۱۳۹۵/۸/۷

مالكيت زنان؛ كالايي شدن زن


 نگاه کالایی به زن خواه در حوزه فرهنگ و خواه از بعد حقوقی، مهمترین چالش موقعیت زنان بويژه زن مطلقه است. این پدیده تالی حلقه های تودرتوی زنجیره ای از نگرش و کارکردهای کهن نسبت به موقعیت زنان است كه هنوز نيز ادامه دارد.
بی تردید علاوه بر بحث آموزش و تغییر نگرش ها، گسترش خواسته یا نا خواسته میزان طلاق در جامعه، اشتغال و افزایش میزان آگاهی زنان و دختران از حقوق خود، افزایش مشکلات اقتصادی و نابسامانی در خانواده ها، تغییر قوانین و نگاه قانونگذار به مسئله و نقش و کارآیی دولت در دفاع از حقوق یک زن خواه مجرد، متاهل و مطلقه از دیگر سازوکارهای مهم تغییر اين وضعیت و كالايي شدن موقعيت زن در جامعه است.

طلاق بعنوان گسستن از یک پیمان در نهاد خانواده، نیازمند همسویی سایر گسستگی هایی است که می تواند مکمل و همسو با آن باشد نظیر گسستن از وابستگی به نفقه، وابستگی به حمایت مردان خانواده پدری. این مهم نیز با عدم وابستگی فرد به فرد دیگر و با تامین نیاز و حقوق فردی زن مطلقه توسط دولت تامین می شود. دولت رفاه و مدرن در دنیای امروز که میزان طلاق در آن بسیار بيشتر بوده ولی آسیب ها و برچسب های منفی آن بسیار کمتر از کشوری چون ماست، مهمترین مدافع حقوق فردی شهروندان یک جامعه در مناسبات اجتماعی است. 

نگاهی به لایحه حمایت از خانواده نشان می دهد که نگرش موجود هنوز با عینک نزدیک بیني به مسائل می نگرد و توان تحلیل مسائل گریز ناپذیر و پیش روی خود نظیر طلاق را ندارد و بجای اندیشه پیرامون آن به اندیشه چند زنی می پردازد! اندیشه مردخواهانه و در راس آن پدرسالارانه، بعنوان قیم همه افراد یک جامعه، خود را عقل مطلق فرض کرده و غافل از توان درک کوچکترین مسائل، فقط آنها را به زیر فرش می کشاند. نسل کنونی دغدغه نسل آتی را ندارد.

دولت رفاه به دلیل چرخشی بودن آن دائما بازسازی و بازآفرین می شود ولی دولت های توتالیتر و موروثی خواه با شاه یا شیخ، توان نگاه به آینده را ندارد و اصولا آنرا ضروری نمی پندارد.


هیچ نظری موجود نیست: