقعات کودکان و فرزندان خود بیشتر توجه کرده و به کیفیت زندگی انان از یکسو اهمیت داده و از سوی دیگر رمق پاسحگویی به توقعات روزافزون نسل جدید و نوجوانان و مسائل مبتلا به آنان را بتدریج ازدست دادند.
چ. اجرای سیاستهای کنترل رشد جمعیت بویژه پس از جنگ و افزایش بی رویه نرخ رشد جمعیت در دهه شصت، با یارگیری از وامها و حمایت های مالی صندوق های جهانی جمعیت، بهداشت و تغذیه  زمینه افزایش سطح آگاهی خانواده ها، سلامت نسبی فرزندان و نوزادان گردید.
ازهمین روست که می توان به جرات گفت ساختار قدرت در جامعه ایران بدلیل نوع نگاه کمی به جمعیت و نه کیفیت آن، از کاهش نیروی مسلمانان بویژه شیعه در منطقه دستخوش هراس جدی شده است. اقدام فوری برنامه ریزان و سیاستگزاران در تغییر سیاستها و رویه ها، نشان از عمق این تشویش و بیم های صاحبان قدرت در ایران امروز است.  باور سالهای نخست انقلاب نیز برهمین محور بود که ارتش بیست میلیونی می تواند پشتوانه محکمی برای نظام قدرت دینی در رویارویی با دشمنان فرضی کشور و قدرت باشد، امری که امروز نیز همان رویکرد پس از دو دهه مجددا در صدر برنامه ریزی ها قرار گرفت.

آثار و پیامدهای رشد جمعیت:
اگرچه افزایش جمعیت دارای پیامدهای بسیاری است و بخودی خود هم می تواند هم یک فرصت و هم تهدید شناخته شود، ولی براساس شاخص های توسعه ای کنونی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و روحی جمعیت انسانی در کشور بنظر می رسد افزایش جمعیت با تشدید اوضاع بحرانی در ابعاد مختلف مدکور در جامعه، بنوعی به تهدید ساختارهای موجود و سلامت و امنیت جامعه منجر گردد. حذف سیاستهای کنترل  وآموزش بهداشت جنسی مردم ازیکسو و اعمال روشهای تشویقی و ترویجی برای فرزند زایی در جامعه می تواند نخستین فشار خود را بر جامعه زنان درکشور وارد کند. بطوریکه با عدم تمایل زنان به فرزندخواهی، مقاومت و ستیز آنان، خشونت خانوادگی افزایش یافته، میزان سقط جنین روبه رشد نهاده و نرخ مرگ و میر مادران باردار و آسیب های روحی و جسمی آنان بیشتر شود. دراین میان ازبعد اجتماعی گرایش بسوی حاشیه نشین سازی و تفکیک جنسیتی جامعه با حذف حضور زنان در جامعه و تحمیل نقش مادری بر نفش های دیگر اجتماعی او نیز افزایش می یابد.
بنظر می رسد پس از زنان، کودکان دومین حلقه آسیب پذیر در روند افزایش نرخ رشد جمعیت محسوب شوند. باافزایش نرخ زادو ولد، خانواده ها به تولد کودکان و نوزادانی اهتمام می ورزند که بدون برنامه ریزی های لازم از سوی جامعه و دولت، وارد ساختارهای موجود شده و از همان بدو کودکی با بحران های انسانی و اجتماعی متعددی روبرو می گردند. دراین بخش به برخی از مهمترین این پیامدها از منظر آسیب پذیری کودکان توجه می شود.
فقر کودکان در خانواده. نخستین پیامد افزایش جمعیت، کاهش توان اقتصادی خانوارهاست. بااین تحدید مالی، امنیت و سلامت، برخورداری از امکانات و خدمات اجتماعی و آموزشی کودکان بشدت مورد تهدید قرار می گیرد. افزایش تورم در سالهای اخیر بویژه پس از تحریم اقتصادی ایران توسط کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، سبب گردیده است که خط فقر در جامعه ایران بسیار بالارفته و بسیاری از خانواده ها در بیرون از این خط قرمز واقع شوند. به بیان دیگر بسیاری از خانواده های کنونی در زیر خط بقا زندگی می کنند که مرز بین حیات و ممات است. درچنین فضایی افزایش نرخ رشد جمعیت و فرزندخواهی با توجه به سطح درآمدهای ثابت و شکننده خانوارها، مترادف با فقر زایی بیشتر خانواده ها خواهد بود. دراین رهگذر می توان اذعان کرد که افزایش جمعیت کودکان و فقر اقتصادی دامنگیر خانواده ها، سبب بروز پدیده "کودکان فقیر و کودکانه شدن فقر" در جامعه می گردد.
بهداشت و کودک. در حالی که به ازای هر 250 نفر یک تخت بیمارستانی باید وجود داشته باشد، در ایران هر 800 نفر یک تخت بیمارستانی دارند (زادوولد و فقرمالی وفرهنگی رابطه مستقیم دارند،1390). زمانی که وضعیت بهداشتی یک جامعه مناسب نباشد، گروههای آسیب پذیر در هر جامعه، مادران و کودکان هستند که به علت شرایط خاص جسمانی بیشتر از دیگران در معرض خطر و بیماری قرار دارند. سطح بالای باروری پیامد و آثار و عوارض ناخوشایندی برای سلامت مادران و کودکان و مسایل زیستی جامعه نیز دارد. مرگ و میر کودکان با عوامل متعددی مانند سوء تغذیه، امراض عفونی و فقدان مراقبت های بهداشتی در ارتباط است. همچنین فاصله زمانی مناسب بین دو تولد در امکان زنده ماندن کودک و پیشگیری از ابتلا به بیماریها نقش قابل توجهی دارد. زمانی که فاصله بین دو تولد کوتاه باشد، هر کدام از انها در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند. فقدان آموزش های لازم برای خانواده ها در روابط زناشویی سبب می گردد که امر مراقبت های بهداشتی بشدت دستخوش رسیک و مخاطره شود و دراین میان نه تنها مادران، بلکه کودکان نیز در معرض تهدید بیماری های مسری و خطرناکی مانند ایدز، هپاتیت و .. قرار می گیرند. مرگ و میر اطفال زیریکسال نیز که تا پیش از این دارای وضعیت نسبتا مطلوبی بوده است، تحت تاثیر قرار گرفته و روبه افزایش خواهد نهاد. همچنین کودکان مبتلا به بیماری های جنسی نظیر ایدز و هپاتیت، و کودکان معلول نیز می تواند روبه افزایش نهد.
بحران آموزش، مدرسه و مهد کودک. یکی از پیامدهای رشد جمعیت، افزایش تعداد افراد در سن تحصیل و در نتیجه افزایش تقاضا برای امکانات آموزشی است. مشاهده وجود کودکان محروم از تحصیل در جامعه ایران امروز، باتوجه به افزایش جمعیت کودکان در صورت موفقیت طرح افزایش رشد جمعیت، تصویر هولناکی بدست می دهد. وجود قریب بیش از دومیلیون نفر کودک در بیرون از فضاهای تحصیل برپایه سرشماری سال 90 (خشونت علیه کودکان در نظام آموزشی، طایفی)، در کنار فرزندزایی های بدون کنترل در سالهای آتی، سبب وقوع بحران مدرسه و آموزش و محرومیت تحصیلی کودکان واجد شرایط تحصیل خواهد شد.
تغذیه و کودک. آمار نشان می دهد که حدود یک ششم مردم کشور ما به غذای کافی دسترسی ندارند و رقم سوء تغذیه در بین کودکان ما از این هم بالاتر است. در کشور ما 11 میلیون هکتار زمین کشاورزی داریم که کفاف 45 درصد جمعیت ایران را می دهد و برای 40 میلیون نفر دیگر باید مواد غذایی را از خارج وارد کرد (زادوولد و فقرمالی وفرهنگی رابطه مستقیم دارند،1390). افزایش جمعیت بمعنای افزایش بار تکفل اقتصادی در جمعیت نیز خواهد بود که باید به طور متوسط هر نفر باید هزینه زندگی 2 و نیم نفر را تامین کند. علاوه براین در خانوارهای پرجمعیت امکان رسیدگی به وضعیت تغذیه و بهداشت کمتر است و این مسئله دامنه بزرگی از شیر مادر تا توان رسیدگی و تامین غذای مناسب برای کودکان بویژه در خانواده های پرجمعیت با وضعیت اقتصادی ناکافی و آسیب پذیر را در بر می گیرد.
افزایش سقط جنین. با کاهش توزیع و دسترسی خانواده ها و حتی جوانان به روشها و ابزارهای پیشگیری از زادو ولد، نرخ باروری های ناخواسته نیز روبه افزایش می نهد و به تبع آن نرخ تمایل و تقاضا برای سقط جنین نیز روبه رشد می نهد. این امر زمانی رخ می دهد که جامعه مسبوق به قوانین دینی و شرعی مانع از انجام سقط جنین شده و درنهایت، میزان اعمال جراحی غیر قانونی سقط جنین افزایش می یابد. بدیهی است دراین رهگذر بدلیل فقدان نظارت های بهداشتی و درمانی لازم و مطلوب، نرخ سقط جنین، آزار جنین، آزار مادران و بیماری ها و افسردگی حاصل از آن افزایش می یابد.
کودکان کار. هم اکنون 23 درصد جمعیت ایران شاغل اند و در صورت ثابت ماندن نسبت شاغلین در 11 سال آینده با پیش بینی جمعیت 100 میلیون نفری، حجم نیروی کار به 23 میلیون نفر می رسد؛ یعنی 23 میلیون نفر باید کارکنند تا 100 میلیون زندگی کنند و سالانه حدود 700 هزار شغل جدید در فعالیت های اقتصادی کشور ایجاد شود که این کاری بس عظیم و دشوار خواهد بود(زادوولد و فقرمالی وفرهنگی رابطه مستقیم دارند،1390). دراین میان بی تردید زمینه اجبار کار کودکان بیش از پیش فراهم خواهد شد. درحال حاضر برآوردها حاکی از وجود قریب دومیلیون کودک کار است میزانی که بطور قطع با محاسبه خیل عظیمی از کودکان کاری که در تور ثبت و ضبط آماری و سرشماری قرار نگرفته و در فضاهای زیرزمینی و غیر قانونی کار و زندگی میک نند، بسیار بیش از این خواهد بود. ازاینرو افزایش نرخ زاد و ولد و تولد کودکان بیشتر و روانه ساختن آنان به بازار کمیاب فرصتها آموزشی و امنیتی، سبب افزایش ضریب کار کودکان پس از دهسال نخست می گردد.
ازدواج کودکان. آمارها حاکی از وجود میلیونی کودکان ناگزیر از ازدواج های زود هنگام است. تولد بیش از پیش فرزندان بی تردید در ساختار فقیرانه اقتصادی و فرهنگی خانوارهای بخش آسیب پذیر جامعه، زمینه افزایش ازدواج های زودهنگام و اجباری بویژه برای دختران خردسال را افزایش می دهد. بی تردید این اتفاق که همسو با سیاستهای افزایش جمعیت و تشویق رشد باروری نیز هست (ازدواج و طلاق کودکان، طایفی)، سبب اسیب پذیری نهادهای بنیادین جامعه ایران در آینده ای خواهد بود که بسیاری از طراحان و سیاستگذاران کوته بین امروز در قید حیات نیستند.
بحران هویت کودکان. شواهد حاکی است در حال حاضر تعاد یکصد هزار کودک بدون شناسنامه وجود دارد (یکصد هزار کودک بدون شناسنامه در ایران / امین علم الهدی) که عمده آنان کودکان محصول روابط زناشویی نامشروع و همچنین مهاجران فاقد تابعیت ایرانی هستند که سبب شده است بدون هویت ملی و ثبت شده در شهر و روستا در مراکز ناامن و بدون امکانات آموزشی و بهداشتی/درمانی زندگی کنند. طرفه اینجاست با افزایش نرخ رشد جمعیت از یکسو و حذف سیاستهای کتنرل جمعیت و محدودساختن دسترسی به وسایل پیشگیری، ضریب خطر و احتمال بارداری و فرزندزایی های ناخواسته و خارج از روابط رسمی ازدواج در کشور و همجنین مهاجران بدون تابعیت ایرانی افزایش یافته و بر تعداد کودکان بی شناسنامه افزوده شود. این اتفاق بحران در بحران را در پی داشته و کودکان را بی آنکه خود بخواهند وارد چرخه شوم فقر و تباهی در جامعه می کند.
مسکن و کودک.  بافرض مطرح شده توسط وزارت بهداشت در افزایش جمعیت به میزان دوبرابر کنونی آن، می توان گفت که برای سکونت یک خانوار پنج نفری در یک واحد مسکونی، در ظرف 12 سال آینده نیاز به ایجاد سالانه نیم میلیون واحد مسکونی، یعنی هر ساعت 50 خانه جدید است (زادوولد و فقرمالی وفرهنگی رابطه مستقیم دارند،1390). امری که علاوه بر امکانپذیر نبودن آن، سبب وقوع بیش از پیش سوءمسکن برای فرزندان می گردد. در این رهگذر بطوری طبیعی تعداد کودکان کار، خیابان، محروم از تحصیل و سایر خشونت های ناشی از ان بیشتر می گردد.

جمع بندی
آنچه که در مروری کوتاه بر وضعیت جمعیت کشور با وقوع رشد آن در سالهای آتی و اثر آن بر وضعیت کودکان صورت گرفت می توان چنین عنوان کرد که در میان مدت و ظرف بیست سال آینده عمدتا کودکان در معرض شدیدترین محرومیت های اجتماعی، اموزشی، بهداشتی، اقتصادی، مسکن، رفاه، و فرهنگی قرار می گیرند. ازسوی دیگر دریک چشم انداز بلند مدت می توان گفت جامعه بزرگسال ایران در دو نسل آتی اگرچه ممکن است با مشکل کاهش جمعیت و رشد آن کمتر مواجه شده و بقا یابد، ولی جمعیت بالای یکصد میلیونی ایران با شدت یافتن فقر همه گیر در آن، فاقد ساختار امن و توسعه ای بوده و بویژه کودکان در آن به یک "مرگ اجتماعی" رانده خواهند شد. بدین معنا که با محرومیت روزافزونی از برخورداری های اجتماعی روبرو خواهد شد. ازاین منظر باید چنین اذعان کرد که رشد و توسعه کیفی جمعیت بیش از رشد کمی آن دارای اهمیت است امری که رهبران فکری و سیاسی/دینی حکومت اسلامی به ابعاد آن در کیفیت و سبک زندگی اهتمامی ندارند.

منابع:

هیچ نظری موجود نیست: