۱۳۹۸/۱۰/۱۲

جامعه‌شناس حکومتی: درمانده از تحلیل

🗯در پی وقوع جنبش انقلابی آبان ۹۸ اگرچه رویکرد اصلی جامعه‌شناسی خوانده حکومتی، حمیدرضا جلایی‌پور تکرار همان مبانی در تحلیل و توجیه نظام قدرت است ولی تحلیل اخیر وی از چند منظر قابل نقد است خاصه که حتی از جامعه‌شناس حکومتی در حوزه جنبش های سیاسی نیز انتظار تحلیل دقیق‌تر می‌رفت. بنظر می‌رسد حتی چنین اهتمام نظری برای ساختار قدرت و بدنه کارشناسی استبداد نیز سودمند نیست! 

⛓جلایی مدعی‌است شرایط ایران انقلابی نیست چون اگر حاکمیت احساس ناامنی کند، آنگاه قادر است به سرعت از شلیک مستقیم به مردم معترض تا دستگیری انبوه مردم در صدها نقطه ایران دریغ نکند. لذا بدلیل سرکوب خشونت‌آمیز مردم معترض توسط حکومت دینی، شرایط انقلابی نیست! این رویکرد، تحلیلی از درون ساختار قدرت، از سطوح فوقانی هرم قدرت و کاملا محافظه کارانه است. کمتر انقلابی در مسیر فروپاشی ساختار سیاسی با مقاومت نهاد و نهاده‌های قدرت مواجه نشده و همواره به خشونت‌بارترین وجه مورد سرکوب نیز قرار گرفته و‌ این امر‌ دلالتی بر نبود شرایط انقلابی بدست نمی‌دهد. اساسا هیچ رویکرد جامعه‌شناختی مبتنی بر نظریه‌های قایم به قانونمندی‌های جنبش و انقلاب، بر چنین معیار و مولفه‌ای برای سنجشگری شرایط انقلابی با تاکید بر میزان خشونت‌گرایی ساختار قدرت و حاکمیت سیاسی صحه نمی گذارد جز نظریه بازان اصلاح طلب حکومتی که با اغواهای شبه علمی درصدد تحریف وقایع سیاسی اجتماعی بوده و هستند.

🔒جلایی‌پور مدعی است حاکمیت ایران در اعتراضات اخیر همه لایه‌های قدرت امنیتی خود را بکار نبرده و کار به فراخوان نیروهای سپاه و ارتش ...و حامیان مردمی-خودی نظام نکشید. او تلویحا دو رویکرد ضدانقلابی اتخاذ کرده و روبروی جنبش مردمی می‌ایستد: اول به‌نمایش قابلیت سرکوب ساختار قدرت و حکومت دینی می‌پردازد تا بطور آشکار و پنهان به مردم معترض نهیب زده و آنان را از ادامه اعتراض خود هراسان سازد که بدانید چه عواقبی در انتظار است! دیگر آنکه با این شبه‌تحلیل، به ساختار قدرت نهیب می‌زند که شما به‌عنوان عوامل سرکوب هنوز محل امیدواری برای ادامه حاکمیت ستم دارید و هنوز از همه امکانات سرکوب و استبداد بهره نگرفته‌اید! باورکردنی نیست که یک جامعه‌شناس چگونه می‌تواند در ساختار قدرت، منابع و منافع حکومتی و ایديولوژیک خود را بر مصالح اجتماعی جامعه به‌خدمت گیرد! 

🔍جلایی پور با تعبیر معطوف به مطلوب خود، منکر فروپاشی اجتماعی شده و برای دفاع از ثبات اجتماعی بسود حاکمیت، این‌بار از پایین هرم قدرت به تحلیل همبستگی اجتماعی مردم می‌پردازد که چگونه با اخلاق‌همزیستی از خشونت پرهیز می‌کنند. وی حتی از دانش رقیب حکومتی خود تقی آزاد ارمکی نیز برخوردار نیست که به تحلیل دقیقی از جنبش در پهنه طبقات اجتماعی پرداخته ولی در نهایت نسخه های حکومتی می‌پیچد. جلایی‌پور پیش از آنکه از منظر جامعه‌شناختی به تحلیل پدیده اجتماعی نظیر جنبش‌های اخیر اجتماعی بپردازد، عمدتا همانند کسانی که در معرض هراس و تهدید از توان‌بخشی جنبش‌اند، با نوعی رویکرد واکنشی، تحلیلی ضدجنبشی ارایه می‌دهد. او در پایان همانند همقطاران خود، به جنبش‌های اجتماعی مردم دهن‌کجی کرده و در کنار اصحاب قدرت، به سازوکارهای بقای ساختار قدرت می‌پردازد تا تحلیل چگونگی شکل‌گیری، رشد و فراز و نشیب جنبش اجتماعی که دارای رویکردی انقلابی و ضدساختاری است. 

👀جامعه‌شناسی اگرچه در روساخت نظام اقتصادی اجتماعی موجود در جامعه، اشکال ایدیولوژیک به‌خود می‌گیرد ولی این رشته علمی با رویکرد انتقادی باید بدنبال کشف قانونمندی‌هایی باشد که در راستای تامین حقوق شهروندی، حقوق‌بشر، برابری‌اجتماعی، آزادی‌های‌فردی و رهایی انسان از یوغ ستم و زور حرکت و هدایت کند. آنچه که در فضای مسلط جامعه‌شناسی حکومتی مشهود است عبارت از جامعه‌شناسی در خدمت استبداد، سرکوب، اعمال قدرت، هژمونی ایدیولوژیک، سلطه مردانه مبتنی بر تفکیک جنسیتی، رانت‌خواری و محافظه‌کاری به‌سود ساختار قدرت است.  

http://archives.emruznews.com/2019/12/post-27653.php

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: