اخیرا سازمان یونسکو اقدام به انتشار گزارش جوامع مبتنی بر دانش نموده است كه فراتراز جامعه اطلاعاتی، دارای چالش های ویژه ای است. ترجمه مهمترین فرازهای این گزارش متواند برای دوستداران این بحث سودمند باشد تا به متن اصلی دراینجا و یا سمت راست وبلاگ بخش مربوط به گزارش های اجتماعی جهان مراجعه نمایند. فناوری نوین ارتباطات واطلاعات شرایط جدیدی برای ظهور جوامع دانایی فراهم کرده است که از منظر جهانی عمده ترین دغدغه این جامعه جهانی اطلاعاتی معطوف به جوامع کمتر توسعه یافته است.
دو چالش اصلی دراین راستا عبارتند از: ایجاد پل ارتباطی میان شکافهای دیجیتالی و تضمین آزادی بیان. آیا ویژگی جهانی جامعه اطلاعاتی متشکل از دستیابی نابرابر برخی کشورها به منابع، مضامین وزیرساخت های اطلاعاتی نیست؟ آزادی جریان اطلاعات چه زمانی محدود می شود و چگونه می توان از جامعه اطلاعاتی سخن راند؟
● جوامع مبتنی بر دانایی بمنزله منبع توسعه
جوامع مبتنی بر دانایی، ظرفیت هایی هستند برای هویت یابی، تولید، پردازش، انتقال، انتشار و کاربرد اطلاعات برای ساختن و کاربست دانایی ومعرفت برای توسعه انسانی. این امور نیازمند تقویت این نگرش اجتماعی هستند که شامل تکثر، دربرگیری همبستگی و مشارکت است. به بیان دیگر به تعبیر یونسکو، جامعه اطلاعاتی جهانی چیزی نیست بجز دستیابی به توسعه انسانی مبتنی بر حقوق بشر. آیا ساختمان جوامع مبتنی بر دانایی راهی است برای انسانی تر کردن فرایند جهانی سازی؟ درهمین راستا پویایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در قلب جوامع مبتنی بر دانایی درحال ظهور، تصویر بارزی از ارتباط جدایی ناپذیری میان اهداف مبارزه علیه فقر و گسترش حقوق سیاسی و مدنی ارایه می کند.
برپایه میثاق های اولیه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۶، آزادی بیان بنیادی ترین حق انسانی و بنیان بسیاری از آزادی های مدنی دیگر مورد نظر این سازمان است. آزادی بیان مبنایی است برای احترام گذاردن به آزادی تحقیقات علمی و فعالیت های خلاقانه مطرح شده در ماده ۱۵معاهده بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. ازآنجایی که صرف آزادی گردش اطلاعات برای ساختن جامعه مبتنی بر دانایی کافی نیست، ازاینرو اطلاعات باید با یاری پژوهشگران ومحققان فیلسوف مورد مبادله، مقایسه، انتقاد و طرح و جذب فرارگیرند.
امروزه در دنیا نزدیک ۱۱ درصد از مردم دنیا به اینترنت یا شبکه جهانی دسترسی دارند. ازسوی دیگر ۹۰ درصد مردم دنیا ازطریق کشورهای صنعتی باهم ارتباط دارند. با این وصف ۸۲ درصد مردم دنیا فقط ۱۰ درصد ارتباطات دنیا را تشکیل می دهند. ازاینرو شکافهای دیجیتالی اولین و مهمترین مساله دسترسی به زیرساختهای اطلاعاتی است. بطوریکه بیش از ۲ میلیارد از مردم دنیا در تور الکترونیکی دنیا قرار ندارند. علاوه بر موانع اقتصادی برای دستیابی به رایانه و خدمات شبکه ای در اینترنت در جوامع شهری ممالک فقیر و کمترتوسعه یافته، برخی موانع آموزشی، فرهنگی نیز در به حاشیه راندن بسیاری از مردم دنیا در فرایند جهانی سازی موثر هستند. ازاینرو برپایه اهداف یونسکو، دستیابی به جامعه های هوشمند و مبتنی بر دانایی بدون ایجاد برابری دیجیتالی و کاهش شکافهای دانشی امکان پذیر نیست.
▪ دیگر موانع دسترسی اکثریت مردم دنیا به اطلاعات وورود به جامعه مبتنی بر دانایی عبارتنداز:
ـ موانع اقتصادی و گرانی دسترسی به امکانات وتجهیزات رایانه ای وشبکه ای،
ـ ناموزونی وناهمسانی میان مقیاس های شهری و کشوری در کشورهای جنوب ازقبیل محدودیت جابجایی نیروی کار، محلی زدایی و اثر رسانه ها در ادغام حاشیه نشین ها در فرایند گسترش شهری و کشوری شدن فرایند توسعه ،
ـ جوانان برحسب مهارت و آ شنایی به فنون نوین ارتباطی اصلی ترین متقاضیان و افراد مستعد برای ورود به جامعه اطلاعاتی هستند. ولیکن ارتباط میان جوانان و افراد سالمند می تواند به گردش بین نسلی همبستگی وحفظ وتقویت ساختار خانواده و اجتماعی در جامعه دانایی محور یاری رساند.
ـ نابرابری جنسیتی نیز از زمره موارد دیگر دردسترسی به فناوری های نوین است و بیش از دوسوم بیسوادان دنیارا زنان تشکیل می دهند .در کشورهای درحال توسعه نیمی اززنان توانایی خواندن ندارند.
ـ انحصار در فراگیری زبان انگلیسی در فناوری های نوین نیز از دیگر محدودیتهای دسترسی بشمارمی رود.
محدودیت های آموزشی، اجتماعی و فرهنگی از قبیل بیسوادی، سانسور، اختناق سیاسی و عدم آزادی بیان و ا ندیشه و ایدئولوژیک بودن ساخت های فرهنگی نیز از موانع جدی ادغام در جوامعه مبتنی بر دانایی است.
ـ محدودیت بازار کار وعرضه وتقاضای فرصت های شغلی سایبرنتیکی نیز از دیگر محدودیت هاست.
ـ معلولیت وافراد معلول نیز از زمره حاشیه نشینان جوامع دانایی محور بشمار می روند.
همبستگی دیجیتالی واقعی نیز ازاهداف موردنطر توسعه اطلاعات ودانایی و جوامع مبتنی برآن است. در این فرایند علاوه برنقش دولتها، سازمان های جهانی وبخش خصوصی وسازمانهای غیردولتی، جامعه مدنی نیز دارای اهمیت است. دراین راستا سازمان ملل با همکاری گروه هشت کشور فراصنعتی برنبال کاهش فاصله میان کشورهای فقیر وثروتمند در ارتباط با فناوری های اطلاعات وارتباطات هستند.
● آموزش عالی
آموزش عالی در کنار اموزش ابتدایی و متوسطه یا ثانویه گاهی بعنوان آموزش سوم و مکمل دو آموزش قبلی تلقی می شود. در نگاه نوین آموزشی در عصر اطلاعات و ارتباطات معطوف به جوامع مبتنی بر دانایی، آموزش عالی صرفا و مطلقا سومین آموزش نیست. این آموزش بدنبال تولید وتوسعه دانش نوین است و دراین راه از فناوری های نوین برای تحقیق، نوآوری و اختراعات بهره می برد. امروزه دانشگاهها آیینه تمام نمای توسعه هر جامعه ای تلقی می شوند. برآوردها نشان می دهد در طول سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ ثبت نام در آموزش عالی دو برابر شده است وتعداد دانشجویان از ۲۸ به ۶۹ میلیون افزایش یافته و در سال ۲۰۰۲ به ۱۲ میلیون نفر خواهد رسید. برآوردها نشان میدهد این تعداد در سال ۲۰۲۵ به ۱۵۰ میلیون افزایش خواهد یافت. البته این شاخص در بین كشورهای ثروتمند مانند اروپا از ۲۲ درصد در۱۹۶۰ به ۵۹ درصد در ۲۰۰۲ و در امریكای شمالی از ۷ درصد به ۵۵ درصد افزایش یافته است. ولی در بین كشورهای كمتر توسعه یافته این شاخص از ۱.۳ (یك و سه دهم) به ۴ درصد، درامریكای لاتین از ۱.۶ به ۲۹ درصد افزایش یافته است.
در كشورهایی كه هنوز آموزش عالی بعنوان آموزش از نوع سوم شناخته می شود از دستاوردهای پژوهشی آن بهره ای نمی برند. ازاینرو دراین كشورها دانش بومی ومحلی شكل نگرفته وتحت تاثیر نوآوری های اندیشگی ممالك صنعتی قرار می گیرند. بطوریكه شواهد نشان می دهد در سال ۲۰۰۲ كشورهای توسعه یافته صنعتی بطورمتوسط ۷۰۰۰ نفر سالانه دانشجوی دكترا می پذیرند ولی این رقم در شیلی برابر یك نفر در ۱۱۰ هزار و كلمبیا یك نفر در ۲۲۰ هزار نفر ساكن می باشد.
دراین راستا برای خروج از شكاف دانشی میان كشورها باید به دانشگاههای مجازی، و نقش آموزش عالی در تحقیق و توسعه بیش از پیش توجه شود. از سوی دیگر آموزش زبان انگلیسی نیز از ابزارهای مهم این نوع توسعه است. ازاینرو آموزش اموزگاران و اساتید دانشگاهی از شروط رسیدن به آینده اطلاعاتی جوامع است.
دولت ها و رهبران سیاسی باید برخی وظایف زیر را دردستور كار نهادهای آموزش عالی قرار دهند: تولید، انتشار و ارتقای دانش، آموزش معلم و استاد، انتقال دانش به جامعه بزرگتر. علاوه بر اینها آزادی بیان وانتشاربویژه آزادی آكادمیك شرط ضروری رسیدن به جوامع مبتنی بر دانش است. از همین روست كه علاوه بر گسترش وانتقال وارتقای دانش، گسترش حقوق شهروندی نیز از وظایف آموزش عالی نیز بشمار می رود. نقش های ارزشی آموزش عالی بر اساس بیانیه كنفرانس جهانی آموزش عالی عبارتند از:پاسخگو بودن ازنظر سیاسی و دیدبانی و بیداری سیاسی اندیشه هابا تحلیل مسایل اجتماعی، پاسخگو بودن به بازارودنیای كار، پاسخگو بودن به سطوح دیگر نظام آموزشی، پاسخگو بودن به فرهنگ و فرهنگها، پاسخگو بودن به همه زمانها ومكانها، و پاسخگو بودن به دانشجویان ومعلمان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر