۱۳۹۳/۱۱/۳۰

جشنواره برلين، جايزه پناهي و حق ناديده گرفته شده يك كودك

آیا مجاز هستیم از کودکان برای هر کار و هدفی بهره بگیریم؟
 برای نمایش و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی تا گرفتن
جایزه یک فیلمساز برجسته ایرانی؟ حق کودک در کدامین مرزهای انسانی قابل تعریف است؟ استفاده از احساس و شخصیت کودک حتی در مراسم خوشایند احراز جایزه بنظر من عملی نا متناسب با اصول کنوانسیون حقوق کودک است.
شکل این اقدام مشابه بردن کودکان به مراسم عزاداری حسینی و دادن زنجیر و قمه در دستانشان یا واردساختن کودکان در کارخیابانی و حتی تحمیل ازدواج های زودرس و همه اشکال دیگر تصمیم گیری بزرگسالان بر کودکانی است که توان تشخيص و تصمیم گیری و انتخاب در این حوزه از مسئولیت های اجتماعی را ندارند.
بحث این نیست که این کودک در بازی سازنده فیلم نقش آفرینی کرده است یا نه. بهره گیری از کودکان در راستای منافع یا اهداف بزرگسالان با هر نیتی خواه ایدئولوژیک و سياسي و خواه فرهنگی و دینی امری است که بدون رعایت حق کودک در تعیین حق انتخاب خود صورت میگیرد.
بی تردید هر انسان بزرگسالی نیز در چنین شرایطی می تواند احساسات خود را بروز دهد ولی مسئله محوری این است که چرا نمایندگان حاضر در مراسم اهدای جوایز، این کودک  را برای دریافت جایزه انتخاب می کنند؟ آیا فرد بزرگسال دیگری در محل نبود؟ آیا نمی توانستند بازیگر دیگری را به میدان بیاورند؟ آیا این کودک نقش خاصی در این میدان داشت که بدون او برنامه کسب جایزه میسر نبود؟ و بسیاری پرسش دیگر که ممکن است شایبه های دیگر را به ذهن متبادر کند. 
رویکرد من نه از سر بدبینی و بدگمانی است بلكه ناظر بر این است که در جامعه ایران یک کودک ابزار دست بزرگسالان شده است و بدلیل اینکه  حقوق کودکان  در جامعه ایران مبتنی بر مفاد 54 گانه حقوق کودک در بین صاحبان قدرت در حکومت ایران و حتی بین بخش بزرگی از ملت  ناشناخته است زمینه هرگونه بهره گیری از آنان را نیز بسادگی فراهم می آورد. فضایی که در آن سخن از سرکوب، محرومیت، زندان، تهدید و هراس حاکم است (در ارتباط با فیلم ساز برجسته ایرانی) چگونه می توان فضای احساسی حاکم بر جشنواره را با فضایی مانند مراسم رقص و پایکوبی بمناسبت های مختلف مقایسه کرد و دم بر نیاورد. به تعبیر  جعفر پناهی سازنده فيلم و برنده جايزه : "سال‌هاست که در کشور خودمان صدای پای سیاست را در عرصه هنر به خصوص سینما می‌شنویم  و در چنین فضایی آیا حضور این کودک شبهه مشارکت سیاسی نمی یابد؟
اين استدلال كه اين كودك بازيگر فيلم، فأميل نزديك فيلمساز بوده و اينكه براي اينده اين بازيگر چه تأثيراتي خواهد داشت مسيله مطرح در خصوص بهره گيري از يك كودك در برنامه اي سياسي را پاسخ و توجيه نمي كند كه هم سازنده، هم جشنواره و هم سوژه فيلم أساسا رويكرد و عملكردي سياسي دارند. در نظر داشته باشيم ساير أشكال تمشيت و بهره گيري هاي ناشايست از حق و حضور كودكان نيز توسط خويشاوندان نزديك حتي پدر و مادر صورت مي گيرد. مقوله ورزش يا بازيگري كودك اگرچه داراي ابعاد تربيت و پرورش شخصيت فردي و اجتماعي كودك است ولي مرزهاي حقوقي و اخلاقي دارد كه زنگ خطر دخالت نابجاي بزرگسالان در زندگي كودكان محسوب مي شود. در اين زمينه تحقيقات زيادي صورت گرفته است.
 برخي دليل أورده اند كه مسئله كودك امري حاشيه اي است و البته فاجعه اي هم رخ نداده! ميدانيم كه زنان و كودكان و حتي أقليت هاي ديگر جنسي و قومي و ديني هم در حاشيه هستند و اصولا پرداختن به حاشيه، در بسياري موارد آگاهانه براي ورود حاشيه به متن مسلطي است كه در درون خود ناديده انگاشتن رسم است. ميتوان ازدواج يك دختر كودك ١٥ ساله را با تسامح شادي كرد و خنده هاي عروس بچه ها را به نشاط و خوشبختي او وصل كرد و بسادگي از كنار مسيله هم گذشت!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

چه شعف انگیز است در یک جنجال خبری نگاه متفاوتی به ماجرا بیابی که با جسارت بگوید نمی پسندم.
حضور این دختر نه رسم کودکی که خود عین بازیگری بود.
همانطور که بی رحمیست مسئولیت هر راه نرفته و هر آرزوی به کام ننشسته خود را بار شانه های فرزندانمان کنیم، ریاکارانه است که هر جا کم آوردیم آن ها را بازیگر صحنه های تراژیک زندگی خود کنیم.
نازیتا – بهار 94