۱۳۹۵/۷/۱۰

ماه مهر، ماه ستم و بي مهري


اول ماه مهر بطور نمادين و واقعي آغاز بازتوليد نظام آموزشي است كه در جامعه امروز ايران سراپا مسيله دار است. شيرازه فرهنگ مسلط در جامعه ايران بنام آموزش و پرورش در انديشه و روان كودكان و نسل آتي چنان تزريق و تكثير مي شود كه مبادا وضع موجود دستخوش خدشه شود. برخي از ابعاد اين ماه مهر، نماد نهاد بي مهري و خشونت و ستم و أطاعت پذيري از اين قرار است:

🔍تحريف تاريخ. محتواي تاريخي كتب درسي در كشور أعم از دوران پيش از اسلام و پس از آن، مرور نظام هاي سلطاني در كشور تا اخرين سلسله پهلوي همه نشانگر يك تحريف بزرگ است. از كم شمردن، خذف برخي وقايع تا بزرگ نمايي وقايع همسو با منافع برنامه ريزان و سياستگذاران آموزشي و فرهنگي، سرانجام ذهن نسل جديد را چنان كم مايه و مخدوش ببار مي آورد كه اين اغراق سبب جايگزيني دروغ بزرگ مي شود كه در متن جامعه رسوخ كرده و بي اعتمادي عمومي را مهيأ ساخته است.
🔍دينمداري سياسي. اجتماعي و سياسي كردن دين نيز از ديگر اهداف و نمادهاي اين نظام آموزشي درون تهي است. در اين نهاد دين بزرگترين و فربه ترين نهادي است كه بر همه نهادهاي ديگر اجتماعي سايه انداخته و هژموني خود را اعمال مي كند. در اين ساختار آموزشي رهبران ديني مقدس ترين افراد و متون و شخصيت هاي ديني چنان قدسي نمايي مي شوند كه رويكرد أطاعت پذيري و تعبد در ساخت سياسي را ألقا مي كند. در اين نهاد ايدئولوژي ديني و شريعت بجاي دين بازوي اهنيني براي سركوب و ارعاب مي شود و دين را در درون رگهاي اندام بي رمق نظام آموزشي كشور جاري مي كند.

🔍ستم پذيري و استبداد. ساختار تاريخي جامعه ايران همواره در فرايند توليد و بازتوليد فرهنگ و نظام استبدادي است. مهمترين كانون اين چرخه باطل و گردگشت بازتوليد اين فرهنگ نيز علاوه بر خانواده، نهاد رسمي آموزش است كه در آن معلم بعنوان كارگزار نظام ستم و سركوب مسيوليت حقنه كردن انديشه و باورداشت هاي پيروي و پذيرش است. 
@alitayefi1 
🔍تفكيك جنسيتي. نخستين تجربه رسمي تفكيك سازي جنسيتي از مدارس شروع مي شود جايي كه جامعه ايران رو به انشقاق و سكته ناقص مي نهد. دختران و پسران خردسال از  سن مهد كودك و پيش دبستان تا سنين نوجواني و بالاتر فرا مي گيرند كه در دنيايي بايد بسر برند كه روابط اجتماعي شان را فقط با همجنس هاي خود تنظيم كنند و ديوار بلند بي اعتمادي و شوق و هوس پريدن از اين پرچين رو به افزايش مي گذارد. 

🔍سركوب جنسي. از همان بدو آموزش هاي ابتدايي، غفلت و ناديده انگاشتن نياز هاي جنسي كودكان و نوجوانان در دستور كار قرار مي گيرد. نوجوانان به جشن تكليف فراخوانده مي شوند تا بلوغ جنسي شان در همان بدو امر به عقده و گرهگاه هاي جنسي تبديل شود كه تا سالهاي بزرگسالي نيز چونان يك مسيله روانشناختي و اجتماعي در بدنه جامعه بي پاسخ مي ماند و سبب ساز آسيب هاي اجتماعي متعدد ديگر مي شود.
@alitayefi1 
🔍خشونت. نظام مبصري و استبدادي در متن ساختار آموزش و پرورش در كشور مملو از خشونت است. از خشونت هاي جنسي تا جسمي، خشونت هاي رواني تا كلامي، دامنه اين خشونت چنان وسيع است كه نسل كودك و نوجوان مي آموزد تنها كليد پيشبرد روابط اجتماعي اش اعمال خشونت است. تنبيه دانش آموز، محازات او با تكاليف مفرط، تحقير او در كلاس درس و ساختار رسمي و غير رسمي نظام سلسله مراتبي در كلاسهاي درس خشونت را در فضاي تك جنسيتي مدارس بخصوص پسران جان سخت مي كند.

🔍فرهنگ تقليد بجاي تحقيق. بينش و روش آموزشهايي مسلط ديني و مبتني بر استبداد در اين نهاد، مانع از هر گونه پرسشگري در مسايل پيرامون كودكان مي شود و فرهنگ تقليد مبتني بر آموزه هاي ديني و تبعيت و ستم پذيري در نظام استبدادي نهادينه مي شود. در اين نظام آموزشي نه تنها بينش تحقيق بي مايه است بلكه روش تحقيق نيز مبنايي پيشيني دارد كه در آن فرد در درون گروه يا جمع حذف شده و به پيروي بجاي پي جويي رانده مي شود.

🔍فرهنگ سكوت و ولايي. فرهنگ ولايي در خانواده  ايراني با حضور ولي/پدر نقش مسلطي در ادبيات سلطه بخود مي گيرد و در نظام آموزش رسمي نيز با همان مباني و سلطه چوب الف فرعون أطاعت پذيري و احترام به زور از سوي بزرگسالان ترويج مي شود. در اين نظام همواره يك والي يا ولي وجود دارد خواه در خانواده. خواه در مدرسه، خواه در جامعه. بازتوليد فرهنگ سكوت در نظام ولايي جنسيتي مردانه و سركوبگر داشته و همه كودكان در صدد باز آفريني اين نقش در مناسبات خرد و كلان خود هستند. بي سبب نيست نظام سياسي كشور سده هاست در چرخه سكوت-فرياد-سكوت مي گردد .

اگر درون تكثر و تنوع درون نظام آموزشي نيز وارد شويم وصف اسفناك تَر است: از كودكان محروم از آموزش در مناطق حاشيه نشين كشور و مهاجران، آزار كودكان در مدارس، فشار تعليمات ديني ، آموزش بسيج و نظاميگري در مدارس، طبقاتي شدن مدارس و حضور سرمايه داران حكومتي در اين بخش، ازدواج دانش آموزان، تا تأسيس مدارس در طويله و تلنبار خشت و حلبي. 

علي طايفي
@alitayefi1

هیچ نظری موجود نیست: