طرح بیستگانه کاستیها و فزونیها ۱
در آستانه انتخابات و تشکیل مجامع انجمن جامعه شناسی بهعنوان یک دانشآموخته در این رشته که سالهاست پیگیر عملکرد آن هستمشایسته دانستم برای بهبود کیفیت کاری و افزایش کارآمدی به نکاتی اشاره کنم که این انجمن در این فصل تاریخی نیاز به تحولاتی ازاین دست دارد/
نخست. جوانگرایی در مدیریت انجمن یک نیاز مبرم است. ساختار مدیریتی انجمن باید از سنسالاری و ریشسفید گرایی پرهیز کند. نوگرایی و نوجویی در رویکرد و راهبردهای انجمن در گرو جوانگرایی و روزآمدسازی ساختار انسانی و مدیریت آن است. انجمنی که باسالمندسالاری رهبری شود لاجرم سالمند و ناروزآمد خواهد شد.
دو. برابری جنسیتی و مشارکت برابر زنان با مردان در مدیریت از الزامات بنیادین تحول و کارآمدسازی انجمن است. بدون مشارکتزنان دانشآموخته در متن مدیریت انجمنها و نهادها امکان برابری جنسیتی در جامعه نیز فراهم نخواهد شد. این مهم بویژه با افزایشنرخ زنان دانشآموخته در این رشته و افزایش و شدتیابی مسایل زنان در جامعه نقش حیاتی در بقای انجمن دارد.
سه. جامعهگرایی و گرایش به طرح پیگیری مسایل اجتماعی از دیگر الزاماتی است که نیازمند تقویت در سیاستگذاری و برنامههایاجرایی انجمن است. جامعه متکثر و مشحون از مسایل اجتماعی همراه با پویایی روزافزون آن در فرایند تحولات اجتماعی معاصرنیازمند انجمنی است که فراتر از یک هسته اجتماعی به یک نهاد جامعهای فرارویی کند.
چهار. توسعه و تحول گرایی از دیگر ضروریات بهسازی و نوسازی انجمن است. شرایط تاریخی ایران امروز با همه تنوع فرهنگی،قومیتی و قشری نیازمند احراز رویکردی توسعهای است. برای عملی کردن چنین ضرورتی، ساختار انجمن باید از سنتگرایی در مدیریت،هیاتی عملکردن و پافشاری بر سنتهایکهن برخاسته از تمایلات بخش سنتی حاکم بر ایران دوری گزیند.
پنج. شکستن مدار بسته و شوم مدیریتی در انجمن نیز از دیگر مهماتی است که در فصل جدید باید سرلوحه کار باشد. این امر با تعیینمحدودیت طول و مدت دوره نامزدی اعضای در مدیریت کلان و استانی انجمن میسر خواهد شد. دادن فرصت به نسل جدید و تغییرمدیران در این ساختار سببساز نوزایی و تغییر روندها و فرایندهای کاری و سیاستی خواهد شد.
شش. تغییر شرط مقطع تحصیلی و امکان عضویت تحصیلات تکمیلی از مقاطع فوق لیسانس به بالا در انجمن برای کسانی که برنامه وطرح توسعهای برای مدیریت انجمن دارند از دیگر شاخصها و بایدهایی است که گریزناپذیر است. باید این پیشفرض را پذیرفت کهصرف داشتن مدرک دکترا برای افزایش و بهبود کیفیت حضور و مشارکت مدیران در مدیریت بهینه انجمن کافی نیست.
هفت. تعدیل شرط احراز شرایط مدیریت در انجمن برای ایجاد امکان عضویت دانشآموختگان جامعهشناسی در بخشهای پژوهشی وکارشناسی در کشور و فرارفتن از مونوپولیزم دانشگاهی از دیگر مبانی دمکراتیک کردن ساختار انجمن و فرصت برای توسعه و تحولدرونزای آن است.
هشت. ورود انجمن به عرصه دفاع از حقوق علمی، شغلی و صنفی اعضای وابسته و پیوسته و همچنین دانشآموختگان علوم اجتماعیبطور خاص جامعهشناسی در اقصی نقاط کشور از دیگر ضروریات بقای نظامیافته و کارآمدسازی ساختار و عملکرد انجمن بشمارمیرود. انجمن نمیتواند فقط برحسب روابط یا علایق حزبی، و تعلقات قشری دیگر در حوزه مسایل صنفی فعال باشد.
نه. در راستای گسترش عرصه کنشگری انجمن در حوزه مسایل صنفی، تلاش برای تعیین حداقلهای دستمزد و قوانین کار مرتبط بادانشآموختگان این رشته و سایر تسهیلات در طرح و اجرای پژوهش و آموزش در این رشته یک وظیفه مبرم دیگر محسوب میشود.
ده. احراز رویکرد مستقل از حکومت و رویکرد از پایین به بالا در هرم قدرت از دیگر نکات راهبردی است که در تحولسازمانی انجمندارای اهمیت است. استقلال انجمن از حاکمیت و فاصلهگرفتن از تبدیل شدن به نهاد مشاور حکومتی و دوری جستن از مسیلهیابی ومسیلهشناسی در راستای منویات حکومت و نهاد قدرت از عوامل پیشگیرانه تباهی و فساد نهادی مانند انجمن است.
یازده. ارتباط ارگانیک و دینامیزم درونی در روابط بین اعضا و مدیریت مرکزی و استانی با اعضا از یکسو و با ردههای تصمیمگیر درساختار مدیریتی انجمن از سوی دیگر از اهمیت بسزایی برخوردار است. سوگیریهای مکانیکی و از مرکز به پیرامون در انجمن بدونروابط پایدار و موثر در بدنه آن در اشکال منطقهای و بدون احراز رویکرد اینترسکشنالیتی زمینه ورشکستگی انجمن را فراهم خواهدساخت.
دوازده. ایجاد و گسترش شبکه اجتماعی و علمی با مراکز پژوهشی و کارشناسی در بخش دولتی و خصوصی برای بسترسازی رویکردمسیلهیابی و مسیلهشناسی اجتماعی فراتر از رویکردهای حکومتی در نهاد قدرت نیز در زمره بایستههایی است که شایسته یک انجمنپویا، قدرتمند و کارآمد است.
سیزده. کمک در سیاستگذاریهای کلان و نقد بموقع آن با رویکردی تاریخی، آیندهنگرانه و مردمی از یکسو و طرح مسایل مبرم در خطاببه حاکمیت در سوی دیگر از روشهایی است که سبب کارآمدی و نقشآفرینی روزافزون انجمن خواهد شد.
چهارده. احراز و پیگیری رویکرد راهبردی در شناسایی مسایل کلان اجتماعی و توسعه پایدار و فراگیر در کشور بجای پرداختن بهسوژههای خرد و پراکنده از دیگر الزامات توسعه محوری و کلاننگری در طرح و چارهجویی مسایل جامعه ملتهب ایران امروز است.
بایدها و نبایدهای انجمن جامعهشناسی
طرح بیستگانه کاستیها و فزونیها ۳
علی طایفی
پانزده. مسیلهنمایی و سنجشگری در بحرانهای کلان اجتماعی که تمامیت جامعه ایران را بسوی تباهی سوق میدهد. بدین معنا کهرویکرد انجمن باید شناسایی مسایل کلانی باشد که تمامیت جامعه ایران را در حوزه/بخشهای مختلف به مخاطره میاندازد و در اینراستا از پرداختن به پروژه یا طرحهای خرددامنه پرهیز کند.
شانزده. شبکه پردازی با انجمنهای همسایه و کشورهای دیگر برای کسب و انتقال تجارب نظری و پژوهشی به کشور و در سطح فراملینیز از عرصههای پر اهمیتی است که زمینه افزایش شناخت از دستاوردهای متدولوژیک و راهبردی مدیریت انجمن در این رشته را فراهممیسازد.
هفده.تقویت شبکه علمی انجمن در استانها و جلب مشارکت آنان در مدیریت مرکزی و مرکزگریزی در ساختار مدیریت انجمن از دیگرفرازهایی است که سببساز ارتقای کیفیت، گسترش سازوکارهای دمکراتیک و برابری در توزیع منابع و بهرهگیری از فرصتها خواهدشد.
هجده. فرارویی از فردمحوری یا فرهنگ ولایی در انجمنداری، پرهیز از نخبهسالاری و شکستن زنجیرههای قبیلهگرایی آکادمیک از یکسوو توزیع قدرت و فرصت در ردههای مدیریتی انجمن از سوی دیگر از دیگر ضرورتهای بهبود کیفیت عملکرد انجمن علمی و مستقل است.
نوزده. مشارکت فراگیر و تقویت ساختار دمکراتیک در ساختار انجمن در راستای جلب مشارکت همه اعضا در شبکههای ملی و استانی،اعضای پیوسته و وابسته و ایجاد فرصتهای دمکراتیک برای این مشارکت با پیشبینی سازوکارهای اجرایی از بنیانهای دیگری استکه سبب ارتقای کیفیت عملکرد انجمن خواهد شد.
بیست. بهرهگیری و تبادل تجربه میان انجمن با سایر انجمنهای مشابه و مرتبط ایرانی، بویژه جامعهشناسان ایرانی مقیم خارج ازکشور برای بهبود عملکرد انجمن و ارتقای سطح کیفی آن در حوزه راهبردی و سیاستگذاری از دیگر روشهای موثر و سودمندی است کهدر اختیار انجمن بوده و هست. این مهم به اشکال مختلف باید در دستور کار انجمن قرار گیرد.
پایان
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://telegram.me/alitayefi1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر